بازهم مثل همیشه | نقد و بررسی قسمت هفتم فصل هشتم سریال The Walking Dead
پس از شاخ و شانه کشیدنهای ریک برای جیسیس که در نقد و بررسی قسمت ششم به آن پرداختیم، میرسیم به هفتمین اپیزود فصل هشتم سریال The Walking Dead که قسمت یکیمانده به آخرین اپیزود این نیمفصل به حساب میآید. اپیزودی که فصل هشتم را برای رسیدن به آخرین اپیزود نیمه اول این فصل آماده میکند و تاحدودی قصد دارد تمام دلهرههای ایجاد شده تا اینجا داستان را به قسمت بعدی منتقل کند. این قسمت که Time For After نام دارد، نمیتواند مشکلات همیشگی این روزهای سریال The Walking Dead را بهبود ببخشد؛ علاوه بر این هم یکی دو ایراد جدید به کلکسیون مشکلات سریال اضافه میکند تا هرچه بیشتر شاهد به پایین کشیده شدن یکی از محبوبترین سریالهای تلوزیونی عمرمان باشیم. در ادامه مطلب با ما در بازیمگ همراه باشید تا به اتفاق هم به بررسی قسمت هفتم فصل هشتم سریال The Walking Dead به نام Time For After بپردازیم.
رابطه ریک و جیسیس به شکل پارادوکسواری هرچه دشمنانهتر شود، دوستانهتر میشود
قسمت هفتم فصل هشتم سریال The Walking Dead، از درون کانتینری آغاز میشود که در قسمت قبل جیسیس، سردسته کمپ زبالهدان، ریک را در آن با بدنی برهنه زندانی کرد. ریکی که اگر تعصب به خرج ندهیم، انصافا حقش بود که در آن وضعیت زندانی شود. ظاهرا جیسیس بههیچوجه نتوانسته بود با قلدریهای ریک کنار بیاید و در مقابل تهدیدهایش میخواست خودی نشان بدهد. از همین رو، روش زندانی کردن را انتخاب کرد. زندانی که حتی یک شب هم طول نکشید! به طور کلی میتوان گفت اصلیترین نقاط قوت و ضعف قسمت هفتم فصل هشتم سریال The Walking Dead، همزمان در کاراکترهای آن قرار دارند. به طوری که همزمان با اینکه درخشش کاراکتری مثل ریک را میبینیم که دستبسته و بدون هیچ تجهیزاتی توانست زامبی شخصیسازی شده جیسیس و دوتا از آدمهایش که اسلحه به دست داشتند را از میان بردارد، کاراکتر اعصابخردکنی مثل یوجین را میبینیم که وقتی پشت سر هم جملات علمیاش را بدون نفسگیری بلغور میکند، دلم میخواهد یک گلوله در سرش خالی شود و هرچه سریعتر دهنش را ببندد. واقعا هدف سازندگان را از شخصیت پردازیهایی مثل یوجین درک نمیکنم! یوجین درواقع روی کاغذ، مغز بسیار باهوشی است که برای حفظ منافعاش، به گرایمزها (دار و دسته ریک) پشت کرد و حالا باید به نیگان و افرادش برای خارج شدن از این مهلکه کمک کند. او حتی توانسته حسابی خودش را در دل نیگان جا کند و به دومین فرد مهم ناجیها بعد از نیگان تبدیل شود. راستش را بخواهید، واقعا یوجین را آن زمان که از دروغ بسیار بزرگش در رابطه با وجود پادزهر در واشنگتن دیسی پیشیمان بود و تمام تلاشش را میکرد تا خود واقعیاش را به همه نجات بدهد، خیلی دوست داشتم. اما الان حتی یک دقیقه هم قابل تحمل نیست! ظاهرا سریال میخواهد از او یک دانشمند بیثبات و جاهطلب نمایش بدهد که اصلا قابل پیشبینی نیست. اما در عوض یک بزدل پرحرف را میبینیم که حتی مدل موهایش که یک زمان دلیل جذابیتش بودند، الان منجر به منفورتر شدنش میشوند. شخصیتپردازی یوجین در حقیقت یکی از اصلیترین نقاط ضعف این فصل از سریال و به ویژه این قسمت است و سازندگان واقعا باید یک فکر اساسی در رابطه با آن داشته باشند.
