پروندهی آقای پنی وایز | نگاهی به فیلم تحسین شدهی It
امسال، سال بسیار خوبی برای استیون کینگ، یکی از نویسندگان معاصر آمریکایی بود که با رمان های بسیار جذاب و اغلب ترسناکش توانسته به شهرتی جهانی دست پیدا کند. امسال در سال 2017 میلادی، در یک برههی زمانی نزدیک به هم، دو فیلم سینمایی با اقتباس از دو رمان پرطرفدار این نویسندهی محبوب منتشر شدند که هر کدام به طریقی، به سرنوشتی متفاوت دچار شدند. اولی، فیلم The Dark Tower، اقتباسی از رمانی با همین نام با کارگردانی آقای نیکولای آرسل بود که متاسفانه نتوانست آنطور که باید و شاید، آن را به یک اقتباس مطلوب و مورد انتظار تبدیل کند. آرسل حتی از فرصت طلاییای که با حضور دو ستارهی معروفش مثل ادریس آلبا و متیو مک کانهی در فیلمش پیش آمده بود، بهرهی کامل نبرد و فیلمنامهی فیلمش فرصت درخشش به این دو ستارهی محبوب هالیوودی را نمیداد. اما فیلم دیگری که راجع به آن صحبت کردیم و از قضا توانست به فیلم بسیار موفقی هم تبدیل شود، It با اقتباس از رمان ترسناکی با همین نام با نویسندگی آقای استیون کینگ بود که به خوبی توانست آن فضای سورئال و اتمسفر ترسناک درون کتاب را روی پردهی نقرهای سینما پیاده سازی کند. آقای اندرس موچیتی در جایگاه کارگردانی فیلم It، به نحو احسن توانست با بودجهی محدود و 35 میلیون دلاری پروژهاش، فیلمی بسازد که تا مدتها برخی از تصاویر و سکانس های جنونآمیزش در ذهنمان مرور خواهد شد و حالا حالاها فراموشش نخواهیم کرد. برخلاف فیلم The Dark Tower، فیلم It به خوبی توانست آقای استیون کینگ را سربلند کند و یکی از رمان های پرطرفدارش را به بهترین شکل ممکن روانهی گیشه کند. در ادامهی این مطلب با ما در بازیمگ همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به فیلم It، یکی از بهترین فیلم های سورئال – ترسناک چند سال اخیر، ساختهی اندرس موچیتی که سر و صدای زیادی در جوامع مختلفِ واقعی و مجازی به راه انداخته است و از آن به عنوان یکی از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ سینما یاد میکنند.
به لطف It، تا مدتها همه از بادکنک قرمز میترسند!
فیلم It، کلکسیونی از بهترین سکانس های سورئالی است که در آن یک هیولای دلقک، به شیوه های مختلف به سراغ بچه های کم سن و سال میرود و آن ها را از راه به در میکند. داستان It در رابطه با دلقکی به نام پنی وایز است که طی یک چرخهی طولانی مدت، هر 27 سال، از چاه خود بیرون میآید و بچه ها را شکار میکند. ماجرای فیلم از جایی آغاز میشود که در یک روز ابری و بارانی، جرجی، برادر کوچکتر بیلی، درحالی که چکمهها و بارانی زردش را پوشیده، از خانه بیرون میآید تا قایق کاغذیاش را که برادرش برای آن درست کرده، روانهی جوی آب کند و سپس به دنبال آن بدود. هنگامی که جرجی به دنبال قایق کاغذیاش در کنار خیابان میدود، متوجه میشود که جریان تند آب قایقش را منحرف کرده و به درون فاضلاب انداخته. در همین حین که جرجی از میان دریچه های فاضلاب به دنبال قایق کاغذیاش میگردد، در کمال ناباوری آن را در دست یک دلقک میبیند که سُر و مُر و گنده درون شبکهی فاضلاب ایستاده و گویا قصد آشنایی با وی را دارد. پس از کمی احوال پرسی و دلجویی های دلقک از پسر بچه، جرجی قصد رفتن میکند اما دلقک طی یک اقدام وحشیانه در ابتدا دست جرجی را میبلعد و سپس تمام بدنش را به درون فاضلاب میکشد. درست همینجاست که ماجرای پنی وایز (همان دلقک درون فیلم) با بیلی (برادر بزرگتر جرجی که لکنت زبان هم دارد) و جمعی از دوستانش که میخواهند با آن دلقک شیطانی مقابله کنند، شروع میشود. داستان فیلم در وهلهی اول که خلاصهی آن را میخوانید، مطمئنا بسیار کلیشهای و ساده است. خوب باید هم ساده باشد. به هرحال سکوت برهّها که تماشا نمیکنیم! داستان باید ساده باشد و روایت آن جذاب. با ضرباهنگی رو به جلو که هر لحظه بیننده را به سمت مقابلهی اصلی گروه کودکان با پنی وایز در پایان فیلم، هول میدهد. It، به هیچ وجه اثری مثل فیلم Withc ساختهی رابرت اگرس نیست که داستانش کم کم بذر وحشت را در دلمان بکارد و به یکباره در 20 دقیقهی پایانیاش بیننده را روی صندلی میخکوب کند. از طرفی هم مثل سری Saw نیست که خشونت ناهنجارش سرمان را درد بیاورد تا به ناچار به ترسناک بودنش اعتراف کنیم. بلکه میخواهد طی چند سکانس ترسناک و به یادماندنی، تصویرسازی های سورئالش را در ذهنتان حک کند تا پس از مدتها بعد از تماشای It هم آن صحنهی بالا و پایین پریدن پنی وایز و صدای خنده های مشعشعاش را فراموش نکنید و در بدترین حالت حتی به کابوس های شبانهتان تبدیل شود.
