نقد و بررسی فیلم Avengers: Infinity War
فیلم Avengers: Infinity War آغازی برای یک پایان خارقالعاده است که مجموعه بسیار بزرگ و نفسگیری مثل دنیای سینمایی مارول به آن نیاز داشت و به جرات میتوان گفت مشابهش را تا به حال در هیچ کدام از فیلمهای ابرقهرمانی کمیکبوک محور ندیدهایم. پروژهای عظیم با حضور بیش از 20 ابرقهرمان و شرور بزرگ و کوچک که هرکدام نقشی حیاتی و تاثیرگذار در ماجرای فیلم دارند و غیبت هر یک از آنها موجب نقصهای داستانی بسیاری میشود. دنیای سینمایی مارول در طول ده سال و با تولید چند ده فیلم ابرقهرمانی مختلف، به قدری توسعه یافت و شاخ و برگهای منشعب به آن افزوده شد که پایان دادانش نیازمند یک اختتامیه باشکوه و تاریخی مثل یک اونجرز دو قسمتی است که حالا اولین قسمتش تحت عنوان Avengers: Infinity War را تماشا کردهایم و متوجه شدهایم که مارول صرفا یک بلاکباسترساز تجاری نیست و به خوبی روش استفاده از پتانسیل بیحد و اندازه کمیکهایش در دنیای سینما را میداند. در ادامه مطلب با ما در بازیمگ همراه باشید تا به بررسی فیلم Avengers: Infinity War بپردازیم.
توجه: این متن بخشهایی از حوادث داستانی فیلم Avengers: Infinity War را لو میدهد.
تانوس. ویروس کشندهای که از سالها پیش در دنیای سینمایی مارول شایع شد و حالا به این فکر میکند که چگونه تمام کیهان را فرا بگیرد. تانوس یک تایتان دیوانه است که اندیشههای منحصر به فرد خودش را برای به جنون کشاندن جهان هستی و سیارههای مختلف دارد. به عقیده او، راه حل نجات یافتن یک سیاره درحال فروپاشی با مردمی فقیر و گرسنه، این است که نیمی از جمعیت آنجا را نابود کرد تا حیات آن سیاره را به تعادل رساند. جالبتر از همه اینکه خودش و اطرافیانش هم نام بخشش را بر روی این عمل دیوانهوار میگذارند و تانوس را منجی کیهان میدانند. کسی که میخواهد با جمع کردن شش سنگ بینهایت که قدرت فوقالعاده زیادی دارند، نیمی از جمعیت کیهان را نابود کند تا جهان پیرامونش را به تعادل برساند یا به عبارتی، تمام جهان هستی را از بخشش بیانتهایش برخوردار کند. حقیقتا فیلم Avengers: Infinity War به کارگردانی برادران روسو، از زوایایی متفاوت نسبت به فیلم Black Panther، متفاوتترین فیلم دنیای سینمایی مارول است که در آن مارول سعی میکند روی قوانین و چارچوبهای همیشگیاش پای بگذارد و برای یک بار هم که شده شکست بسیار بزرگی را به تمام ابرقهرمانهای قدرتمندش تحمیل کند. سری Avengers یا همان انتقامجویان همیشه هیجانانگیزترین و موردانتظارترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول بودهاند. اولین نسخهاش در سال 2012 پنج ابرقهرمان اصلی و ابتدایی تیم انتقامجویان را کنار هم قرار داد و حسابی طرفداران فیلمهای ابرقهرمانی را سر ذوق آورد. این سری اما در دنباله بعدیاش که در سال 2015 تحت عنوان Age of Ultron به اکران درآمد، صرفا یک شوی تجاری عظیم بود که تعداد زیادی از ابرقهرمانان را کنار هم قرار میداد و مبارزات بسیار پرزرق و برقی هم داشت. به طور کلی تا به امروز شاهد حدود 18 پروژه سینمایی مختلف بودهایم که هر یک در به تکامل رساندن این دنیای سینمایی بزرگ نقش مهمی دارند و حالا قرار است فیلم پراهمیتی مثل Avengers: Infinity War سرنوشت این دنیای سینمایی را پس از گذشت سه موج مختلف تعیین کند و همانطور هم که میدانید تقریبا تمام کاراکترهای مهم فیلمهای قبلی (مرد مورچهای و هاوکآی را فاکتور بگیرید) را در خود دارد.
