نقد و بررسی فیلم Tully
فیلم درام و خانوادگی Tully با بازی شارلیز ترون شاید یکی از شاعرانههای سینمایی ارزشمند سال 2018 است که باید آن را جزو چندتا از بهترین درامهای تاریخ سینما حساب کرد. جیسون رایتمن فیلم Tully را با هدف به تصویر کشیدن مصائب یک مادر فداکار خلق کرده است و طی یک تصمیم کاملا به جا و هوشمندانه، شارلیز ترون را در جایگاه شخصیت اصلی فیلم و همین مادر زحمتکش و کلافه قرار میدهد. در ادامه مطلب با ما در بازیمگهمراه باشید تا به نقد و بررسی فیلم Tully به کارگردانی جیسون رایتمن و بازی شارلیز ترون بپردازیم.
فیلم Tully به اختلاف زیادی از خیلی از فیلمهای هم سبک خودش، چالشهای سخت یک مادر پس از به دنیا آمدن سومین بچهاش را با ادای دین کامل و اقتباسی تمام عیار به تصویر میکشد. شاید با حضور بازیگر کاریزماتیکی مثل شارلیز ترون و خلاصه داستانی که ماجراهای یک مادر در رسیدگی به کارهای نوزاد تازه به دنیا آمدهاش را روایت میکند، انتظار درامی سطحی و معمولی را داشته باشید که در مرکز آن فرشتهای به نام مادر قرار میگیرد و مدام شاهد قابهای لذتبخش و پر از آرامشی خواهیم بود که نوازش شدن نوزادی چند روزه توسط مادرش را در آنها تماشا میکنیم. اما این سناریو کاملا به دور از هویت فیلم Tully است. یا بهتر است بگوییم Tully را ساختهاند تا همین تصویر ذهنی ناقص و بعضا اشتباه تصحیح شود و در کنار به نمایش گذاشتن زیباییهای خلوت کردن یک نوزاد و مادرش، کابوسهای شبانهروزی را که مدام بر مادر تحمیل میشوند را به تصویر بکشد. برای مثال وقتی صحنه دلنوازی مثل چرت زدن دختربچهای دو سه روزه در آغوش مارلو (شارلیز ترون) را داریم؛ آن طرفتر سکانسهای عذابآوری مثل کشمکشهای این مادر جوان برای رسیدگی به نوزاد جدیدش، دختر 8 ساله و باهوشش و به ویژه پسربچه 7سالهاش که مبتلا به یک عارضه روانی عجیب و غریب است را داریم که گاهی اوقات واقعا کاسه صبرتان را لبریز میکند و دلتان به حال مارلو میسوزد.
مطمئنا شارلیز ترون اولین و شاید مهمترین وجه تمایز فیلم Tully نسبت به دیگر درامهای این سبکی است. طی این فیلم متوجه میشویم که این بازیگر باتجربه و مستعد هالیوودی، علاوه بر اینکه میتواند نقش یک جاسوس حرفهای و تمام عیار را در بلوند اتمی بازی کند، قادر به ایفای نقش مادری خسته در مرکز یک زندگی آشفته و از هم گسسته است که از یک طرف با تمام وجود فرزندانش را دوست دارد و به آنها عشق میورزد، اما از طرفی هم حسابی دلش برای جوانیهایش و خوشگذرانیهایش تنگ شده و میخواهد حتی چند دقیقه کوتاه هم که شده در حومه شهر نیویورک همراه دوست صمیمیاش حسابی مست کند و چند لحظه از مشکلات روزمرگیاش دور شود. درست در نقطه عطف این هرج و مرجی که زندگی مارلو را فرا گرفته و بار تمام مشکلات را سر دوش او خالی میکند، برادرش به فکر چارهای میافتد که بسیار منطقی به نظر میرسد. استخدام یک پرستار شبانه برای بچه جدید مارلو که فقط شبها میآید و از بچه نگهداری میکند و صبح زود هم میرود. تالی نام همین پرستار یا بهتر است بگوییم فرشته نجاتی است که ناگهان به داد زندگی مارلو میرسد و نقشش را هم مکنزی دیویس بازی کرده است. تالی حقیقتا یکی از مادرانهترین نامادریهای ممکن را در این ماجرا به نمایش میگذارد. وظیفه اصلیاش نگهداری از بچه و بیدار کردن مارلو هنگام نیاز نوزاد به شیر است؛ اما بعد از مدتهای طولانی دستی هم به سر و روی خاک گرفته خانه و کثیف مارلو میکشد، برای دیگر بچههایش صبحانه حاضر میکند و حسابی پای درددلهای مهمش مینشیند و با حوصله به عجیبترین دغدغهها و حرفهایش هم گوش میکند. طوری که انگار تالی همان پرکننده حفره بزرگ و توخالیای است که در زندگی مارلو احساس میشد. کسی که به مارلو یاد بدهد قبل از اینکه چگونه یک مادر تمام عیار باشد و بهترین رسیدگی از فرزندانش را ارائه دهد، به او میآموزد که چگونه از خودش نگهداری کند و آن دختر جوان و پرنشاط قدیم را سرزنده نگه دارد.
دیابلو کودی در مقام نویسنده فیلم Tully، فیلمنامه بسیار پربار و پرمحتوایی را خلق کرده است که باعث شده فیلم در هر لحظه از سکانسهایش حرفی برای گفتن داشته باشد و تک تک حرکات در محیط سکانسها برای هدف خاصی باشد. دیابلو کودی و جیسون رایتمن کلاس درس بسیار مفیدی برای مادرهایی شبیه مارلو تدارک دیدهاند که در وضعیت بسیار سختی درحال رسیدگی به فرزندانشان هستند و با تمام وجود به آنها عشق میورزند. اما زندگی حسابی خستهشان کرده و یک آشفتگی و هرج و مرج بزرگ اطرافشان را فرا گرفته است. دیگر به ظاهرشان اهمیت نمیدهند و وضعیت نامطلوب و بد اندامشان برایشان مهم نیست. این مادرها که مارلو به نمایندگی از آنها در فیلم Tully حضور یافته است، باید پیش از ایجاد هرگونه تغییری در اطرافشان، تغییرات اساسی در داخل خودشان را به وقوع برسانند یا در تعریفی واضحتر نسخه ارزشمند و مفیدی مثل آموزشها و شیوه زندگی تالی را برای خود تجویز کنند. تالی بیش از این که یک پرستار بچه معمولی و کاربلد باشد، یک خط فکری جدید و شیوهای مناسب برای ایجاد تغییرات مهم در زندگی مارلوهایی است که با تمام وجود فرزندان کوچکشان را دوست دارند، اما پروسه بزرگ کردن و نگهداریشان حسابی آنها را به سطوح آورده و دلشان برای دختر جوانی که در گذشته بودند تنگ شده است.
نظرات (2)