30 سال پیش، Jon Van Caneghem اولین نسخۀ King’s Bounty را طراحی و به بازار عرضه کرد که در آن زمان با تلفیق المانهای استراتژی و نقشآفرینی، اثر کاملاً بدیعی به حساب میآمد ولی به جای ادامۀ همین راه، این ایدههای تازه را با خود به سری مشهورترش برد و فرنچایز Heroes of Might and Magic را پی ریزی کرد. دو دهه بعد و در سال 2008، استودیوی Katauri Interactive در همکاری با 1C Entertainment، در ساختۀ جدیدی با نام King's Bounty: The Legend بدون حضور هیچ کدام از سازندگان اولیه، مجدداً نام و نشان این مجموعه را زنده کردند و تا سال 2014، چهار عنوان جدید دیگر با استفاده از نام تجاری این فرنچایز تولید و عرضه کردند. در سال 2019 به طور رسمی از بازی King’s Bounty II رونمایی شد که قرار است کمتر از دو ماه دیگر در دسترس عموم قرار گیرد اما قبل از نسخۀ نهایی، تیم سازنده نسخهای از این عنوان را در اختیار بازیمگ قرار داده که حدود 10 ساعت ابتدایی کار در آن قابل تجربه است و در مطلب پیش رو، ویژگیهای این نسخه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
داستان King’s Bounty II در شرایطی آغاز میشود که سرزمین Nostria از هر سو درگیر آشوب و فروپاشی است. پادشاهی که خود از طریق کودتا به قدرت رسیده، چندان جای محکمی روی تخت سلطنت ندارد و گروهها و خاندانهای قدیمی مختلف، لزوماً علاقۀ چندانی به اطاعت از او ندارند و حتی آنهایی که در هنگام به دست گرفتن قدرت همراهش بودند هم در چشم به هم زدنی میتوانند از پشت به او خنجر بزنند، در چنین شرایطی کنترل یکی از سه قهرمان قابل انتخاب به بازیکن واگذار میشود که هر کدام خاستگاه متفاوتی دارد اما وظیفۀ هر سه آنها یک چیز است: نجات «ناستریا» از شرایط رو به نابودی که به سریعترین شکل ممکن در حال رسیدن به خط پایان است!
مشکل اصلی بخش روایی این است که هر سه شخصیت دقیقاً از یک نقطه کار خود را آغاز میکنند: زندانی در یکی از سردترین نقاط جهان King’s Bounty II و دقیقاً هر سه این شخصیتها به یک جرم در زندان هستند. این مسئله یعنی با وجود پیش زمینۀ جالبی که برای هر کدام از شخصیتها در هنگام انتخاب نوشته شده، عملاً هدف ذکر شدۀ خاص هر شخصیت کاملاً بیمعنی است و عملاً میشود با هر شخصیت دیگری، همین داستان را روایت کرد. به رسم تمامی آثار نقشآفرینی، کمی زمان میبرد تا داستان روی قلتک بیفتد اما شروع کار از سرزمینهای یخ زده و بدون دسترسی به سادهترین امکانات، انتخابی هوشمندانه بوده که باعث شده تا فضای تاریک و ناامیدانۀ داستان در مدتی کوتاه به خوبی به مخاطب منتقل شود.
بزرگترین تغییر در گیمپلی، استفاده از دوربین سوم شخص به جای حالت ایزومتریک مانند نسخههای قبلی است. در هنگام گشت و گذار در محیط و تعامل با npcها، کنترل قهرمان به این فرمت جدید است که باعث شده تا کمی یادآور اولین قسمت از سری ویچر باشد اما به محض اینکه وارد حالت مبارزه میشویم، همان سیستم قدیمی مبارزات نوبتی پیش رویمان قرار میگیرد. سه شخصیت متفاوت در واقع حکم همان کلاسهایی را دارند که در نسخههای قبلی ساخته شده توسط 1C Entertainment قابل انتخاب برای قهرمان اصلی آن عناوین بودند و دقیقاً اینجا هم با وجود اینکه تواناییهای ابتدایی شخصیتها در سویههای متفاوتی از تواناییهای رهبری و جنگی است اما میتوان ساختاری تلفیقی از ویژگیهای مختلف را برای هر کدام از شخصیتها ایجاد کرد و لازم نیست فقط مسیری به سمت جادوگر یا مبارز فیزیکی بودن را برای قهرمان تحت کنترل خود تا انتها ادامه دهید.
در هنگام گشت و گذار، با مأموریتهای فرعی مختلفی رو به رو میشوید که ترتیب انجام آنها کاملاً بسته به سلیقۀ خودتان است و هر کدام، امتیازهای تازهای به همراه دارد که از یک پاداش مالی ساده تا دسترسی به نیروهای تازه را شامل میشود. مثل نسخههای قبلی در هنگام نبرد فقط امکان استفاده از 5 خوجه نظامی مختلف را دارید که تعداد افراد این جوخهها در ابتدا محدود است اما با افزایش سطح توانایی قهرمان و بالا بردن ویژگی رهبری او، میتوانید نیروهای بیشتری را جذب ارتش خصوصی خود کرده و تبدیل به یک فرمانده با ارتشی شکست ناپذیر شوید. خود قهرمان در حین مبارزات نوبتی به طور مستقیم در مبارزات مشارکت نمیکند اما با کمک جادو و تواناییهای پایه میتوانید به نیروهای تحت کنترل خود کمک کنید. در مجموع اگر به صورت گذری هم از کنار یکی از نسخههای قبلی این مجموعه عبور کرده باشید، به جز سوم شخص شدن حالت گشت و گذار، چیز تازهای در انتظارتان نیست.
طراحی بصری چندان چنگی به دل نمیزند و در کنار بافتهای کم کیفیت محیطی، با انیمیشنهای بسیار خشکی طرف هستیم که باعث میشود انتخاب زاویۀ کنترل سوم شخص کمی سؤال برانگیز باشد. انیمیشنهای چهره و لیپ سینک حتی در حد ساختههای ده سال پیش هم نیست که در همراهی با صداپیشگی بسیار ضعیف، لحظات مضحکی را رقم زده است. البته برخی از بازیگران کاملاً حرفهای بوده و نقش خود را به خوبی ایفا کردهاند اما اکثر همکاران با این پروژه، به خصوص سه نفری که به جای سه قهرمان اصلی صحبت میکنند، اصلاً و ابداً عملکرد قابل قبولی ندارند.
با وجود اینکه زمان زیادی به عرضۀ بازی نمانده اما در بخشهایی مثل انیمیشن، مشکلات واضحی دیده میشود که شاید حل آنها در برنامۀ سازندگان نباشد اما میتوان امیدوار بود که در آپدیتهای بعدی این مشکلات تا حدودی مرتفع شوند اما مشکلات بزرگتری مثل صداپیشگی بیکیفیت و استفاده از روایت یکسان برای سه شخصیت کاملاً متفاوت، از دسته ایرادهایی هستند که تا ابد بخشی از ساختار King’s Bounty II باقی خواهند ماند.
بازی King’s Bounty II در تاریخ دوم شهریور برای پلتفرمهای استیم، نینتندو سوئیچ، پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان منتشر خواهد شد.
نظرات