آنلاین گیمینگ، ناجی شریف یا قاتل پوشالی؟!
دنیا پر شده است از بازیهای آنلاین. دیگر اینکه چند بار یک بازی را به اتمام رساندهاید افتخار محسوب نمیشود چراکه بازیها دیگر اصلاً تمام نمیشوند! سازندگان دیگر نیازی به این نمیبینند که حتی یک داستان ساده و ابزاری را در بازیهای خود قرار دهند و با همان داستان سطحی هم به فکر فروش بازی خود باشد؛ زیرا دیگر حتی به خاطر یک داستان بینظیر هم نمیتوان فروش یک بازی را تضمین کرد، حتی نمیتوان با یک گیم پلی کاملاً جذاب و تازه هم فقط به بخش آفلاین بسنده کرد؛ چون خیلی وقت است بازیکنان به دنبال یک تجربهی دارای تازگی همیشگی هستند.
از سوی دیگر همین بازیهای آنلاین، جانی دوباره به جهان بازیهای ویدیویی بخشیدهاند. دیگر بازیهای ویدیویی بهاندازهی زمان گذشته جذاب و حیرتانگیز نیستند. هر بار که به سراغ یک بازی میروید، دیگر نمیتوانید انتظار یک تجربهی عجیبوغریب بینظیر را داشته باشید که تا مدتها یک خاطرهی کاملاً شیرین در ذهن شما باشد. شاید اگر همین روند ادامه پیدا میکرد، صنعت محبوبمان خیلی زود تبدیل به یک صنعت شکستخورده و ناامیدکننده میشد. همینجا بود که بازیهای آنلاین به میان آمدند. بازیهای آنلاین شاید همانند عناوین آفلاین هر بار موارد غافلگیرکنندهای را به شما نشان نمیدادند اما هرچه که بود، به شما اجازهی داشتن یک تجربهی تکراری را نمیدادند. ممکن نبود که در یک بازی آنلاین تجربهای تکراری داشته باشید.
این روزها اما بحث بر سر خوب یا بد بودن این بازیها است. در چند سال اخیر، رشد بینظیر بازیهای آنلاین، سازندگان را بر آن داشته که دست از ساخت بازیهای آفلاین برداشته و بازیهای خود را تبدیل به عناوینی برای رقابتهای آنلاین و بر خط بازیکنان از سراسر جهان کنند. در همینجا این سؤال پیش میآید که آیا این رشد عجیبوغریب و بازار اشباعشدهی بازیهای آنلاین، خوب است یا بد؛ اگر خوب است سود آن برای چه کسانی است و اگر بد، دود آن به چشم چه کسانی میرود. بگذارید راحتتر بگویم: آیا بازیهای آنلاین مشکل اصلی کم شدن محتوای آفلاین و داستانی در بازیهای مختلف هستند و یا این موضوع هیچ ربطی به این بازیها ندارد و اتفاقاً بازیهای آنلاین به بازار دیگر عناوین هم رونق میدهند؟ در ادامه با بازیمگ برای در بررسی این موضوع همراه باشید.
بدون هیچ مقدمهی اضافهای به سراغ اولین سؤال میرویم: آیا بازیهای آنلاین بازار بازیهای آفلاین را کساد کردهاند؟ در ابتدا باید بگویم که متأسفانه پاسخ این سؤال مثبت است؛ اما در اینجا یک نکتهی مهم وجود دارد و آن این است که کاهش سهم بازیهای آفلاین در بازار بازیهای ویدیویی، تنها مختص به رواج گسترده بازیهای آنلاین محور نیست و این مورد تنها یکی از دلایل عمدهی کاهش ارزش بازیهای تکنفره است.
بازیهای آنلاین کاملاً بهصرفه هستند. برای مخاطب این بازیها کاملاً ارزش پول پرداختی را به علت بیپایان بودن و تکرار همیشگی بازی دارند و برای سازندگان هم به دلیل پولی که میتوانند از طریق خریدهای درون برنامهای به دست آورند، ساخت یک بازی آنلاین کاملاً بهصرفهتر از ساخت عناوینی است که مخاطب پولی برای آنها خرج نکند (البته برخی از کمپانیهایی که حتی از بازیهای آفلاین هم درامد زایی میکنند را باید از این لیست حذف کرد). بدون شک همگی این را قبول داریم که خرید یک بازی آنلاین، کاملاً و برای همه بهصرفهتر است. همینجاست که همگی با خود فکر میکنیم پس چرا باید بازیهای آفلاینی که حداکثر 50 ساعت گیم پلی مفید دارند، وجود داشته باشند؟ شاید هیچ دلیلی برای وجود بازیهایی همچون Witcher و Skyrim و وجود نداشته باشد! اینکه به انجام اینگونه بازیها میپردازیم، وجود داستان بینظیر و گیم پلی پر از تنوع آنهاست؛ چیزی که شاید فقط در تعداد انگشتشماری از بازیهای آنلاین دیده شود.
