چرا بازیهای آنلاین به سرعت بروزرسانی میشوند؟!
شاید این موضوع برای شما هم عجیب باشد که ببینید، پس از مدتها انتظار، آپدیت The Dueling Fates بازی Dota 2 که حاوی دو قهرمان جدید، چند آیتم جدید، تغییرات نقشه، و تواناییها و قابلیتهای جدید بود منتشر شد و در طی یک هفته چند بروزرسانی دیگر هم دریافت کرد! فکر میکنید دلیل این بروزرسانیها چه میتواند باشد؟! با بازیمگ همراه باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.
امروزه پچها پدیده جدیدی محسوب نمیشوند، اما میتوان گفت پچهای Dota 2 منحصر بفرد هستند. در حالی که تنظیمات متعادل کننده بازی که در در طول سال صورت میگیرند به بهتر شدن بازی و رقابت کمک میکنند، تقریبا هر چهار تا شش ماه یک بار آپدیتی اساسی صورت میگیرد که در واقع ارتقائی اساسی برای بازی هستند. این تغییرات چه اضافه کردن قهرمان جدید باشند، چه مکانیک گیم پلی جدید یا هر تعداد تنظیمات بازی جدید، روش بازی کردن Dota 2 با روندی تقریبا مرتب تغییر پیدا میکند.
این پچها موجب به وجد آمدن طرفداران دو آتشه Dota ، که خودم هم شاملشان هستم، میشود. از همان لحظه که توضیحات پچ ارسال شدند، که 24 ساعت قبل از ارسال شدن خود پچ بود، با ذوق بسیار در حالی که چشمهایم به سرعت سطر به سطر را دنبال میکردند مشغول خواندن جزئیات شدم و سعی کردم تصویری از تغییرات جدید Dota 2 در ذهنم ایجاد کنم. تحلیلگران و بازیکنهایی که کارکشتهتر و باهوشتر از من هستند تک تک جزئیات را عمیقا بررسی کردند تا بفهمند IceFrog، سازنده مرموز Dota 2 میخواهد چه تغییراتی در بازی ایجاد کند. Purge که یکی از تحلیلگران مورد علاقهام است، یک ویدیو ده ساعته که شامل بررسی تمامی تغییرات میشد ضبط کرد. ده ساعت! در حین همین مقاله در حال گوش کردن به آن بودم و در حالی که او توضیح میداد چگونه جابجایی یک معبد یا تغییرات در Glyph of Fortification بر موقعیتهای تعیین کننده تاثیر گذار خواهد بود به نوشتن میپرداختم.
پچها به منظور درست کردن ایراداتی که موجب عدم تعادل در روند بازی میشوند، و همینطور اطمینان حاصل کردن از کارایی تمامی آپشنها در بازیهای رقابتی تعبیه شدهاند. هدف دیگر پچها به روز رسانی بازی و ایجاد حس تازگی در آن است.
چنین چیزی لازمه بازیهای رقابتی است. بازیهای مجازی دارای ساختار خاص و محدودیتهای مربوط به آن هستند، سیستمهای فیزیکی که اشتباهات در آنها وجود دارد اما نسبت به خیلی از موارد دیگر که اشتباهات انسانی در آنها امکان پذیر است (مثلا مسابقه فوتبال) کمتر است. به عنوان مثال باد جهت تیرهای میرانا در Dota 2 را تغییر نمیدهد، پس اگر تیر تبدیل به سلاحی بسیار قدرتمند شود که برابری با آن مشکل باشد، تنها راهی که تیم برقرار کننده تعادل بازی برای کنترل کردن این قابلیت دارند تشویق کردن بازیکنان به تغییر سبک بازیشان است! در eSports در این خصوص اصطلاحات مخصوص «buffing» (افزایش قدرت) یا «nerfing» (کاهش قدرت) استفاده میشود. پس اگر تیرهای میرانا بیش از حد قابل استفاده شوند، سازنده بازی IceFrog، یا قدرت قهرمانهایی که دارای ابزار stun (گیج کردن) دوربرد هستند را افزایش میدهد یا قابلیت پرتاب تیر میرانا را ضعیف میکند.
«این مثل یادگیری یک زبان و کوشش برای کنار هم قرار دادن اسمها و فعلها است تا اینکه یک روز دوباره قادر به شنیدن جملهها و صحبت کردن و فهمیدن آنها میشوید.»
این پچ ها معنای بازی Dota را عوض میکنند اما ذات بازی را تغییر نمیدهند. فرمت بازی بدون تغییر میماند و دکمهها و ترکیبها مانند قبل آشنا خواهند بود، اما حالا راههای گوناگونی برای رسیدن به همان هدف پیشین وجود دارد. دیگر قهرمان مورد علاقتان بیش از حد قدرتمند نخواهد بود، پس باید به دنبال چیز دیگری باشید که به آن تکیه کنید. با وجود چنین تغییراتی میتوان گفت تنها یک قدم با یک بازی کاملا جدید فاصله میماند، و هیجان بازی هم با وجود احساس همیشگی کشف چیزهای جدید افزایش مییابد. این مثل یادگیری یک زبان و کوشش برای کنار هم قرار دادن اسمها و فعلها است تا اینکه یک روز دوباره قادر به شنیدن جملهها و صحبت کردن و فهمیدن آنها میشوید.