فیلم Avengers: Infinity War به همان اندازه که از نظر داستانی پراهمیت است، یک چالش بسیار بزرگ برای دنیای سینمایی مارول محسوب میشود. زیرا که داستانسرایان این دنیای سینمایی باید تیم بزرگی از ابرقهرمانان را طوری در کنار هم میچیدند که هر یک تاثیر منحصر به فرد خودشان را داشته باشند و عدم حضورشان خط داستانی را دچار نقص کند. به طوری که از درخت جوان گروه نگهبانان کهکشان یعنی گروت گرفته تا عضوهای اصلی گروه انتقامجویان یعنی آیرونمن و کاپیتان آمریکا، نقشی مهم و حیاتی در داستان ایفا کنند که تاثیر خاص خودشان را در خط داستانی فیلم و سرنوشت این دنیای سینمایی بزرگ داشته باشند. از همین جهت بزرگترین چالش برادران روسو در مقام کارگردانی پروژه این بود که برای حضور هر یک از کاراکترها دلیلی منطقی در نظر بگیرند و داستان را طوری شاخ و برگ بدهند که کوچکترین اتفاقهای گذشته هم در آن تاثیر داشته باشند. برای مثال قهر کردن گامورا و خواهرش نبیولا یا دعوای بزرگ استارک و راجرز، جزو پیشزمینههای داستانی مهم فیلم محسوب شوند و در شکل گرفتن اتفاقات نقش داشته باشند. خوشبختانه در کمال ناباوری برادران روسو در ماموریتشان موفق شدهاند و تمام ابرقهرمانان و شخصیتهای شرور داستان را با استراتژی هوشمندانهای کنار هم قرار دادهاند که هر یک از کاراکترها مانند چرخدنده کوچکی در ساعت بزرگی به نام Avengers: Infinity War عمل کنند و عدم حضور هر یک از آنها موجب از کار افتادن این ساعت شود. برادران روسو برای روایت این داستان گسترده، از سه زاویه مختلف حوادث را دنبال میکنند و لوکیشنهای مختلفی را برای روایت داستانشان در نظر گرفتهاند که نظم بسیار خوبی به پروژه بخشیده است و از بهم ریختن ماجرا و تبدیل شدن فیلم به یک جاستیس لیگ مارولی جلوگیری میکند.
دنیای سینمایی مارول اغلب در به تصویر کشیدن یک آنتاگونیست پیچیده و درگیرکننده ناموفق عمل کرده است. این اواخر با کاراکتری شبیه به کیلمانگر روبهرو بودیم که با اختلاف زیادی بهترین آنتاگونیست این دنیای سینمایی محسوب میشد اما همچنان نقصهایی هم داشت. اما تانوس کاراکتری همراه با پتانسیلهای بسیار بود که به نحو احسن در فیلم به آن پرداخته شده و شاهد شخصیت پیچیده و بسیار جالبی از آن هستیم که گاهی حتی جذابتر از قهرمانان فیلم ظاهر میشود و همانطور که سازندگان فیلم هم گفته بودند، باید تانوس را شخصیت اصلی فیلم Avengers: Infinity War در نظر گرفت. یک تایتان مجنون و شرور که در اوج بیرحمیهایش، با تمام وجود دختر ناتنیاش را دوست دارد و حتی برای از دست دادنش اشک هم میریزد. به تصویر کشیدن پیچیدگیهای شخصیت تانوس یکی از نقاط قوت بسیار مهم این فیلم است که ثابت میکند دنیای سینمایی مارول همچنان میتواند میزبان فیلمهای سینمایی خارقالعادهای با کاراکترهای غیرسطحی و عمیق باشد.
