بازیTotal War: Three Kingdoms در سبک استراتژیک و دوازدهمین بازی از خط اصلی مجموعه بازیهای Total Wars است که در بیست و سوم ماه می برای کنسول کامپیوتر عرضه شد. این بازی در حالت کمپین داستانی و جنگ، هم به صورت آفلاین و هم چند نفره قابل اجراست. در ادامه با نقد و بررسی این بازی، با بازیمگ همراه باشید.
داستان Three Kingdoms نه تنها در تاریخ چین از اهمیت بسیاری برخوردار است، بلکه به دلیل توجه بسیاری که در سینما و تلوزیون و همچنین صنعت بازیسازی به آن شده، کم و بیش در باقی نقاط جهان نیز نام آشناییست. این بخش از تاریخ چین که تمرکز این نسخه از مجموعه Total War به آن اختصاص یافته، مملو از داستان جنگها و نبردهای حماسی، قدرت طلبیها و کشمکشهای سیاسی است. چنین ویژگی بستر داستانی مناسبی برای یک بازی استراتژیک تمام عیار فراهم آورده و باید گفت این نسخه بازی نیز، همانطور که انتظار میرفت، از این ویژگی به بهترین نحو استفاده کرده است.
داستان بازی کمتر از دوقرن پس از میلاد مسیح در امپراطوری هان (چین کنونی) رخ میدهد. در آن زمان فساد امپراطوری هان را که قرنها بر چین حکومت میکرد در بر گرفته بود. کلاه زردها که قوای نظامی متشکل از هزاران نفر داشتند دست به شورش زدند و قدرت را در مناطق مختلف دردست گرفتند و به پیش روی در کشور پرداختند. در مقابل نیز فرماندهان نظامی وفادار به امپراطوری هان با این شورشیان مبارزه کرده و در نهایت آنان را شکست دادند. اما با وجود پیروزی بدست آمده، هرج و مرج فرو ننشست؛ به دلیل فساد و ناکارآمدی که در دربار و حکومت وجود داشت، فرماندهان کاخ پادشاهی را تصرف کردند و «ده خواجه» را که منشا فساد دربار بودند از بین بردند.
در حین این شلوغی و هرج و مرج، دانگ ژوئو -یکی از جنگ سالاران- امپراطور را به اسارت میگیرد. وی با داشتن لو بو (جنگجویی بسیار قوی که نامش ترس را بر وجود دشمنان میانداخت) در کنار خود، جرات اعتراض کردن را از مخالفانش سلب کرده بود. در برابر عمل گستاخانه دانگ ژوئو(گروگان گرفتن امپراطور)، که بسیاری آن را خیانت میدانستند، جنگ سالاران متحد شده و به رهبری یوئان شائو، برای نجات امپراطوری هان برخاستند. هنگامی که دانگ ژوئو خود را با این قوای متحد مخالفین مواجه یافت، به سمت غرب و مقر نظامی خود در چانگآن عقب نشینی کرد، وی در هنگام فرار پایتخت قدیم، لوئوینگ را ویران ساخت.
در سال 190 پس از میلاد مسیح اتحاد جنگ سالاران از بین رفت. جنگ سالاران در جای جای کشور از هرج و مرج موجود استفاده کرده و فرصت را برای کسب قدرت و ثروت مناسب دیدند. بازماندگان کلاه زردها نیز هنوز در مناطق مختلف کمین کرده بودند تا قدرت را بدست گیرند. در این میان بسیاری از جنگجویان دیگر همچنان برای نجات قلمرو تلاش میکردند. اوضاع در حال تغییر بود و امپراطوری چین همچنان در وضعیت بلاتکلیفی بسر میبرد. و در اینجا بازیکن وارد داستان میشود تا بخشی از این تاریخ را از دید یکی از این شخصیتهای تاریخی رقم بزند.