در بین هیاهوی زیادی که برای پچ 7.07 ایجاد شد، تنها یک صدا که اندکی مخالف بود برخاست. Lee “SunBhie” Jeong-Jae، مربی Secret Team در پست بلاگش یک سوال ساده مطرح کرد: چرا پچها لازم هستند؟ در این پست او به بحث در مورد تفاوت بین بازیهای ورزشی و بازیهای رقابتی، و همچنین صحبت در مورد بازیهای محبوب دیگری که مدت طولانی بدون پچ به فعالیت خود ادامه دادند، مانند Brood War یا Super Smash Bros. Melee ، پرداخت. او همچنین نقطه نظر جالبی در مورد اینکه چگونه پچ کردن میتواند بر تیمهای حرفهای مانند Team Secret اثر داشته باشد را مطرح کرد.
اما پچها میتوانند برای بازیکنانی که رقابتی بازی میکنند ترسناک باشند. در سال 2013 تیم اروپایی Alliance در The International، بزرگترین مسابقه قهرمانی سالانه Dota، برتری یافت. آنها با استراتژی منحصربفردشان موفقیت بسیاری کسب کردند. این تیم به واحد هایی تقسیم میشد که بر نقاط مخالف نقشه فشار وارد کرده و توجه رقیبانشان را بر روی قسمتهای مختلف تقسیم میکردند و با وارد کردن قهرمانهایی که قادر به پیشرفت در سناریوهای آخر بازی بودند و چرخههای کمکی که تضمین میکرد میانگین طلای تیمشان همیشه بالا باشد، رقابت را به نفع خودشان پیش میبردند. با این استراتژی، شانس پیروزی برای رقابای این تیم بسیار کم بود. هرچند این استراتژی توسط مخالفانش با نام « rat Dota» خطاب میشد، اما موفقیت آمیز بود و بردشان در مسابقات نهایی را تضمین کرد.
اما زمانی که پچ بعدی ارائه شد، بسیاری از قهرمانانی که استفاده از این استراتژی را ممکن میساختند، مانندNature’s Prophet و Wisp، بعد از مسابقات از قدرتشان کاسته شد. در نتیجه از تاثیر نوآوری منحصر بفرد Alliance، که دریغ نکردن کمک از بعضی بازیکنان که به جمع آوری طلا میپرداختند و حرکت در نقشه با اعمال فشار بود، کاسته شد و ویژگی منحصر بفرد بودنش را از دست داد. چنین چیزی بعلاوه توجهی که از برد در مسابقه International برای Alliance حاصل شده بود باعث شد این تیم به شدت سقوط کند، به طوری که در مسابقه International بعدی از شمار ده تیم برتر خارج شدند.
« هرچند پچها به منظور ایجاد تعادل و درگیر کردن بازیکنان به بازی بکار گرفته میشوند، میتوانند احتمال جذب مخاطب بیشتر به بازی را افزایش دهند، حالا این جذب مخاطب جدید ممکن است برای بازی خوب باشد یا بد.»
مانند بازیهای ورزشی، بسیاری از تغییرات تعادلی ایجاد شده به منظور بهبود تجربه بازی، هم برای بازیکنان و هم برای تماشاگران، صورت میگیرند. به طور کلی پچها برای دو گروه تعبیه شده اند: افرادی که میخواهند ورژنی تازه تر و متفاوت تر از بازی را تجربه کنند، و کمپانیهایی که قصدشان جلب کردن افراد به انجام بازیهایشان و در صورت امکان خرج کردن پول در این زمینه است. گاهی این دو میتوانند در هماهنگی با هم عمل کنند. به شخصه اعتراف میکنم یکی از افرادی هستم که برای زیبا سازی داخلی بازی در Dota 2 پول خوبی خرج کردهام، که خوشبختانه هیچ کدام از این موارد هیچ مزیتی در گیم پلی ایجاد نمیکنند. تنها فایدهشان وجهه خوبیست که هنگام بازی کردن Dota 2 برایم ایجاد میکنند و بعلاوه پولی هم تقدیم سازندگانی میکنم که بیش از 3000 ساعت به صورت مجانی از بازیشان لذت بردهام.
با آخرین پچ عرضه شده، که به منظور کشف افقهای جدیدی که IceFrog در اختیار صحنههای رقابتی گذاشته Dota 2 را پشت سر هم بازی کردم، در عجبم که آیا برخی از این تغییرات لازم بودند یا نه. آیا واقعا لازم بود که قدرت بعضی قهرمانها افزایش پیدا کند، یا یک سری قابلیتهای مضحک به آنها اضافه شود؟ برای یک بازیکن این چیز فوقالعاده ایست، اما آیا هدف واقعی این تغییرات افزایش مخاطب بوده در حالی که در سالی به سر میبریم که مسابقات مهم زیادی برای نشان دادن و ارائه Dota 2 به جهان وجود دارد. متقاعد نشدم که مسئله اصلی چنین چیزی باشد. هرچند پچها به منظور ایجاد تعادل و درگیر کردن بازیکنان به بازی بکار گرفته میشوند، علاوه بر آن میتوانند احتمال روی آوردن بازیکنان تازه وارد به بازی را افزایش دهند، چه برای بازی خوب باشند چه بد.
نظرات