اِعجابانگیزتر از همیشه | نقد و بررسی فصل دوم سریال Stranger Things
در سال های اخیر، سریال های تلوزیونی توانستهاند بخش بزرگی از توجه مخاطبان صنعت سرگرمی را به خود جلب کنند و به نوعی میتوان گفت که عرصهی سریال های تلوزیونی، رفته رفته درحال پیشی گرفتن از فیلم های سینمایی است. سریال هایی که در ساعت های طولانی، بیننده را با کاراکتر ها و ماجراهایشان آشنا میکنند و روایتی سرگرم کننده و خاطرهانگیز را به همراه دارند. یکی از شبکه های تلوزیونی که حقیقتا عملکرد بسیار خوبی در زمینهی تولید سریال های جذاب و هیجانانگیز، در سال های اخیر از خود نشان داده است؛ نتفلیکس است. شرکت نتفلیکس در سال های اخیر فعالیت چشمگیری در تولید سریال های تلوزیونی و همچنین فیلم های سینمایی داشته است و از خیلی از پروژه های فیلمسازیاش هم سربلند بیرون میآید. از سریال گُنگ و عمیق Black Mirror که خطرات وحشتانگیز پیشرفت تکنولوژی را به تصویر میکشد گرفته، تا سریال تینایجری و درام 13 Reasons Why که به دنیای بیحد و حصر و ترسناک نوجوانان دبیرستانی و رابطه هایشان با یکدیگر میپرداخت. این شرکت تلوزیونی موفق و کار درست، در تازهترین فعالیت سریالسازی خود دست به تولید یکی از بهترین درام – ترسناک های چند سال اخیر زده است که با دنیای فانتزی و صد البته وحشتناکش، عدهی بسیاری را پای تلوزیون هایشان میخکوب کرده.
سال قبل در تاریخ 15 جولای (مصادف با 25 تیر) شاهد انتشار فصل اول سریال Stranger Things بودیم که از آن به عنوان یکی از بهترین سریال های تلوزیونی در سال 2016 میلادی یاد میشود و فیلمسازان شرکت نتفلیکس حسابی در آن گل کاشتهاند. همانطور که از اسم جالب این سریال پیداست، در آن با ماجراهایی سر و کار داریم که به معنای واقعی کلمه، عجیب و غریب هستند. از افسانه های ترسناک درون بازی های رو میزیِ چند بچهی ابتدایی گرفته که کم کم به واقعیت تبدیل میشوند و شهر را به هم میریزند، تا جهان موازی و وارونهای که در آن شاهد دنیایی صدها بار تاریکتر و مخوفتر از این دنیا هستیم. تیم هنرپیشگان، روایت داستان، جلوه های ویژه، موسیقی متن و کارگردانی سکانسها، همه و همه در بهترین سطح ممکن قرار دارند و در کنار یکدیگر تابلویی زیبا و شگفتانگیز به نام Stranger Things را تشکیل دادهاند. اکنون پس از گذشت یک سال از انتشار فصل اول این سریال، شاهد فصل دوم آن هستیم که با یک اپیزود بیشتر، یعنی در 9 اپیزود دنبالهی داستان فصل قبلی را روایت میکند و به نحو احسن موفقیت های آن را ادامه میدهد. در ادامهی این مطلب با بازیمگ باشید تا به بررسی فصل دوم سریال Stranger Things، یکی از بهترین سریال های درام – ترسناک در تمام دورانها بپردازیم که با تمام شگفتی های ریز و درشتش در دنیایی فانتزی و اعجابانگیز در جریان است.
سکانس پایانی فصل دوم، یکی از بهترین سکانس های سریال است
پیش از شروع به مطالعهی این نقد و بررسی، پیشنهاد میشود در ابتدا فصل دوم را تماشا کنید تا با لو رفتن برخی از جزئیات داستانی، لذت اصلی تجربهی سریال کاهش نیابد. البته شایان ذکر است که تا حد ممکن از بیان جزئیات حوادث خودداری شده است. فصل دوم سریال Stranger Things به زیبایی هرچه تمام، نبوغ کارگردانانش یعنی برادران دافر را به تصویر میکشد. شاید در وهلهی اول سر هم کردن یک داستان فانتزی با چاشنی چند جامپاسکر ترسناک و روایت داستان چهار پسربچهی ماجراجو که پای خود را بیشتر از گلیم خود دراز میکنند و فجایع بزرگی را به بار میآورند، کار ساده و بیدردسری باشد. اما وقتی با کمی توجه بیشتر به جزئیات داستان و در کنار هم چیده شدن حوادث سریال نگاه میکنید؛ میفهمید که به هیچ وجه تولید اثری مثل کاری که برادران دافر موفق به انجام آن شدهاند، ساده نیست و زحمات و دردسر های زیادی در پشت پردهی پروسهی تولید این سریال بر دوش تیم سازندگان آن است. تنها حذف کوچکترین اتفاق تصویر شده در حوادث سریال نیز به یکباره خط داستانی آن را به هم میریزد و سرنوشت آن را به طور کلی تغییر میدهد. همین موضوع به خوبی نشان دهندهی نبوغ برادران دافر و همچنین دیگر اعضای تیم تولید سریال Stranger Things است و از جمله دلایل شاهکار خطاب شدن این سریال از جانب خیلی از منتقدین و مخاطبین سریال های تلوزیونی به حساب میآید.