در شروع، بازی انتخابهای مختلفی را سر راهمان قرار میدهد. ابتدا باید تصمیم بگیریم که داستان را با چه شخصیتی دنبال کنیم. اتحاد جنگ سالاران، فرمانداران محلی و یاغیها از دستههای اصلی شخصیتهای قابل انتخاب و پیش فرض بازی هستند، و انتخاب شخصیت در دسته دیگری که از کلاه زردها هستند نیاز به نصب بسته الحاقی دارد. برخی از این شخصیتها نامهای تاریخی آشنایی هستند که در رقم زدن این برهه از تاریخ چین تاثیر پررنگی داشتند. انتخاب شخصیت تاثیر زیادی در تجربه داستان دارد؛ هرکدام از این شخصیتها ویژگیهای اخلاقی و هدفهای متفاوتی دارند و این بازیکن است که باید تصمیم بگیرد میخواهد داستان را چگونه دنبال کند؛ آیا در قالب جنگجویی نامدار به پیش میرود یا یک یاغی کوهستان؟ راه فرماندهی آرمانگرا و با فضیلت را در پیش میگیرد، یا فردی قدرت پرست و جاه طلب؟ باید در انتخاب ویژگی شخصیت خود دقت کنیم زیرا اهداف شخصیتی که انتخاب کردیم هدف خودمان در بازی خواهد شد و داستان را به صورت متفاوتی رقم خواهد زد. هرچند شیوهای که در بازی درپیش میگیرید میتواند کاملا متفاوت از خواست شخصیت بازی باشد و تنها محدود به اهداف او نمیشوید. به عنوان مثال تنها شخصیت زن قابل انتخاب در بازی ملکه راهزنان بود که فردی قوی اما جاه طلب بود که فرصت پیش آمده از هرج و مرج موجود در کشور را برای کسب قدرت و شهرت مناسب دید و در راه بدست آوردن قدرت از انجام هیچ کاری ابا نداشت. نفرت زیادی از اشراف داشت و یکی از اهدافش این بود که با کسب قدرت آنها را سرجای خود بنشاند. این شخصیت که انتخاب اولم بود، مدام تکرار میکرد که برای رسیدن به هدفش دشمنان را ویران خواهد کرد و اگر لازم باشد هرچیزی، حتی امپراطوری چین را هم سر راهش نابود خواهد ساخت، اما من تصمیم گرفتم چندان جنگ طلبانه عمل نکنم و راه دیپلماسی، سازندگی و رحم و مروت را در پیش بگیرم و به سازندگی بپردازم.
همچنین مکان شروع بازی و موقعیت قرار کاراکتر و میزان دشواری آن، این که چه کسی دشمن است و چه کسی میتواند از متحدان باشد و بسیاری موارد دیگر، در کمپین داستانی هر کاراکتر متفاوت است و این جذابیت تجربه دوباره بازی با کاراکترهای دیگر را افزایش داده و لذت بخش تر خواهد کرد. البته این تفاوت چندان هم در روند کلی بازی اثر گذار نیست و تاثیر چشم گیری نخواهد داشت، مهم سبک بازی کردن خود بازیکن به عنوان استراتژیست اصلی است که تعیین کننده نتیجه بازی خواهد بود.
نبردها که بخش بسیار مهمی از بازی هستند بسیار پویا و حماسی طراحی شدهاند و توجه زیادی به جزئیاتشان شده است به صورتی که تماشای این نبردها، آن هم با دید سوم شخص خداگونه بسیار لذت بخش و هیجان انگیز است. حتی در نبردهای کوچک نیز حس حماسی بودن جنگ پیش رو به بازیکن دست خواهد داد. در ابتدای بازی با نبردهای کوچکتر با حاکمان محلی مواجه خواهیم شد و رفته رفته مقیاس نبردها بزرگتر و میزان دشواریشان نیز به مقدار قابل توجهی افزایش خواهد یافت. کاملا واضح است که توجه به قدرت نظامی دشمنان، آرایش نظامی نیروها و توجه به سبک مبارزه تاثیر بسزایی در نبردها دارد و تا حد زیادی میتواند تعیین کننده نتیجه مبارزات (پیروزی یا شکست، میزان تلفات جنگی و خسارات وارد آمده، و...) باشد. همیشه قبل از درگیر شدن با فرمانده لشکر مقابل و نیروهایش، باید توان جنگی کاراکتر، تعداد نیروها و فرماندهان و سبک مبارزه خود و دشمنان را در نظر داشت زیرا فرمانده قوی تر از شما به راحتی میتواند شکستتان دهد واینجاست که چاره، عقب نشینی و پذیرفتن شکست و خساراتش خواهد بود.