مقدمه سریال کمی برایتان آشنا نیست؟ پ.ن: موقعی که دریل درون کانتینر نیگان زندانی بود و ناگهان با یارانِ زانو زدهاش مواجه شد
و اما بر میگردیم به ریک و جیسیس. دو رقیب جسوری که زیرپوستی به هم علاقه نشان میدهند و در ظاهر مدام به هم میپرند. جیسیس از جمله کاراکترهای زن سریال است که میشون واقعا باید نگران رابطه آن با ریک باشد! وی در این قسمت میخواهد باری دیگر ریک را به یک چالش بزرگ بکشد و درصورت موفقیت او در این چالش، با درخواستش موافقت کند و نسبت به معامله با گرایمزها اقدام کند. جیسیس برای انجام اینکار باری دیگر ایده تکراریاش را که قبلا یک بار آن را تجربه کرده بودیم را استفاده میکند و طی آن یک زامبی دستآموز را به همراه دوتا از آدمهای اسلحه به دستش روانهی ریک میکند. ریک هم دست از پا خطا نمیکند و سریعا در حرفهایترین شکل ممکن، با دست بسته و بدون هیچ سلاحی، تمامی آن سه نفر را از بین می برد و حتی به جیسیس هم هجوم میبرد و او را به زمین میاندازد. سازندگان در این سکانس باری دیگر هم به جیسیس و هم به بینندگان یادآوری کردند که ریک کسی نیست که به همین سادگیها از پا در بیاید و تسلیم شود. هرچه باشد او کسی است که در فصل پنجم برای نجات جان تنها پسرش گلوی دشمنش را با دندان بلعید و همین چند دقیقه پیش هم در حصر کامل جیسیس با دستهای بسته و بدنی برهنه، تمامی افراد درون آن مکان را تهدید به نابودی کرد. طی این موضوع کاملا به جیسیس ثابت شد که ریک کاملا از پس خودش بر میآید و به مراتب فردی بسیار لایقتر از نیگان است.
هرچه وقایع سریال نیاز بیشتری به اکشنهای خونین پیدا میکنند، سازندگان بیشتر ماستمالی میکنند. آخه چرا لعنتیا؟!
درنهایت میرسیم به اصلیترین اتفاق داستانی قسمت هفتم فصل هشتم سریال The Walking Dead که در واقع میتوان گفت پس از گذشت 6 اپیزود از اولین قسمت این فصل، مهمترین حادثه فصل هشتم برای پیشروی در داستان است. دریل نهایتا به مراد دل خویش رسید و زهرش را در جام ناجیها ریخت. علاوه بر جنبه داستانی این حادثه، یکی از ایرادات اصلی سریال در فصلهای اخیر و به ویژه در فصل هشتم را هم باری دیگر مشاهده کردیم که مربوط به مباحث فنی سریال میشود. اولین بار در قسمت دهم فصل هفتم بود که اوج بیتوجهی سازندگان به جلوههای ویژه سریال را مشاهده کردیم. موضوعی که در قسمتهای بعدی هم ادامه پیدا کرد و در فصل هشتم به اوج خودش رسید. علاوه بر این، اکشنهای سریال در سکانسهای مبارزهای هم افت چشمگیری داشتهاند و دیگر شاهد آن اکشنهای سرتاسر هیجان و خونی معروف سریال The Walking Dead در فصلهای قبلیاش نیستیم. هنگامی که ناجیها شروع به مبارزه با زامبیها میکنند، اکشنی کاملا سرسری و به قول معروف ماستمالی شده را میبینیم که اصلا چنگی به دل نمیزد. از طرفی هم موسیقیمتنِ به ظاهر دلهرهآور این سکانس را داریم که به هیچ وجه برای هیجانانگیز نشان دادن این مبارزه کافی نیست. امیدواریم (از این امیدواریهای بینتیجه و سوری زیاد داشتهایم) در قسمتهای آینده سازندگان توجه بیشتری روی اکشنهای سریال داشته باشند تا شاید یک بار هم که شده با هیجان و دلهره کافی سریال موردعلاقهمان را تماشا کنیم.
نظرات