بررسی و نقد اپیزودهای دوم و سوم بازی شورا (The Council)
بازی The Council داستانی غیر واقعی که در بر گیرنده چندین شخصیت مهم در تاریخ جهان و اتفاقات پیرامونشان است را روایت میکند. در این بازی در نقش لویی دو قیشه (Louise de Richet) همراه با این شخصیتها به عمارت جناب مورتیمر دعوت شدهاید تا معمای ناپدید شدن مادرتان را کشف کنید. قرار گرفتن در موقعیتی که بتوان با شخصیتهای داستان آشنا شد و به گفتگو پرداخت و از اسرارشان باخبر شد، هرچند اگر غیر واقعی و بسیار محدود باشد، تجربه بسیار جالبی است.
اپیزودهای دوم و سوم ادامه ماجرای بازی را در پیش میگیرند. لویی در ادامه داستان همچنان در عمارت جناب مورتیمر به دنبال مادر خود میگردد و در عین حال ماجرای داستان همچنان در حال پیچیده تر شدن است و اتفاقات غیر منتظره جدیدی رخ خواهد داد. پس از مدتی درمییابید که همه چیز آنطور که در ابتدا به نظر میرسید نیست.
در اپیزود دوم و سوم بیشتر با شخصیتهای داستان، اخلاقیات و رازهایشان آشنا خواهید شد. دو کاراکتر جدید هم به داستان اضافه میشوند. تمام شخصیتهایی که در این عمارت حضور دارند رازهایی را پنهان میکنند که کشف این رازها تصویر واضح تری از این شخصیتها برایتان ایجاد خواهد کرد.
تصمیماتی که در مراحل بازی گرفته میشوند همچنان نقش تعیین کنندهای دارند و برخی از آنها در مقیاس کم و برخی شدید تر روند بازی را تغییر میدهند.
در مرحله اول اپیزود دوم، با توجه به تصمیمی که در قسمت پایانی اپیزود اول گرفتید، یا مانند یک کاراگاه مشغول حل یک معمای جنایی خواهید شد یا مانند اپیزود قبل اما با جدیت بیشتر به جستجوی مادر خود و بررسی نشانههایی که در عمارت از خودش بر جای گذاشته میپردازید. در اپیزود سوم ماجرای بازی روشن تر میشود، به تعدادی از سوالاتتان پاسخ داده شده و در عین حال سوالات اساسی تری مطرح خواهند شد.
گیم پلی مراحل و معماهای بازی:
اپیزودهای دوم و سوم نسبت به اپیزود اول از مراحل کمتری برخوردارند (هرکدام سه مرحله). در کل میتوان گفت روند گیم پلی بازی در همه اپیزودها به یک گونه است. معماهای بازی دارای درجه سختی متعادل ولی در عین حال چالش برانگیر هستند. به عبارت دیگر معماها به حدی سخت نیستند که شوق مخاطب را از بین ببرند و در واقع لذت حل کردن این معماهاست که مخاطب را به ادامه بازی تشویق میکند. در روند بازی و از همان ابتدا بهتر است ارتقاء مهارتهای موجود در بازی را جزو الویتهایتان قرار دهید. برخی از این مهارتها (که هم در گفت و گوها و هم در کشف جزئیات در بازی راه گشا هستند) با گذشت بازی بیش از پیش بکار خواهند آمد. مهارتهای گروه اصلی (که در اپیزود اول از بین سه گروه انتخاب کردید) با پیشرفتتان در بازی سریع تر ارتقاء خواهند یافت اما برای بالا بردن سطح مهارتتان در بقیه گروهها نیاز به هزینه کردن Skill Point بیشتری دارید. سعی کنید سطح همه مهارتهای هر سه گروه را ارتقاء دهید؛ زیرا در محاورههای بازی به دلیل مقاوم بودن بعضی از شخصیتها به برخی از مهارتها، نیاز است روی مهارتهای دیگر نیز کنترل داشته باشید.
همچنین پر کردن نوار Effort Point با گذشت بازی چالش برانگیزتر میشود و کم بودن منابع Royal Jelly در بازی نیز بر این چالش میافزاید، پس بهتر است با ارتقاء سطح مهارتهایتان در مصرف Effort Point صرفه جویی کنید. (هرچقدر سطحتان در یک مهارت بالاتر باشد، Effort Point کمتری برای استفاده از آن مهارت نیاز است و اگر به حد کافی در یک مهارت پیشرفت کنید، برای استفاده از آن نیاز به Effort Point نخواهید داشت.)
برای کشف تمامی جزئیات و رازهای بازی، یا کشف اتفاقات و رویاروییهای غیر منتظره بهتر است در هر مرحله تا جایی که اجازه دارید تمام مکانهای عمارت را بررسی کنید. هرچند اگر برخی از این موارد را هم از دست بدهید در پایان بازی متوجه آنها خواهید شد و امکان تکرار مجدد مرحله با تصمیمات جدید وجود دارد.