در فصل اول شاهد رونمایی نوبت به نوبت از عناصر مختلف دنیای سریال Stranger Thing بودیم و ماجرای زندانی شدن ویل در دنیای وارونه، ایدهای بود که به خوبی میشد با روایت آن به معرفی قسمت های مختلف دنیای شگفتانگیز درون سریال پرداخت. کاراکتر هایی که در فصل قبلی معرفی شدند و قسمت بزرگی از آنان را افراد کم سن و سال تشکیل میداد، از لحاظ فکری در فصل دوم تاحدودی به ثبات رسیدهاند و دیگر مثل قبل شاهد تغییر فاز دادن شخصیت های مختلف نیستیم. یکی از مهمترین ویژگی های سریال در فصل اول این بود که در داستان شاهد یک شخصیت اصلی واحد نیستیم. بلکه هر یک از شخصیت های درون داستان به نوعی اصلی و کلیدی به حساب میآیند و عدم حضورشان موجب از هم پاشیده شدن ماجرا میشود. بسته به سلیقه، هر بینندهای میتوان شخصیت اصلی محبوب خودش را در سریال داشته باشد. از یک پلیس با تجربه و مادری فداکار که تمام تلاششان را برای کمک کردن به دیگران میکنند گرفته تا دختر بچهای که قدرت های فرابشری دارد و چهار پسر بچهی بازیگوش که با ماجراجویی های شجاعانهشان، ماجراهای اصلی داستان را کلید شروع میکنند.
به تصویر کشیدن این هیولا هنگام رجوع ویل به دنیای وارونه، از جمله ترسناکترین سکانس های سریال به حساب میآید
هنوز هم یکی از ویژگی های مهم سریال در فصل دوم، غیرقابل پیشبینی بودن آن است. در اغلب اپیزود های این فصل حتی پیشبینی یک دقیقهی بعد هم بسیار کار سختی است و همیشه حدس هایتان اشتباه از آب در میآیند. به نظر شما سریالی که حتی در قسمت اولش هم بسیار غافلگیر کننده و غیرقابل پیشبینی است، در پایانبندی آخر فصلش چگونه غافلگیرمان میکند؟ در اینباره باید گفت که فصل دوم سریال Stranger Thing غیر منتظرهترین پایانبندی ممکن را در آخر فصل دارد. در فصل اول میدانستیم که اگر هر اتفاقی هم بیفتد و به هر طریقی هم غافلگیر شویم، در قسمت آخر قرار است نجات پیدا کردن ویل از دنیای وارونه را مشاهده کنیم. اما این مورد در فصل دوم رفع شده است و واقعا نمیتوان پیشبینی کرد که چه چیزی در انتهای فصل در انتظارمان است. آیا آن هیولای بزرگ و مملو از تاریکی که ویل در دنیای وارونه میدید قرار است خود را به شهر هاوکینز برساند و اهالیاش را از دم نابود کند؟ یا اینکه آیا آدم بدها اِلون را پیدا میکنند و آن را به آزمایش های عذابآور گذشته بازمیگردانند؟ در فصل دوم حتی نمیدانستیم که باب، عضو جدید خانوادهی ویلاینها، چه نقشی در ادامهی داستان خواهد داشت و چگونه میخواهد از قالب آن شخصیت بیبته و ظاهرا ناتوانش خارج شود؟ اما در پایان فصل شاهد بابی بودیم که بیشترین تاثیر را در جمعبندی آخر داستان میگذارد و به قهرمان فصل دوم سریال Stranger Things تبدیل میشود.
