معرفی سریال Gravity Falls
سلام، خدمت همه کاربران محترم بازی مگ، با معرفی سریال Gravity Falls خدمت شما هستیم.
شاید تابحال اسم سریال به گوشتان نخورده باشد ولی حالا که آن را شنیده اید، از وزن و آهنگ کلمه لذت بردهاید! متاسفانه مجموعه Gravity Falls، به اندازه «ریک اند مورتی» شناخته شده نیست و خیلی از افراد به دلیل تم ظاهرا کودکانهاش از آن دوری می جویند اما نمی دانند که چه شاهکار هنری را از دست دادهاند. این سریال اگر بهتر از «ریک اند مورتی» نباشد، به جرات میگویم که دست کمی از آن ندارد.
گرویتی فالز مخصوص آن دسته کسانی است که عاشق داستانهای مرموز و فانتزی هستند. کسانی که دوست دارند به زمان کودکیشان برگردند؛ زمانی که دنیا برایشان بزرگ و مشکلاتشان کوچک بود. زمانی که فکرشان کنجکاو بود و می خواستند از همه چیز سر دربیاورند. اگر شما هم جزو این دسته از آدمها هستید، پس Gravity Falls برای شماست.
موضوع سریال در مورد یک خواهر و برادر نوجوان است که پدر و مادرشان، آنها را برای تعطیلات آخر هفته به دهکدهای در میان جنگل، پیش پدربزرگشان می فرستند. از قضا، این پدربزرگ یک کلبه بزرگ و قدیمی دارد که در آن چیزهای عجیب و غریب زیادی پیدا می شود. پدربزرگ هم کلبه را به موزه تبدیل کرده است تا گردشگران از اشیا مثلا اسرار آمیز آن بازدید کنند.
اما بچهها در آنجا حوصلهشان سر می رود. چون هیچ خبری از تکنولوژی و دنیای مدرن داخل این دهکده قدیمی نیست. بالاخره ماجرا عوض می شود و در روزی از روزها، «دیپِر» یک کتاب اسرار آمیز در جنگل پیدا می کند. این کتاب پر از رمز و رازهای ناگفتهای است که تابحال کسی از وجود آنها خبر نداشته.
شخصیتها به ترتیب از چپ به راست عبارت اند از: سوس، دیپر، استن، میبل، وندی
هر قسمت سریال یک داستان جداگانه دارد که در آن یک اتفاق مرموز جدید رخ می دهد و «دیپر» به کمک کتابش تک تک ماجراهای عجیب و غریبی که در دهکده اتفاق می افتد را، بررسی و راه حلی برای آنها پیدا می کند. اما نباید فراموش کرد که سریال یک داستان منسجم هم دارد که در طول قسمتهای مختلف، آن را به آرامی پیش می برد و این داستان اصلی در اواخر مجموعه به اوج خود می رسد. در دقایق انتهایی سریال چرخه سریع حوادث به گونهای رقم می خورد که شما را سر جایتان میخکوب خواهد کرد و کاری می کند که پاسخ تک تک سوالاتتان را دریابید و بفهمید که هیچ چیز در سریال بدون منطق و پیش زمینه داستانی نیست.
قهرمان و شخصیت اصلی داستان هم مشخصا «دیپر» ماجراجو است که به کمک خواهرش به حل و کشف رازهای Gravity Falls می پردازد و ضدقهرمان داستان تا نیمهی دوم داستان حضوری ندارد، اما آثار و نشانههایش در سرتاسر سریال پراکندهاند و به نوعی مقدمه چینی برای ورود ضدقهرمان هستند. ممکن است عناصر و نمادها موضوع خاصی را به نمایش بگذارند اما خیالتان راحت باشد که کارگردان قصدش به تمسخر گرفتن نمادهاست و این نمادها تنها برای معرفی و آشنایی بیشتر با ضدقهرمان داستان هستند و مطمئن باشید ضدقهرمان این سریال از آن شخصیتهای کلیشهای رایج سینما نیست و در اولین دقایق حضورش، شما را شگفت زده می کند.
گذشته از داستان اسرار آمیز، این سریال شامل لحظات کمدی و عاطفی زیادی نیز هست و بسیار پیش می آید که در طول سریال از خنده روده بر شوید. یا برعکس ممکن است به خاطر لحظات احساسی آن، خصوصا در نیمه دوم سریال، اشک از چشمهایتان جاری شود. Gravity Falls همزمان ترکیبی فوق العاده از عناصر کمدی، معمایی، رمانتیک و ماجراجویی است و هیچگاه برایتان خسته کننده نمی شود.
نمایی از دهکده زیبای Gravity Falls
کارگردان کاری می کند تا با تک تک شخصیتهای شهر ارتباط برقرار کنید و گویی هر کدام را برای مدتهاست که می شناسید و با تمام افکار و احساسات آنها آشنا هستید. کارگردان شما را با عمق رابطه احساسی «دیپر» و «میبل» آشنا میکند و به مخاطب می آموزد که هیچ چیز جای خانواده را نمیگیرد و تنها کسانی که باید به آنها اعتماد کنید، اعضای خانوادتان هستند. Gravity Falls به ظاهر یک مجموعه معمایی است اما باور کنید یا نه، محور کلیدی آن «خانواده و روابط خانوادگی» است و این علاوه بر جنبه سرگرمی، به جنبه آموزشی سریال هم معنا بخشیده است و آن را به یک اثر کامل تبدیل کرده.
مجموعه Gravity Falls، تنها متعلق به قشر کودک و نوجوان نیست. بلکه یک اثر هنری است که هر کسی به تناسب فکری و ذهنیاش می تواند از آن بهره ببرد. در پایان باید گفت که Gravity Falls یکی از بهترین سريالهای فانتزی است و تماشای آن را به تمام عاشقان، خیال پردازان و ماجراجویان پیشنهاد می کنم.
در ادامه از شما دعوت می کنم تا نقد و بررسی ویدویی این سریال را تماشا کنید:
نظرات (1)