از سوی دیگر نمیتوان از عظمتی که برخی بازیهای آنلاین در خود دارند گذشت. برای مثال عنوانی مانند World Of Warcraft را در نظر بگیرید. امکان ندارد بتوانید چنین عظمتی را در یک بازی آفلاین بیابید. بهجرئت میتوان گفت که WOW تنها بازی در جهان است که توانسته بازیکنان را در یک جهان به معنای واقعی کلمه عظیم، جمع کند و تمامی آنها را در جهت اهدافی مشترک سوق دهد. از سوی دیگر یک بازی شوتر آنلاین همچون Destiny بهخوبی بازیکنان را در جهانی مشترک به دنبال داستانی یکسان میفرستاد و عظمت خود را از طریق تجربیات مختلف هر بازیکن نشان میداد. یا بازی جدیدی سازندگان مس افکت که Anthem نام دارد، شاید یک بازی تمام آنلاین باشد اما تا به اینجا چنان عظمتی را به ما نشان داده که شاید در هیچ بازی دیگری شاهد نبودهایم. چنین موارد پر زرقوبرقی در کنار وجود امکان همکاری کاملاً آزادانه با دیگران، میتوانند یکی دیگر از دلایلی باشند که در عوض خرید یک بازی تکنفره، ما را به هزینه کردن برای اثری که چنین خصوصیاتی دارد سوق میدهند.
از مزایای بازیهای آنلاین که بگذریم، خود بازیهای آفلاین هم این روزها دیگر همانند گذشته چیزی برای عرضه ندارند. گرافیک پر زرقوبرق در حال تبدیلشدن به مهمترین عامل در بازیهای آفلاین است و جز در بازیهای مستقل، نمیتوانیم شاهد سبک گرافیکی دیگری جز گرافیک واقعگرایانه باشیم. داستان بازیها بهشدت کلیشهای شده و بسیاری از سازندگان فقط در حال تلاش برای تکرار داستانهای تکراری در قالبهای جدید هستند (یادی کنیم از AC: Odyssey که نشانهی واقعی خالی شدن دست سازندگان برای طرحهای نو است).
جدای از داستانها، سریهای چندقسمتی و حتی بازیهای جدیدی که دارای یک کمپین داستانی تکنفره هستند هم در حال تکرار فرمولهای موفق (که به خاطر کثرتشان خستهکننده هم هستند) بازیهای قدیمی هستند و تنها با تغییر ظاهر قضایا، قصد پر کردن جیب خودشان را دارند. اینجا شاید دیگر بهطور مستقیم شاهد مشکلی از سوی بازیهای آنلاین نباشیم؛ ولی بههیچوجه نمیتوان تأثیر آنها را بر این قضیه نادیده گرفت. سازندگان دیگر نمیتوانند همانند گذشته از بازیهای داستان محور انتظار سوددهیهای کلان داشته باشند. باوجوداینکه هر از چندی شاهد ساختهشدن عناوینی با کمپینهای داستانی بینظیر همانند جدیدترین قسمت سری God Of War و بازیهای بسیار مورد انتظاری همچون DMC 5 و RDR 2 هستیم، اغلب بازیهای دارای کمپین تکنفره، تنها یک دلخوشی کاملاً دروغین برای بازیکنان علاقهمند به این سبک است؛ چراکه هیچکس –نه سازندگان و نه مخاطبان- نیازی نمیبیند برای یک کمپین داستانی که تنها برای مدتی محدود جذابیت دارد (آنها اگر چنین جذابیتی در بازی موردنظر وجود داشته باشد) هزینهای صرف کند.
