«وان پیس»، نامی آشنا و پرطرفدار برای دوستاران انیمه و مانگا! چه از طرفداران انیمههای ژاپنی باشید و چه نباشید، به حتم نام این سریال بسیار طولانی و جذاب به گوشتان خورده است. طرفداران این انیمه همیشه در حسرت یک عنوان خوب و درخور نام به انتظار بودند تا اینکه حدود یک سال پیش شرکت «بانداینامکو» از عنوان «One Piece World Seeker» پرده برداشت. عنوانی جهان باز که داستان آن زیر نظر شخص «ایچیرو اودا» - نویسنده مانگا – به رشته تحریر در آمده و قرار بود پایانی بر انتظار چندین ساله طرفداران باشد. همه چیز و نمایشهای بازی خبر از یک عنوان خوب و جذاب میدادند اما بعد از تجربه بازی، سرخورده و ناراحت، افسوس خورده، و سکوت کردیم!
بگذارید از ابتدا و لحظه ورود به بازی توضیح دهم؛ بازی با یک سینماتیک عالی آغاز شده و دزدان دریایی کلاه حصیری ما بعد از مبارزه و درگیری بر روی زندانی که در میان آسمان و زمین قرار دارد، به پایین و جزیره زیر آن پرتاب شده و یکدیگر را گم میکنند. بازیکن در نقش لوفی، کنترل را بدست میگیرد و اولین هدف پیدا کردن یاران و همقطارانش است. همه چیز عالی شروع میشود، محیط شاد و بزرگ جزیره به همراه حرکات و انیمیشنهای جذاب کاراکتر همگی سعی دارند به شما بگویند که با یک عنوان زیبا طرف هستیم، اما هیچچیز آنگونه که باید پیش نرفته و کمکم مشکلات بازی خود را نمایان میسازند.
همانطور که بالاتر توضیح دادیم کل داستان در جزیرهای به نام Prison Island در جریان است و باید با دنبال کردن آن به اتفاقات پشت پرده پی ببرید. در همین ابتدا باید بگویم که تقریبا مشکلی از نظر داستان وجود ندارد و همه چیز بخوبی برنامهریزی شده، حتی پایان خیلی خوب آن شما را سیراب خواهد کرد؛ اما دیگر المانها به قدری ضعیف ظاهرا میشوند که لذت این داستان نیز از شما گرفته میشود.
همانطور که شاید حدس زده باشید، مشکلات اصلی در هسته گیمپلی بازی قرار دارند. مبارزات با فشردن تنها یک دکمه شکل میگیرند! درست شنیدهاید، هیچ سیستمی مبنی بر فشردن دکمههای متفاوت برای اجرای کمبوهای گوناگون وجود ندارد. همه و همه توسط یک دکمه انجام میشوند که بعد از مدتی حس اینکه شما یک عقب مانده ذهنی هستید را به شما انتقال میدهد! در سوی دیگر درختی پربار و سنگین از مهارتهای جدید برای لوفی در نظر گرفته شده که با جمعآوری XP میتوانید آنها را آزاد کنید، اما مسئله اینجاست که تقریبا هیچ تاثیری در گیمپلی ندارند زیرا هیچ دکمه جداگانهای برایشان در نظر گرفته نشده است. همه آنها وابسته به همان یک دکمه هستند که همانند استنلی پارابل –شخصیت عنوانی با همین نام- تا پایان بازی آن را خواهید فشرد! در ادامه همین امر، مبارزات بشدت خسته کننده شده و از هیچ تنوع خاصی برخوردار نخواهند بود. تمامی دشمنان اعم از سربازان معمولی و یا دریاداران درجه بالاتر با یک روش ثابت از پای درخواهند آمد. حتی مبارزات با رئیسهای ریز و درشت نیز از این قاعده مستثنی نیست. مشکل جدیای که در این بخش شخصا با آن روبرو بودم، نبود اتصال بین انیمیشنهای بازی و شناور نبودن آنها است. بگذارید مثالی در این رابطه بزنیم تا بهتر با موضوع آشنا شوید. دکمهای برای جاخالی دادن لوفی در نظر گرفته شده است، اما این حرکت، تا زمانی که انیمیشن در حال اجرا مثل ضربه زدن به پایان نرسیده، عمل نخواهد کرد! همچنین وقتی دشمن به شما ضربات پیاپی وارد میکند، انیمیشن ضربه خوردن لوفی وارد عمل میشود و عملا شما قادر به جاخالی دادن نیستید، و باید به انتظار به پایان رسیدن ضربات دشمن و نوش جان کردن تمامی آنها باشید. حالا سوال اصلی اینجاست که این قابلیت به چه درد بازیکن میخورد؟! این قابلیت تنها زمانی عمل میکند که قبل از اقدام دشمن و در بازه زمانیای بسیار کوتاه اقدام به انجام آن کنید تا برای چند ثانیه کوتاه و بیهوده، زمان برای لوفی آهسته شود! هوش مصنوعی بسیار بد و اسکریپت شده دشمنان نیز عذابتان را چند برابر خواهد کرد. یکی از این موارد زمانی است که شما با لوفی به سبک مردعنکبوتی و با استفاده از دستان درازش، در حال پرش از نقطهای به نقطه دیگر هستید، حالا کافی است در فاصله صد متری شما، و بر روی یک ساختمان بلند تکتیراندازی حضور داشته باشد. فارغ از اینکه این تکتیرانداز به کدام جهت خیره شده، بیبرو بگرد گلولهای بدون خطا نثار شما کرده و لوفی را از میان آسمان به کف زمین پرتاب خواهد کرد. این مورد به قدری تکرار خواهد شد که دیگر اعصابی برایتان باقی نمیماند. از این قبیل مشکلات ریز و درشت در بازی آنقدر زیاد است که عملا سنگی بزرگ بر سر راهتان برای به پایان رساندن بازی خواهد گذاشت.