مبارزه گروه انتقام جویان با رباتهای التران در فیلم Avengers: Age of Ultron را بزرگترین مبارزه در دنیای سینمایی مارول میدانستیم که در آن سوکوویا به طور کامل متلاشی میشد؛ اما حالا اینفینیتی وار مبارزاتی چندین مرتبه بزرگتر از آن جنگ عظیم را به تصویر میکشد و با جلوههای ویژه شگفتانگیزی که مو لای درزشان نمیرود، غوغا به پا میکند. برای مثال در قسمتی از مبارزه مرد آهنی با تانوس در سیاره تایتان شاهد پرتاب یک قمر بزرگ به سمت مرد آهنی هستیم که در کمال تعجب از آن جان سالم به در میبرد و مجددا به مبارزه ادامه میدهد. یا مبارزه فوقالعاده بزرگ و هیجانانگیزی که بین مردم واکاندا و اعضای محفل سیاه با مشارکت کاپیتان امریکا و دوستان بسیار خطرناکش رخ میدهد. این موارد در کنار دهها سکانس اکشنمحور جذاب که به لطف سطحی بسیار پیشرفته و پرجزییات از جدیدترین جلوههای ویژه بسیار زیبا به نظر میرسند، موجب شکلگیری یکی از پرهیجانترین بلاکباسترهای کمیکبوکی تاریخ سینما شدهاند.
دنیای سینمایی مارول از همان ابتدای کارش شاید از خیلی از جهات شلخته بودو شاخ و برگهای متعدد و غیرقابل پیشبینیای به داستانهایش داده میشد. این دنیای سینمایی کمیکبوکی با اینکه ابرقهرمانان مهمش را همان ابتدا وارد سینما کرد، به مرور زمان دست به وارد کردن قهرمانان دیگر زد و سال به سال دنیای سینماییاش را وسیعتر از قبل کرد. جالبتر این است که تمام این فیلمها با ریسمانهای داستانی قابل توضیح و کاملا ملموسی به یکدیگر وصل بودند و با هر فیلم، بخش جدیدی از این کهکشان بزرگ و پر از قهرمان از زیر سایه بیرون میآمد. فیلم Avengers: Infinity War اما نقطه عطفی است که وظیفه داشت تمام این نقاط مختلف داستانی را در یک جا جمع کند و سرنوشت تمام فیلمهای قبلی را رقم بزند. اما خوب همانطور که از نامش پیداست (جنگ بیانتها)، نباید انتظار پایانی قابل فهم را داشته باشید که داستان را به طور کامل برایتان روشن کند. بلکه اختتامیه فیلم بیشتر از اینکه پایانی برای آن تعریف کند، شروعی بسیار نفسگیر برای دنبالهای است که در سال آینده اکران خواهد شد و به حوادث فاز سوم دنیای سینمایی مارول پایان میبخشد. تیم انتقام جویان حالا شامل عضوهای کلاسیک و اصلیای است که در طول سالهای اخیر با دوستان و قهرمانان زیادی معاشرت کردند و حالا یک باره تمامی آنها را از دست دادهاند. همین موضوع بهانهای کاملا منطقی است تا شاهد انتقامی تمام عیار از انتقام جویانی باشیم که بزرگترین شکست عمرشان را تجربه کردهاند. فیلم بعدی سری Avengers هر عنوانی که داشته باشد، ست دوم این مبارزه بزرگ را به نمایش میگذارد و شاهد انتقام جویانی خواهیم بود که حالا خاطره بسیار تلخی از تانوس برایشان به جا مانده و مطمئنا به دنبال گرفتن انتقام از هر راه ممکنی، خواهند بود. شاید این پایان کار تیم انتقام جویان خواهد بود یا شاید هم دکتر استرنج از پیشبینیاش استفاده مفیدی کرده است و این تنها راه پیروزی بر تانوس خواهد بود!
نظرات (2)