قبل از شروع نبردها امکان واگذاری مبارزه به یکی از فرماندهانمان را نیز داریم که نتیجه نبرد را در همان لحظه اعلام خواهد کرد. در این مورد باید دقت کرد در صورتی که قدرت نظامی و استراتژیکمان بیشتر از دشمن نباشد، امکان شکست خوردن وجود دارد و از دست دادن فرمانده و نیروها به دلیل سهل انگاری(خصوصا در ابتدای بازی) خسارت سنگینی بر قدرت استراتژیک کاراکترمان وارد خواهد کرد. البته شکست در نبردهای بازی پایان راه نیست و میتوان از شکست درس گرفت، نقاط ضعف کاراکتر را بهبود بخشید و دوباره تلاش کرد. همچنین امکان ذخیره سریع بازی پیش از انجام نبردها و تصمیمات مهم دیگر قرار داده شده و این یکی از نکات مثبت بازیست. پیروزی در نبرد پس از شکست دادن فرمانده یا فرماندهان و تعداد کافی از نیروهایشان حاصل میشود. پس از شکست دادن دشمن بهتر است سریع اعلام پیروزی کرد تا جنگ پایان یابد و تلفات آن نیز کمتر شود. پس از پایان جنگ نیز میتوان از چندین راهی که پیش رویمان قرار داده شده یکی را انتخاب کنیم؛ در ازای آزادی سربازان سپاه شکست خورده پول دریافت کنیم، منابع و تجهیزاتشان را تصرف کنیم، یا سربازان باقی مانده را زیر پرچم خود به خدمت درآوریم و سپاه خود را ترمیم کنیم.
از نکات بسیار قابل توجه و جذاب بازی وجود حالت دوئل است. در بعضی موارد فرمانده دشمن پیشنهاد دوئل به خود کاراکتر یا فرمانده لشکرمان خواهد داد که میتوان قبول یا رد کرد. در هنگام دوئل هیچ یک از افراد دوسپاه مزاحم نخواهند شد و این تنها قدرت و شایستگی فرمانده یا کاراکتر است که نبرد را به سمت پیروزی پیش خواهد برد، دخالت در نبرد هم عواقب خودش را به همراه دارد. تماشای این دوئلها در همان بهبوهه حمله و گیر و دار جنگ از دیگر لذت هاییست که Total War در اختیار بازیکن میگذارد، تا نبردی که به خودی خود از هر نظر کامل است بیش از پیش هیجان انگیز و حماسی شود. باید اعتراف کنم در حین نبردها بی صبرانه منتظر دعوت شدن به یک دوئل جانانه توسط فرمانده دشمن بودم. البته همیشه نتیجه این دوئل ها به نفع بازیکن نخواهد بود پس در این مورد هم باید جانب احتیاط را در نظر گرفت. اگر علاقهای به شرکت در دوئلها ندارید هم امکان رد خودکار دوئلها فراهم شده است. البته با تمام احترامی که برای سبک استراتژیک قائلم، همچنان در گوشهای از ذهنم با خود میگفتم ایکاش بازیکن بجز تماشاگر بودن میتوانست کنترل بیشتری روی دوئل داشته باشد یا حتی بتواند مستقیما در آن شرکت کند و با فرماندهان دشمن به نبرد بپردازد. با این وجود مبارزه مستقیم از حالتهای بازیهای استراتژیک نیست و بکار بردن این مورد میتوانست بازی را از سبک اصلی خود دور کند.
