نقد و بررسی قسمت پنجم فصل دوم سریال Westworld
اپیزود هفته قبلی سریال Westworld را با تمام آن سورپرایزها و لحظات غافلگیرکننده‌اش دیدیم و حالا نوبت قسمت پنجم فصل دوم این سریال علمی تخیلی و محبوب شبکه HBO است تا به حفره‌های داستانی مهمی که سریال در اپیزود قبلی در رابطه با دلورس و به ویژه میو پر نکرد، رسیدگی کند. در این قسمت از سریال Westworld به طور کامل با پارک شوگان‌ورلد آشنا می‌شویم و همراه میو، هکتور و بقیه گروهشان پا به این دنیای مملو از خشونت می‌گذاریم. در ادامه مطلب با ما در بازی‌مگ همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به قسمت پنجم فصل دوم سریال Westworld.
میو و گروهش به این شکل وارد شوگان‌ورلد شدند اما حالا جایگاهشان در این پارک بسیار متفاوت‌تر از حالتی است که در تصویر می‌بینید.
پارک شوگان‌ورلد برخلاف انتظاراتی که داشتم، بسیار متشنج‌تر و بی‌رحم‌تر از غرب وحشی درون وست‌ورلد به نظر می‌رسد. دنیای سامورایی‌های مابین قرن 16 تا 18 ژاپن و کاتانا به دست‌هایی که در یک آن دل و روده حریف را پخش زمین می‌کنند. میو و گروهش به عنوان اولین ورودشان به پارک شوگان‌ورلد، با ماجراجویی بسیار جالبی روبه‌رو می‌شوند و نمونه‌های کپی شده‌ای از خودشان را می‌بینند که شاید از نظر ظاهری با آن‌ها تفاوت داشته باشند؛ اما ماجرایی که کدنویسان این پارک‌های تفریحی برای آن‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند، شباهت‌های بسیار عمیقی با یکدیگر دارند و کشمکش‌های جالبی بین آن‌ها شکل می‌گیرد. برای مثال اگر سرقت هکتور و دار و دسته‌اش در اپیزودهای ابتدایی فصل اول را به یاد داشته باشید، در اپیزود این هفته سکانس بسیار آشنایی را می‌بینید که لحظه به لحظه سکانس سرقت هکتور را با جزئیات دیوانه‌واری تکرار می‌کند. از شباهت‌های هکتور و همزاد سامورایی‌اش یعنی موسوشی گرفته تا تکرار لحظه به لحظه دزدیدن گاو صندوق، همه‌چیز نشان‌دهنده این است که وست‌ورلد و شوگان‌ورلد در قسمت‌هایی از برنامه‌ریزی‌هایشان کدهای مشترکی هم دارند و ممکن است شاهد واکنش‌های مشابه زیادی در این دو پارک از سوی میزبانان اندرویدی ساکن آن‌ها باشیم. هرچه باشد، نوشتن 300 سناریوی مختلف در مدت سه هفته بدون استفاده از کپی پیست، مسلما کار بسیار سختی است!
روباتی که عشق مادرانه‌اش کد و برنامه‌نویسی نمی‌شناسد! همانند میو، جذاب و بی‌رحم.
ماجرای ورود میو و گروهش به پارک شوگان‌ورلد، تئوری‌های جدیدی را مطرح می‌کند و از حقایق جالبی پرده‌برداری می‌کند. برای مثال در طول این اپیزود چگونگی تسلط میو برروی فرکانس‌های دیگر اندرویدها را می‌بینیم که چگونه تنها با یک نگاه مختصر، ارتشی را به هرج و مرج می‌اندازد و سربازان را وادار به کشتن یکدیگر می‌کند. از طرفی دیگر میو با کاراکتر جدیدی به نام آکانه آشنا می‌شود که از جهات بسیاری با او دارای تشابهات زیادی است. میو و آکانه هر دو بانوان کاریزماتیکی هستند که در شرف از دست دادن دختران خود، به جای اینکه همانند یک اندروید مصنوعی رفتار کنند و کاملا نسبت به این فراغ بی‌تفاوت باشند، مرز کدهای دیجیتالی را می‌شکنند و احساسات عمیقی را به نمایش می‌گذارند که حقیقتا از پس یک روبات بر نمی‌آیند. قسمت پنجم فصل دوم سریال Westworld بینندگان را تمام و کمال با پارک شوگان‌ورلد و خشونت‌های بی‌پرده‌تر از وست‌ورلدش آشنا می‌کند و از این بابت وظیفه خود را به طور کامل به انجام رسانده است. از طرفی هم شاهد بازیگران بسیار مطرحی در میان چهره‌های جدید شوگان‌ورلد نظیر هیروکی سانادا را می‌بینیم که بیش از هرچیزی خبر از اهمیت بسیار بالای شوگان‌ورلد، حداقل نسبت به پارک‌های جانبی وست‌ورلد نظیر راج‌ورلد می‌دهد. ظاهرا نه تنها در ادامه فصل دوم، بلکه در آینده سریال سر و کار زیادی با دنیای شوگان‌ورلد و کاراکترهای عجیب و غریب‌تر از وست‌ورلدش خواهیم داشت و با رونمایی بسیار خوب سریال از این پارک، حسابی از این بابت خوشحالیم.
باز هم هیروکی سانادا و کاتانای تیز و برنده‌اش. چقدر این پرتره آشناست با چشم‌هایمان!
و اما نیمه دوم ماجراهایی که در طول قسمت پنجم فصل دوم سریال Westworld روایت شدند. یکی از اتفاقات جالب رخ داده در فصل دوم، رویارویی میو و دلورس در حظور افرادشان بود. دلوروس به میو پیشنهاد اتحاد و مبارزه در مقابل نیروهای ویژه پارک را داد اما میو پیشنهاد او را رد کرد و به دنبال خواسته قلبی‌اش که به او آرامش می‌داد رفت. دلورس به دنبال انتقام گرفتن از انسان‌ها بود و تلافی تمام ناعدلاتی‌هایی که انسان‌ها با خلق این اندرویدهای برنامه‌ریزی شده در حق امثال دلورس کرده‌اند را در تصرف کامل دنیای انسان‌ها می‌دید. اما میو که همزمان با دلورس از حقایق تلخ این‌چنینی سر در آورده بود و با تراژدی‌های بسیار غم‌باری دست و پنجه نرم کرده بود، بدون علاقه به هرگونه تلافی و انتقامی تنها به دنبال اندروید گمشده‌ای می‌گردد که مدتی نقش دخترش را ایفا می‌کرده است و خوشبختی‌اش را تنها در همین مورد می‌بیند. اما در مقابلش دلورس را داریم که لحظه به لحظه در مرداب جنگ و خشونت اطرافش بیشتر فرو می‌رود و با جنگ‌طلبی‌های بیشتر، سرعت فرو رفتن خودش را بیشتر می‌کند. دلورس در مسیر رسیدن به خواسته‌های جاه‌طلبانه‌اش حتی با نزدیک‌ترین افرادش نظیر تدی دوست‌داشتنی‌اش هم تعارفی ندارد و در مقابل اشتباهات اطرافیانش، کاملا قاطع و جدی برخورد می‌کند. به هر حال باید صبر کنیم و ببینیم که در نهایت میو و دلورس، دو مسیر متفاوت انقلاب اندرویدهای خودآگاه سریال Westworld به کجا ختم می‌شود و آیا به نتایج مطلوب خودشان می‌رسند یا خیر.
نظرات