قسمتی از سکانسِ مربوط به آن خانهی لعنتی...
تصویر سازی های دیوانهوار اندرس موچیتی و فیلمنامهی متوهم چس پالمر و همکارانش در قسمتی از فیلم به اوجش میرسد که دار و دستهی بیلی و دوستانش وارد یک خانهی قدیمی میشوند که از قضا خانهی پنی وایز است و در محله هم به خانهی ارواح معروف است! واقعا میتوان از این قسمت فیلم انتظار بهترین سکانس های فیلم را داشت که البته زیاد هم دور از این نیست. فیلم It در همین چند دقیقهاش چنان بیرحم میشود که واقعا دلتان به آن چند بچهی قد و نیم قدی که از ترسشان گریه میکنند، بسوزد. حالا که حرف از دلسوزی برای بچه ها شد، بهتر است اشارهای به این ویژگی فیلم It هم داشته باشیم که عدهی زیادی آن را زیر بار انتقاد گرفتند و از آن به عنوان نقطه ضعف مهم فیلم یاد کردند. فیلم It در بیانی سادهتر، از به نمایش کشیدن خشونت علیه کودکان به هیچ وجه جلوی خودش را نمیگیرد. تمام سکانس های ترسناکی را که در فیلم های موفق این ژانر با حضور افراد بالغ و مسن اتفاق میافتند را در نظر بگیرید؛ در فیلم It، تمام آن ایده های ترسناک و خشن و بیرحمی که کارگردان و نویسندهی فیلم برای ترساندن مخاطب در نظر گرفتهاند را برروی چند بچهی 7 – 8 ساله پیاده میکند. اینکه اکثر تیم بازیگری فیلم را کودکان زیر سن بلوغ تشکیل دادهاند و انواع و اقسام اتفاقات ترسناک و کابوس های وحشتناک هم برایشان رخ میدهد درست. اما به هرحال گروه سنی مخاطبان فیلم مختص بزرگسالان است و همسن های بازیگران درون فیلم، نباید آن را تماشا کنند. پس از اگر این زاویه به حضور بازیگران کم سن و سال در فیلم It نگاه کنیم، نه تنها آن را یک نقطه ضعف برای فیلم به حساب نمیآوریم، بلکه از آن به عنوان یک شاهکار در مقابل فاجعه هایی مثل دو نسخهی فیلم Sinister یاد میکنیم که در آنها از کودکان به عنوان وسایلی برای سلاخی کردن والدینشان استفاده میکرند. از طرفی هم قرار نیست این رویه درمورد فیلم It به همین شکل ادامه پیدا کند؛ بلکه دنبالهی سینمایی فیلم که برای اکران در سال 2019 میلادی برنامهریزی شده است، مربوط به 27 سال پس از وقایع این فیلم میشود. جایی که کودکان درون فیلم به افرادی میانسال و کاملا بالغ تبدیل شدهاند و هنگامی که کابوس های تلخ کودکیشان را به یاد میآورند، قرار است باری دیگر با پنی وایزی که دوباره سر از چاه بیرون آورده، مقابله کنند.
قصهی ما به سر رسید، پنی وایز به تهِ چاه رسید :)
فیلم It، بهترین شیوهای بود که میشد شاهکار استیون کینگ را در آن به نمایش کشید. بازیگران فیلم که از چند کودک خردسال تشکیل شدهاند، بازی بسیار خوبی را از خود به جای گذاشتهاند. از همین رو میتوان گفت که It، یکی از بهترین هنرنمایی کودکان در سینما را در چند سال اخیر به همراه دارد. از طرفی دیگر هم بیل اسکاشگورد در نقش پنی وایز نمایش خیره کنندهای را از خود نشان داده است. نمایشی که به گفتهی سازندگان فیلم، از جوکر فیلم شوالیهی تاریکی، ساختهی کریستوفر نولان، الهام گرفته است و همین موضوع به خودیِ خود، مهری است برای تایید نقش آفرینی فوقالعاده زیبای پنی وایز در فیلم It.
همانطور که گفته شد، این فیلم تنها با بودجهی بسیار ناچیز – در این روز های سینمای هالیوود! – 35 میلیون دلاری ساخته شد و موفق شد در گیشه به پرفروش ترین فیلم ترسناک تاریخ سینما تبدیل شود و بیش از 677 میلیون دلار بفروشد. فیلم It، در تمامی زمینهها از جمله کارگردان، بازیگران، جلوه های ویژهی سینمایی، فیلمنامه و روایت داستان و از همه مهمتر خلق یک اتمسفر گیرا و ترسناک با عناصر سورئال، حرف اول را میزند و نه تنها بنده، بلکه خیلی از منتقدین مطرح سینما و بینندگانش هم بر این موضوع تاکید دارند. پس اگر شما هم مثل بنده بعد از دو شاهکار سینمایی ژانر ترسناک به نام کانجیورینگ 1 و 2، هیچ فیلم ترسناکی به دلتان نچسبیده، به هیچ وجه تجربهی سرشار از شگفتی فیلم It را از دست ندهید که به یکی از بهترین تجربه های سینمایی عمرتان تبدیل خواهد شد.
نظرات (2)