تمامی نبردها تنها به منظور شکست دادن دشمنان صورت نمیگیرند؛ گاهی برای تصرف شهرها و روستاها نیز نیاز به نبرد با حاکمان محلی داریم. البته نبرد رودررو تنها راه تصرف شهرها و مقرهای دشمنان نیست و امکان محاصره شهر نیز وجود دارد که این مورد هم عواقب خودش را به همراه خواهد داشت. همچنین باید در نظر داشت همه شهرها و فرماندهان نظامی دشمنانمان نیستند یا نیاز به نجات داده شدن از دستان حاکمی مستبد را ندارند، پس گاهی هم باید به فکر یافتن متحدان باشیم. هدف نهایی بازی تصرف قلمرو بیشتر و فتح مناطق مختلف نقشه و درآوردن تمامی نقاط آن به زیر پرچم خود یا متحدانمان است. البته برای فتح نقشه تنها نیاز به متوسل شدن به زور و لشکر کشی نیست و راه مذاکره و دیپلماسی هم وجود دارد که آپشنهای جالبی هم در این زمینه قرار داده شده (مثلا باز کردن در صلح و تجارت از طریق ازدواج)، جهت استفاده از این موارد باید به قدرت مذاکره خود نیز توجه کنیم، طبیعیست اگر کاراکترمان قدرت سیاسی و نظامی چندانی نداشته باشد، نمیتوان با آن در مذاکرات قدرت نمایی کرد و به طرف مقابل فشار وارد آورد.
علاوه بر افزودن بر قلمرو خود، با تصرف شهرها و روستاها میتوان از آنها برای درآمد زایی و تهیه منابع و تجهیزات مورد نیاز استفاده کرد. پس از تصرف هر مکان چند انتخاب داریم؛ امکان تصرف، ایمن کردن و تصرف، غارت و تصرف، و یا غارت و ترک آن منطقه وجود دارد که هرکدام از این تصمیمات ممکن است تبعات مثبت و منفی خاص خود را به همراه داشته باشند و به شهرت کاراکتر در موردی خاص لطمه وارد کرده یا آن را تقویت کنند. ایجاد پایگاه و پیشرفت و توسعه آن مهمتر از هرچیزیست زیرا این قدرت منطقه ایست که منافعمان را حفظ خواهد کرد و قدرت سیاسی و نظامی کاراکتر را افزایش خواهد داد.
نکته جالب دیگر در این بازی این است که تمام نقاط ضعف و قدرت کاراکتر در بازی تاثیر گذار بوده و نتایج تصمیمات بازیکن کم وبیش بر یکدیگر تاثیر گذارند؛ مثلا قدرت نظامی بر قدرت مذاکره و توان دیپلماسی کاراکتر تاثیر خواهد داشت، یا اگر در نبردها بی رحم باشید و سپاه شکست خورده دشمن را نابود یا شهرها و روستاهای سر راه خود را ویران سازید، شاید از کاراکتر اسطورهای از ترس و وحشت برای دیگران ساخته باشید، اما با از بین بردن فرصت سازندگی، امکان افزایش شمار سپاه خود را از دست داده و قدرت نظامی و سیاسی و قدرت منطقهای نیز به همان میزان کاهش خواهد یافت و از بسیاری از امتیازات مربوط با آن بی بهره خواهید ماند. با پیشرفت مناطق تحت حاکمیتتان، امکان استفاده از منابع و نیروی کار برای تولید غذا و کالا و تجهیزات مورد نیاز، امکان افزایش شمار سپاهیانتان با ایجاد ارتش محلی، کسب ثروت از خدمات شهرها و روستاها و بسیاری موارد دیگر فراهم خواهد شد. پس به هیچ وجه نمیتوان ایجاد پایگاه و تثبیت قدرت منطقهای را نادیده گرفت. سازندگی در شهرها مناطقی که تصرف میشوند و پیشرفت دادن آن مناطق مسئولیت زیادی به همراه خواهد داشت و برای حفظ یک منطقه باید بتوان از آن دفاع کرد، غذا و امکانات مورد نیاز آن را فراهم کرد و با بکار گیری رویکردهای جامع نگر سعی کرد تا رضایت عمومی مردم منطقه حفظ شود.