گیمرهای این روزها دیگر علاقهای به یک بخش داستانی ندارند و هرکه را هم که مخالف خود ببینند یک موجود بیچاره میدانند که به خاطر نداشتن امکانات انجام بازیهای موردعلاقهی آنها از این بازیها عقده به دلگرفته است! بگذارید در این میان کمی هم درد و دل کنم. میدانید خبر ترسناک برای این صنعت یعنی چه؟ یعنی اینکه بشنوید 1 میلیون اکانت استیم فقط برای یک بازی آنلاین به نام PUBG ساختهشده است! یعنی اینکه پر بازدیدترین ویدیوهای گیم پلی یوتیوب تنها به بازیهایی همچون Fortnite اختصاص داشته باشد! باور کنید که هیچکس هیچ مشکل خاصی با این بازیها ندارد و بسیاری از افرادی که از بازیهای آنلاین بدگویی میکنند به انجام همین بازیها هم پرداختهاند؛ پس چرا بازهم با این بازیها مشکل داریم؟ چون بازیهای آنلاین بهشدت در حال از بین بردن ارزشهای ویدیو گیم هستند. بگذارید اصلاً از بازیهای آفلاین هم اسمی نیاوریم و فقط به بازیهای آنلاین نگاه کنیم. تا قبل از سال 2016، تقریباً همهچیز متعادل بود. بازیهای آنلاینی که وجود داشتند یا برای یک بازی حرفهای و کاملاً تحسینبرانگیز بودند و یا هم جنبهی تفنن و سرگرمی داشتند. در سال 2016 و پس از انتخاب عجیب بازی Overwatch بهعنوان بازی سال، ناگهان همهی معادلات عوض شد. شوتر آنلاین بلیزارد یک بازی بینظیر و کاملاً حرفهای بود که نمیتوان ایراد خاصی را به آن وارد کرد اما اثراتی که محبوبیت این بازی به دنیای ویدیو گیم وارد کرد، باعث شروع سیل بازیهای کمارزشی شد که جیب سازندگان پولپرست را پر از پول کردند. شاید این حرفها به مذاق خیلیها خوش نیاید اما بازیهای آنلاین این روزها واقعاً ارزش خاصی ندارند. اتفاقی که برای بازیهای موبایلی پس از به شهرت رسیدن Clash Of Clans به وجود آمد، این روزها برای بازیهای بهاصطلاح واقعی هم در حال رخ دادن است. بازیها تنها در حال کپی کردن ایدههای یکسان یکدیگر با ظواهر متفاوت هستند. ایدهی بتل رویال که از یک گیم مود در بازی Minecraft الهام گیری شده بود، این روزها در دهها بازی مختلف وجود دارد و حتی بسیاری از بازیها تنها به داشتن همین گیم مود بسنده کردهاند؛ زیرا همه بهخوبی میدانیم که پلیرهای بسیار زیادی فقط برای انجام همین گیم مود به انجام بازی میپردازند و سازندگانی که رسماً خلاقیت را در سطل زباله انداختهاند به موفقیت میرسند.
بر سر موضوع اصلی بازگردیم. تا به اینجای کار گفتیم که بازیهای آنلاین یکی از دلایل کم شدن توجهات به بازیهای آفلاین هستند که البته بازهم متذکر میشوم که این بازیها تنها دلیل این کاهش محبوبیت نیستند. حال ممکن است بسیاری بگویند که خب حالا چه باید بکنیم؟ پسازاین دیگر به سراغ بازیهای آنلاین نرویم تا بازیهای تکنفره هم رونق پیدا کنند؟ پاسخ این سؤال قطعاً خیر است. بازیهای داستانی تکنفره این روزها به یک تغییر اساسی نیاز دارند؛ وجود سبکهای تکراری و کلیشهای بودن بازیهای آفلاین محور AAA، همگی از مشکلاتی هستند که باعث میشوند یک بازی آنلاین با یک ایدهی بهظاهر جدید بهراحتی شکستخورده و از میدان به درشوند. خب تا وقتیکه خود سازندگان به این فکر نباشند که به ارتقاء کیفیت بازیهای خود بپردازند، این موضوع بههیچوجه حل نخواهد شد و در آینده هم شاهد رشد منفی آمار بازیهای آفلاین محور خواهیم بود.
هرچند که همین نکته برای سازندگان بازیهای آنلاین هم کاملاً صادق است و بدون هیچ استثنائی، سازندگان این بازیها هم باید فکری برای محصولات خود بکنند و قبل از ساخت یک بازی، حداقل بر روی آن کمی فکر کنند! بحث فعلی دربارهی این نیست که بازیهای آنلاین برای بازیهای تکنفره مشکل محسوب میشوند، بلکه بحث اصلی این است که این بازیها بهتدریج در حال تبدیلشدن به خطری هستند که سالهاست گریبان صنعت سینما را گرفته است. مدت بسیار زیادی است که دیگر هیچ سینماگری در فکر ساخت یک شاهکار نیست؛ همه به دنبال این هستند که به نحوی جیب خود را پر کنند و برای این کار از هیچچیزی دریغ نمیکنند. فقط کافی است همینالان به وضعیت موفقیت بازیهای آنلاین نگاه کنید؛ هرروز یک بازی جدید ساخته میشود و گوی رقابت را از بازی قبلی میدزدد. برای هیچ بازیکنی هم مهم نیست که به انجام کدام بازی میپردازد، برای آنها فقط این مهم است که مچ میکینگ سریعتری را داشته باشند. اگر فقط کمی به فکر تغییر این فرهنگ غلط باشیم و با برخورد منطقی با سیل بازیهای بیارزش، بتوانیم ارزش دوبارهی بازیهای ویدیویی را به این صنعت بازگردانیم.
نظرات