طعم تلخ پیروزی | نقد و بررسی قسمت ششم فصل هشتم سریال The Walking Dead
قسمت پنجم فصل هشتم سریال The Walking Dead، برصدد آشتی دادن بینندگان با سریال برآمده بود و تاحدودی هم در این کارش موفق شده بود. برای اولین بار در فصل هشتم، حوادث سریال در قسمت پنجم رنگ هیجان به خود گرفته بودند. در فصل هشتم سریال The Walking Dead همیشه هدف داستان این است که خودش را در اوج نگه دارد و بیننده را پای تلوزیون میخکوب کند؛ اما تا پنجمین اپیزود این فصل (The Big Scary U) موفق به انجام این امر نشده بود و تنها از کلیشه همیشگیاش که طی یک اتفاق نامعلوم و هیجانانگیز در آخرین سکانس فیلم، تماشای سریال در اپیزود بعدی توسط بینندگان هر اپیزود را تضمین میکرد. هر بار، سریال در آخرین لحظات اپیزودش سوالهای زیادی را در ذهن بینندهاش ایجاد میکرد و سپس پاسخ دادن آنها را به قسمت بعدی موکول میکرد. بعضی وقتها حتی به چندین اپیزود هم به طول میانجامید. پس از اینکه با تماشای اپیزود پنجم امیدمان به سریال برگشت و تصمیم گرفتیم به آن اعتماد کنیم، اپیزود ششم روی آنتن رفت و باری دیگر تصویر ذهنیمان از آینده سریال را بهم ریخت. قسمت ششم فصل هشتم سریال The Walking Dead در خوشبینانهترین تعریف، پیشزمینهای برای دو قسمت بعدی است تا نیمهی اول فصل هشتم را به پایان برساند. این بلاکباستر تلوزیونی پرطرفدار در فصل هشتم خود که این روزها برروی شبکهی AMC درحال پخش است، بدترین روزهای عمرش را سپری میکند و روز به روز تعداد بینندگانش کاهش مییابد. باید ببینیم که رابرت کرکمن، نویسنده و کارگردان معروف سریال و همچنین کمیکهای پرطرفدار مردگان متحرک که منبع اقتباس این سریال است، چه برنامهی برای آیندهی درحال نابودی سریالش چیده است و چگونه میخواهد وضعیت نابسامان آن را بهبود ببخشد؟!. در ادامه این مطلب با ما در بازیمگ همراه باشید تا بر قسمت ششم فصل هشتم سریال The Walking Dead مروری داشته باشیم.
باید منتظر باشیم و ببینیم مگی چه تصمیمی برای ناجیهای در اسارتش میگیرد؟ البته این موضوع کاملا به رفتار این ناجیها بستگی دارد
باز هم مثل همیشه، طبق عادت بد و اعصابخردکن سریال The Walking Dead که برای به نمایش درآوردن حقایق پنهانش، بینندگان را طی چندین اپیزود منتظر نگه میدارد، خبری از سرنوشت گابریل و دلیل بدحالی و مریضیاش در آخرین سکانس قسمت پنج نمیشود. قسمت ششم به نوعی قصد دارد جنگ بزرگی را که ریک در پنج اپیزود قبلی برعلیه ناجیها به راه انداخته بود را جمعبندی کند. در دقایق ابتدایی این قسمت (The King, The Window And Rick نام دارد) نامهرسانیهای گروههای مختلف متحدین ریک را مشاهده میکنیم که اتفاقات مختلفی که در طول این جنگ برایشان رخ داده را به یکدیگر گزارش میدهند. ریک هم از پیروزی در این نبرد میگوید. به محاصره کامل آخرین بازماندههای ناجیها در آخرین پایگاهشان و شکست کامل نیگان اشاره میکند. از آن طرف هم مگی در رابطه با گروهی از ناجیان که مسیح به اسیری گرفته توضیح میدهد. کارول هم اتفاقات تلخی را که برای گروهشان افتاد بازگو میکند و میگوید که از آن گروه بزرگ و چندین نفره، فقط خودش، هنری و ایزیکیل (خودش میخواهد که دیگر او را پادشاه خطاب نکنیم) زنده ماندهاند و بقیه به طور کامل کشته شدهاند. خانوادههای مختلف را در مقر امپراطوری میبینیم که برای بستگان کشته شدهشان عذاداری میکنند را میبینیم و طی اعصابخردکنترین صحنه، مسیح را میبینیم که درحال غذا دادن به ناجیانی که به اسارت گرفته، است. اینها تماما نتایج ظاهری جنگ بود. اما اثراتی که از این جنگ تمام عیار در ذهن و حافظه افراد به جا مانده، به عنوان اصلیترین خسارت این جنگ به حساب میآید. فصل هشتم The Walking Dead اگر در هر زمینهای ایرادهای زیادی داشته باشد و بیننده را راضی نگه ندارد، در این یک مورد خوب عمل کرده و آسیبهای روحی و روانی عمیق یک جنگ تمام عیار را به خوبی به تصویر کشیده است. آسیبهایی که میبینیم چگونه انسانهای مهربان و نوعدوست را به ماشینهای کشتاری تبدیل میکند که همانند یک هیولا، هیچ رحمی برای انسانهای دیگر قایل نمیشوند. آسیبهایی که گرایمزها (دار و دستهی ریک) را به همان چیزی تبدیل کرده است که پیش از این با آن مقابله میکردند و خود را نقطه مقابلش به حساب میآوردند. برای مثال دریل را میبینیم که به هر قیمتی شده میخواهد حتی آخرین فرد باقی مانده از گروه ناجیان را هم از لب تیغ بگذراند و به طور کلی آنها را ریشهکن کند. به طوری که حتی برای کشتن دوایت هم برنامهریزی میکند. دوایتی که در حمله دقیق و برنامهریزی شده ریک به ناجیها کمک زیادی کرد و اطلاعات زیادی را به ریک داد.