در سوی دیگر موردی که به احتمال خیلی زیاد نقش قرص خوابآور برایتان بازی خواهد کرد، طراحی ماموریتهای بیشمار فرعی و اجباری است. اکثر این ماموریتها تشکیل شدهاند از صحبت با یک شخص خاص و بیخاصیت و سپس رفتن به نقطه دیگر جزیره برای یافتن تعدادی آیتم بیخاصیتتر و بازگشت به سوی همان شخص. مسئله جایی بغرنجتر میشود که گاهی این از ماموریتها محل خاصی برای انجام ندارند و با یک دایره بزرگ تنها شعاع تقریبی آن برایتان مشخص شده است که دقیقهها و یا شاید ساعتهای طولانی از وقت شما برای یافتن هدف مورد نظر را بگیرند؛ حالا فرض کنید ماموریتهایی به این سبک هستند که تقریبا نصف جزیره را پوشش دادهاند و باید با هر NPC مضخرفی برای یافتن سرنخ صحبت کنید! با این تفاصیر تعجبی ندارد که برای به پایان رساندن بازی، به حدود 20 ساعت زمان نیاز خواهید داشت! حرف از صحبت با کاراکترها شد؛ باید بگویم که این مهم، مورد دیگری است که باعث خواهد شد به سازنده و خودتان (برای انجام این بازی) فحش نثار کنید. تقریبا هیچ کدام از کاراکترهای بازی در حین گیمپلی و دیالوگها صحبت نمیکنند و صحبت کردنها خلاصه شده در کاتسینهای بسیار کوتاه و بسیار کم تعداد! با اینکه از صداپیشهها و صداهای اصلی برای انواع کاراکترها استفاده شده است، اما دریغ از یک دیالوگ ساده؛ تمام کاری که کاراکترها میکنند، گفتن یک یا دوکلمه در ابتدای جملات طولانی است که زیرنویس میشوند و شما برای درک داستان و ماموریت متحول شده مجبور به خواندن آنها خواهید بود. تمامی این مواردی که ذکر شد به علاوه چند مورد دیگر بستهای کامل برای خواباندن و افسوس خوردنتان خواهند بود.
از این موارد که بگذریم، نکته مثبتی که در بازی بچشم میخورد، گرافیک خوش رنگ و لعاب و زیبای آن است. طراحی کاراکترها بدون هیچ کم و کاستی انجام گرفته و با نسخه مانگا و انیمه آنها مو نمیزند. حتی حرکات و انیمیشنهای آنها نیز به دقت کامل در بازی گنجانده شدهاند. مشخص است که تیم گرافیکی بازی کار بسیار بزرگتری را نسبت به تیم طراحی گیمپلی انجام دادهاند و باید از آنها در باب این موضوع تقدیر کرد. لحظهای که پا به کشتی پر از خدمه کلاه حصیریها گذاشته و چند قدمی را بر روی عرشه آن زدم را از یاد نخواهم برد زیرا برای اولین بار بود که این چنین خود را در دنیای انیمه حس کردم. موزیکها تماما حس انیمه مانند نهفتهای را در خود دارند اما این بخش نیز عاری از مشکل نیست. به قدری یک موزیک خاص در مورادی چون برخورد با دشمنان در حین گشت و گذار برایتان پخش خواهد شد که بعد از مدتی ترجیح خواهید داد تا آن را به طور کامل قطع کنید و بدون موزیک به ادامه بازی بپردازید.
فکر کنم به اندازه کافی این عنوان را در سیبل نقد قرار دادیم اما باید بگویم که مطمئن باشید هیچچیزی غیر از واقعیت در این متن نخواندهاید!
عنوان One Piece World Seeker از روز معرفی تا انتشار، امیدهایی را در دل طرفداران کاشت. با اینکه سابقه بد عناوین ساخته شده از روی انیمه و مانگاها زبانزد هستند، اما خواستیم برای یک بار هم که شده به آن اعتماد کنیم، اما چیزی که در نهایت عایدمان شد عنوانی ضعیف با پتانسیل بسیار بالا اما استفاده نشده بود. عنوانی که ریشههای امید را در دلمان خشکاند و ما را به همان پله ابتدایی، یعنی حسرت، بازگرداند. براستی که این عنوان پتانسیل بسیار بالایی را برای تبدیل شدن به یکی از بهترین بازی-انیمههای ساخته شده در صنعت بازیهای رایانهای را داشت، اما با استفاده نادرست و کمکاریهایی که سازنده انجام داده، اکنون شاهد به هدر رفتن آنها هستیم.
نظرات