همانطور که گفته شد داستان فصل دوم ادامه دهندهی ماجراهای فصل اول است. ویل که در نهایت از دنیای وارونه و کابوس های تاریکش نجات پیدا کرد، ظاهرا زندگی معمولی و خوبی با دوستانش دارد که در آن برادر و مادرش بیشترین تمرکز ممکن را روی مراقبت از آن دارند. برخلاف تصور همه که فکر میکنند ویل به طور کلی از دنیای وارونه و کابوس های مربوط به آن خارج شده است، وی همچنان در برخی از مواقع خود را درون دنیای وارونه میبیند و در آن با موجودی غولپیکر و شبیه به عنکبوت مواجه میشود که در آسمان غلط میزند و تندیسی از تاریکی و تباهی به نظر میرسد. از طرفی دیگر هاپر، همان پلیس باتجربه و شجاع درون داستان، درحال نگهداری و مراقبت از اِلون است و تمام تلاشش را برای دور نگه داشتن وی از مردم میکند تا مبادا آدم های بدجنسی که در فصل اول به اِلون آزار میرساندند، وی را پیدا کنند. همچنین سه دوست دیگر ویل یعنی مایکل، داستین و لوکاس هم در وضعیت نرمالی به سر میبرند و هر یک به طریقی ماجراجویی های مخصوص به خود را دارند. در این میان شاهد ورود فرد جدیدی به گروه چهار نفرهی ویل و مایکل و داستین و لوکاس هستیم که یک دختر موقرمز به نام مکس است و یک برادر قلدر و بسیار خودشیفته دارد که حسابی با آن بدرفتاری میکند.
امیدواریم در فصل سوم، بیشتر به این کاراکترهای پر از پتانسیل پرداخته شود
فصل دوم سریال Stranger Things به مراتب خشنتر، باتجربهتر و صدالبته ترسناکتر از فصل اول است و در زمینه های مختلف کارش را بهتر از گذشته انجام میدهد. باتجربگی سریال در فصل دوم را میتوان در اولین وهله، در نقش آفرینی بازیگران خردسالش دید که پس از گذشت یک سال و نیم از پروسهی ساخت فصل قبلی، تجربهی بیشتری کسب کردهاند و پختهتر از قبل به نظر میرسند. هنرنمایی بازیگران کم سن و سال سریال دست کمی از بازیگران بزرگسالش ندارد و به لطف حضور افراد بااستعداد در این زمینه، شاهد یکی از بهترین نقشآفرینی های کودکان در میان آثار سینمایی هستیم.
باز هم مثل قبل در فصل دوم شاهد پرداختن داستان به موضوعات فرعی هستیم که به نوبهی خود دست کمی از ماجراهای اصلی داستان ندارند. مهمترین ویژگی سریال در رابطه با پرداختن به موضوعات فرعی در دو یا سه اپیزود فصل دوم، این است که تنها محدود به آشنایی بیشتر با کاراکتر های جدید نمیشوند. مثل موردی که نمونهی بارزش را در سریال پرطرفدار شبکه AMC یعنی The Walking Dead، دیدهایم. پرداختن به شاخه های فرعی داستان در اپیزود های غیراصلی فصل دوم سریال Stranger Things همانند فصل اول، نه تنها محدود به آشنایی با کاراکتر های جدید سریال نمیشود، بلکه تاثیرات مهمی در داستان اصلی هم دارد و همین موضوع موجب جذابیت این اپیزود های فرعی شده است. به عنوان مثال میتوان به اپیزود هفتم سریال با عنوان The Lost Sister (خواهر گمشده) اشاره کرد که در آن اِلون به دنبال خواهر گمشدهاش میرود. درحالی که داستان اصلی در آزمایشگاه هاوکینز، جایی که دموگورگنها درحال یورش بردن به شخصیت های مهم داستان (برای جلوگیری از اسپویل شدن حوادث داستانی در قسمت های پایانی فصل، از بیان جزئیات این بخش خودداری میکنم) هستند، جریان دارد و یک اپیزود باید تا مشاهدهی ادامهی ماجرا در آنجا صبر کنیم و به تماشای خلافکاری های الون و خواهر تازه پیدا شدهاش بنشینیم.
این دو برادر (برادران دافر، کارگردانان سریال) با همکاری یکدیگر، یکی از بهترین سریال های چند سال اخیر را خلق کردهاند
درست همانند فصل قبلی، جلوه های ویژه هنوز بخش مهمی از سریال است که در سطح کیفی بسیار بالایی قرار دارد و هیچگونه نقصی در این زمینه از سریال به چشم نمیخورد. کارگردانی برادران دافر در سکانس های اکشن فیلم مثال زدنی است و شاهد یکی از هیجانانگیزترین درام – ترسناک های چند سال اخیر در زمینهی سکانس های اکشن هستیم. موسیقی متن های شگفتانگیز فیلم هم به خوبی مکمل کارگردانی استادانهی سکانس های اکشن شدهاند و تجربهی بسیار هیجانانگیزی را در این زمینه شاهد هستیم. فصل دوم سریال Stranger Things تجربهی به مراتب کاملتری را به همراه دارد و بخش های مختلف آن به خوبی پختهتر از قبل شدهاند. برادران دافر در فصل دوم سریال Stranger Things موفقیت های فصل اول را ادامه میدهند و بهترین سریال درام – ترسناک سال های اخیر را به نمایش میگذارند. در سال آینده هم شاهد انتشار فصل سوم سریال Stranger Things خواهیم بود که از همین حالا با نمایش کمنظیری مثل فصل دومش، انتظار را برای آن سخت میکند.
نظرات (1)