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد!!!
و اما به سراغ روایت ماجرای قسمت ششم فصل هشتم سریال The Walking Dead میرویم. از هفته قبل میدانستیم که ریک به سمت گروه ساکن در آشغالدونیهای پایین شهر میرود و ظاهرا قصد دارد با آنها یک معامله جدید انجام بدهد. همینطور هم میشود. ریک به آشغالدونی پایین شهر میرود و به رئیسشان پیشنهاد یک معاملهی جدید را میدهد. پیشنهادی که اگر آن را قبول نکنند، با نابودی مواجه خواهند شد! همچین پیشنهادی برای آن رئیس قلدر و خودخواه مردم آشغالدونی بسیار توهینآمیز به نظر میرسد و حسابی قدرت آن را زیر سوال میبرد. پس به همین دلیل بعید است که پیشنهاد ریک را قبول کند و یک معاملهی جدید با وی به انجام برساند. از همین رو باید ببینیم چه سرنوشتی در انتظار ریک و گروهانش است و آیا باید منتظر یک تهدید جدید برای الکساندریا و متحدینش، یعنی هیلتاپ و امپراطوری باشیم؟ آیا این جنگ بزرگ حالا حالاها ادامه دارد و قرار نیست به پایان برسد؟ مطمئنا همینطور خواهد بود و فعلا قرار نیست ریک و دوستانش طعم آرامش را در زندگی خود بچشند. به هرحال این جنگ، نبرد بزرگی بود که پس از به پایان رسیدن فصل هفتم، انتظارش را میکشیدیم و خود را برای تماشای یک جنگ طولانی و وحشتناک آماده میکردیم. اما چیزی که تا به امروز دیدهایم تنها حملههای متعدد ریک و متحدینش به پایگاههای مختلف نیگان و همچنین پیروزیهای مکرر آن در این حملهها بود. پس کی قرار است یک چالش بسیار بزرگتر از قبل برای ریک بوجود بیاید؟ کرکمن پیش از شروع فصل هشتم، وعدهی لحظات دردناکی در فصل هشتم را داده بود که گریهی بینندهها را در خواهند آورد. اما تا به امروز که به عقیده ریک، جنگ به پایان رسیده است و از قضا در آن پیروز هم شدهاند، به جز یکی دوتا مرگ کاراکترهای غیراصلی و بیارزش، صحنه دردناک و غمانگیز دیگری را تماشا نکردهایم. من هنوز منتظرم نیگان جمجمهی یکی دوتا شخصیت مهم و قدیمی سریال را به کمک لوسیل (همان چوب بیسبال معروفش) پخش زمین کند و بقیهی کاراکترها را شکنجهی روحی کند. اما ظاهرا فقط اپیزود پایانی فصل ششم بود که نیگان از لوسیل در یک اتفاق بسیار دردناک استفاده کرد و دیگر خبری از صحنههای از این قبیل نخواهد بود.
کارل هم کمی از وقت اپیزود را تلف میکند و به افتخار مادرِ دوست عربش، صدیق، سه چهارتا واکر میکشد
سر وقت حاضر شدن دریل و هنرنماییاش مثل یک قهرمان واقعی، فقط یک بار لذتبخش بود و حسابی حال کردیم. اما قرار نیست هربار که شخصیتهای مختلف در موقعیتهای حساس قرار گرفتند سر و کله دریل پیدا شود و همه چیز را به نفع آدم خوبها رقم بزند. امیدواریم در آینده دیگر شاهد اتفاقهای از این قبیل نباشیم و لذت هیجانانگیز اتفاقات ناامید کننده و حساس سریال را از دست ندهیم و هر لحظه انتظار حضور به موقع دریل را در صحنه داشته باشیم. امیدواریم در دو قسمت باقیمانده از نیمه اول فصل هشتم سریال The Walking Dead، سازندگان بدون وقت تلف کردن سر اصل مطلب بروند و اتفاقات مهم را به نمایش بگذارند. مهمتر از آن، زودتر از هر چیزی سرنوشت گابریل را نشان دهند که چرا به آن حال و روز بد افتاده بود و مرگ در رخسارش نقش بسته بود. از طرفی هم تکلیف آن هلیکوپتری که ریک در اپیزود قبلی دید روشن شود و از هویت افراد درون آن مطلع شویم. به هرحال اگر سریال با روند همیشگیاش که تا به امروز در فصل هشتم در پیش گرفته، اپیزودهای بعدی را هم روایت کند، به تصویر کشیدن تمامی این موارد به خودی خود، سه چهار اپیزود طول خواهد کشید. اما به مناسبت دو اپیزود آخر نیمهی اول فصل هشتم سریال The Walking Dead، وقت آن رسیده که حوادث ضربآهنگ تندتری به خود بگیرند و کمی چاشنی هیجان به سریال اضافه کنند. به هرحال کرکمن نباید این پسرفت چشمگیر سریال در فصل هشتم را نادیده بگیرد و باید همان چیزی را در سریالش به تصویر بکشد که طرفداران آرزویش را دارند. طرفداران هم به جز یک بکش بکش خونین، لحظات دردناک، اکشنهای باکیفیت و روایت بیشیله پیلهی داستان، انتظار دیگری از سریال The Walking Dead ندارند.
نظرات