بازی با گرافیک و طراحی زیبا و خاص خود محیطی پویا پدید آورده که از هر نظر قابل تحسین است. محیط نبردها، چه در مقیاس جنگهای کوچک و چه نبردهای عظیم، قدرتمند و حماسی طراحی شدهاند به طوری که حس حضور در لحظه به وقوع پیوستنشان را برای بازیکن تداعی میکنند. نقشه بازی هم تنها نقشهای دوبعدی برای نشان دادن قلمروها نیست بلکه به صورتی زنده و سه بعدی طراحی شده که علاوه بر مناظر جنگلها و کوهستانها و محدوده قلمروها، در عین حال مبارزه شخصیتها و برد و باختشان را در قالب انیمیشن مبارزه یا تعامل کاراکتر با دیگر فرماندهان نشان میدهد. در این بین حتی زندگی روزمره و فعالیت و تعاملات مردمان عادی، و موارد دیگری که نشان دهنده جریان داشتن زندگی در شهرها و مناطق دیگر هستند نیز بر روی نقشه قابل مشاهده اند. این حالت طراحی زنده و پویا جذابیت خاصی به نقشه داده است، به طوری که میتوان مدتها از تماشای مناظر زیبا و اتفاقاتی که به صورت سه بعدی روی نقشه قرار گرفته اند لذت برد. به عنوان مثال در در جای جای نقشه، در مسیرهایی که مناطق مختلف را به هم وصل میکنند، مردمی را مشاهده میکنیم که در حال انجام کارهای روزمره خود هستند و آرام در آن مسیرها به حرکتشان ادامه میدهند. در آن بهبوهه جنگ و آشوب در کشور و به وقوع پیوستن نبردهایی که شاید فاصله چندانی با آنها نداشته باشد، مردم عادی همچنان به کسب و کار خودشان مشغولند و این نشانگر این است که زندگی با وجود تمام این هرج و مرجها جریان دارد و خواهد داشت. توجه سازندگان به این جزئیات واقعا قابل تحسین است.
بازی در موسیقی و صداگذاری نیز بسیار قوی عمل کرده است. استفاده از موسیقی کلاسیک چین به تناسب موقعیتهای حماسی و عادی و هماهنگ با مضمون بازی، بر زیبایی فضای بازی افزوده است. صدا گذاری بازی، از صداهای محیطی گرفته تا صدای شخصیتهای بازی به بهترین نحو انجام شده و محیطی زنده و جذاب پدید آورده است. با وجود اینکه در بعضی موارد، خصوصا در مورد راوی اصلی بازی، لحن کاراکترها یکنواخت میشود، اما به طور کلی گویندهها کم و بیش به بهترین نحو کار خود را انجام دادهاند و صدا با شخصیت هماهنگی دارد.
بازی Total War: Three Kingdoms کم و بیش در اکثر موارد به عنوان یک بازی استراتژیک قدرتمند عمل کرده و نمیتوان نقطه ضعف قابل توجهی در آن یافت. اما یکی موارد ضعف جزئی که در بازی با آن مواجه شدم طولانی بودن بیش از حد صفحه بارگذاری بود. علاوه بر آن باید گفت راهنمای اولیه بازی چندان کارآمد عمل نکرده است؛ بازی در ابتدا از بازیکن میپرسد که آیا با بازیهای این مجموعه آشنایی دارد یا نه، و با وجود اینکه گزینه عدم آشنایی با مجموعه را انتخاب کردم، راهنمای بازی چندان قابل قبول عمل نکرد. در بازیهای استراتژیک که بازیکن با آپشنها و فرمانهای بسیاری مواجه میشود نیاز به وجود یک راهنمای اولیه کارآمد که در آغاز بازیکن را مستقیما با تمامی موارد و روند بازی آشنا کند بسیار حس میشود. راهنمای بازی تنها به صورت نوشتهای در قسمت توضیحات ماموریتها قرار گرفته و مکان دقیق گزینهها را مشخص نکرده، از این رو شاید در ابتدا برای کشف راه درست نیاز به بالا و پایین کردن گزینهها باشد و به همین دلیل شاید نتوان بازی را برای کسانی که با سبک استراتژیک آشنایی چندانی ندارند گزینه آسان و مناسب دانست.
در کل باید گفت Total War: Three Kingdoms از هر نظر یک بازی استراتژیک تمام عیار برای علاقمندان به این سبک، خصوصا طرفداران مجموعه Total War است. این بازی با توجه ویژهاش به استراتژی نظامی و سیاسی، دیپلماسی و سازندگی، قدرت استراتژیک بازیکن را از هر نظر مورد سنجش و چالش قرار میدهد و در پایان از بازیکن یک استراتژیست ماهر خواهد ساخت. اگر از طرفداران این سبک هستید، پیشنهاد میکنم حتما این بازی را تجربه کنید!
این بررسی بر اساس نسخهی ارسالی توسط ناشر بازی نوشته شده است.
نظرات