بهتر است کمی به نقطه ضعفهای بازی نیز اشاره کنم؛یکی از مهم ترین نقاط ضعف بازی در اپیزودهای دوم و سوم، کاهش تعداد مراحل و کوتاه بودن اپیزودها است. به محض اینکه مخاطب شروع به غرق شدن در جریان بازی میکند و حس کنجکاویاش بیش از پیش برانگیخته میشود، اپیزود پایان مییابد. تک تک مراحل بازی نیز بسیار کوتاه هستند که اصلا راضی کننده نیست. با توجه به فاصلهای که بین انتشار اپیزودها وجود دارد، حس کنجکاوی مخاطب و لذتی که از انجام بازی حاصل میشود کمرنگ خواهد شد و این به تجربه بازی لطمه میزند.
نقطه ضعف کنترل بازی که در برخی مراحل با آن مواجه شدم (که ممکن است تنها مربوط به نسخه PC باشد)، این بود که کنترل دویدن(کلیک راست) تبدیل به کنترل بررسی کلید معما میشود. بنابراین در آن مراحل تنها محدود به استفاده از کلید شیف میشوید. قابلیت keyboard mapping هم در بازی قرار داده نشده پس نه تنها امکان تغییر کنترلها وجود ندارد، بلکه باید به روش سنتی عمل کرده و جایگاه کنترلها را با امتحان کردن تک تک کلیدها بیابید زیرا راهنماییهای بازی نیز در این زمینه محدود است، به همین دلیل به عنوان مثال تا مدتها نمیدانستم دو کلید برای کنترل دویدن وجود دارد (کلیک راست و شیفت) پس تا مدتی راه رفتن بسیار کند لویی را در سرتاسر مراحلی که کلیک راست به بررسی معما اختصاص داشت تحمل کردم!
همچنین امکان رد کردن دیالوگها هنگام گفت و گو با شخصیتها وجود ندارد که اگر تصمیم به تکرار مراحل داشته باشید با توجه به حجم زیاد دیالوگها بسیار آزار دهنده است.
- انتقادها: (این بخش نظرات شخصی نویسنده نقد را دربر میگیرد و بخش مهمی از ماجرای داستان را لو میدهد.)
در خصوص داستان بازی تنها انتقادی که میتوانم داشته باشم این است که داستان در اواخر اپیزود سوم به سمت شیاطین و قدرتهای ماورا طبیعه پیش میرود. شاید این ایده داستانی آنقدرهم بد نباشد، یا حتی برای طرفداران ماوراءالطبیعه جالب به نظر برسد، اما از نظر من با وجود عقایدی که در مورد وجود گروههایی مانند فراماسونها و یا حتی ایلومناتی و... وجود دارد، که شمار این عقاید هم کم نیست، کنترل شدن جهان توسط عدهای محدود که خود را در راس میدانند و برای دنیا تصمیم میگیرند آنقدر هم دور از ذهن و عجیب نیست که بخواهیم پای شیاطین و ماوراءالطبیعه را وسط بکشیم! آیا دیواری کوتاه تر از دیوار شیاطین نبود؟! آیا بهانه تراشی برای وجود طمع قدرت در انسان لازم است؟ از نظرم چنین چیزی از ارزش داستان میکاهد زیرا درگیر شدن داستان با ماوراء الطبیعه آنقدر هم ایدهی بکری نیست و بارها شاهدش بودهایم! شاید یک رویکرد واقع گرایانه تر می توانست جالب تر باشد و جذابیت داستان را بیشتر کند.
همچنین برای مخاطبینی که چندان هم صبور نیستند، بهتر است که تا منتشر شدن تمام اپیزودهای بازی صبر کنند؛ زیرا منتشر شدن بازی به صورت قسمت به قسمت و با فاصله زمانی، ممکن است شوق برخی از مخاطبین را تا حد زیادی از بین ببرد. درست است که در ابتدا اپیزودهای اولیه میتوانند تبلیغی برای ادامه اپیزودهای بازی باشند و توجه مخاطبین را برای تهیه اپیزودهای بعدی جلب کنند، اما زمانی که تعداد اپیزودها از دو یا سه عدد بیشتر شود، و هر اپیزود به اندازهای کوتاه باشد که تجربه راضی کنندهای در اختیار مخاطب قرار ندهد، از جذابیت اولیه بازی تا حد زیادی کاسته میشود و انتظار کشیدن تا منتشر شدن قسمت بعدی خسته کننده خواهد بود. شاید بازی The Council به صورت یک بازی پیوسته میتوانست تجربه جالب تری باشد.
نظرات