اگر از دسته کسانی هستید که سری کلاسیک «کسلونیا» را تجربه کردهاید، احتمالا پیگیر اخبار عنوان «Bloodstained: Ritual of the Night» هم بودهاید. عنوانی که به عنوان پروژه «کیکاستارتر» و با کمک مالی طرفداران، توسط تهیه کننده سری کلاسیک کسلوینیا یعنی «کوجی ایگاراشی» (که بر روی عنوان Symphony of the Night نیز کار کرده بود) کلید خورد. پروسه ساخت این بازی بارها با تاخیر مواجه شد و همین تاخیرها باعث شدند نگرانیهایی بابت کیفیت نهایی این عنوان در دل طرفداران از جمله شخص نگارنده شکل بگیرد؛ اما بالاخره این بازی نیز منتشر شد و در همین ابتدا باید بگویم، فراتر از انتظار عمل کرده است!
همه چیز خبر از حال و هوای سری کسلوینیا میدهد. از کوچیکترین جزئیات سیستم مبارزه تا بزرگی نقشه، همگی یک نوستالژی خالص برای کسانی است که با این عنوان در گذشته اخت گرفتهاند. مونث بودن کاراکتر نیز باعث شد تا این نوستالژی فراتر رفته و یادوخاطره عنوان «Order of Ecclesia» برایمان زنده شود. داستان در یک قلعه بزرگ که متعلق به شخصی به نام «Gebel» است اتفاق میافتد. افرادی محقق در زمینه کریستالها که توسط کلیسا به دور هم جمع شدهاند، بر روی پروژههای مختلفی کار میکردند که نتیجه آن بوجود آمدن کسانی است که به آنها لقب «Shardbinder» دادهاند. این افراد قابلیت بدست گرفتن و استفاده از قدرتهایی که در کریستالها ذخیره شده را دارند و باید برای مبارزه با شیاطینی که - بنا بر یکسری اشتباهات - از دروازه باز شده توسط کلیسا وارد دنیای ما شدهاند، آماده شوند. با پیشرفت در بازی داستان کمی پیچیدهتر شده و از اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستند با خبر خواهید شد.
همانطور که گفته شد این عنوان کاملا پایبند به سبک و سیاق کسلیوینیاهای کلاسیک است. شاید بتوان به آن لقب ادامه معنوی را نیز داد. عنوانی دو بعدی با سیستم مبارزه ساده اما جذاب و بکارگیری المانهای RPG و برخی المانهای جدید که به لذت آن میافزاید. پیشروی در قلعه و رونمایی از مپ بسیار بزرگ آن موردی است که تا پایان بازی برایتان لذتبخش خواهد بود. کافی است قسمتی از نقشه برایتان ناقص باشد تا بارها و بارها برای حل معمای ورود به آن قسمت با بازی کلنجار بروید. البته تمامی قسمتهای آن در ابتدا در دسترس نیست و باید با پیشروی و پیدا کردن قابلیتهای جدیدی مثل پرش دوم و یا قدرت «Beam of Light» به آنها دسترسی پیدا کنید. نوع ذخیره بازی کاملا کلاسیک و دستی است و اگر این کار را فراموش کنید، باید به آخرین اتاقی که در آن ذخیره را انجام داده بودید برگردید و همه چیز را از دست بدهید. اتاقهای فست ترول نیز به گردش در محیط بزرگ بازی کمک خواهند کرد. یکی از نکات بسیار ریزی که برایمان نوستالژی بود و خبر از دقت سازنده میدهند، زدن ضربه شمشیر بعد از یک پرش کوچک و قبل از رسیدن به زمین است که فرصت را برای زدن ضربه دوم، بدون اتلاف وقت میدهد! اگر از بازیکنان قدیمی باشید حتما این حرکت برایتان آشنا خواهد بود، که با اینکه شاید ساده باشد اما باعث میشود تا گیمپلی بازی همیشه شما را با خود درگیر کند. در کنار سلاح اصلی، با بدست آوردن کریستالهای دشمنان قابلیتهای مبارزه جدیدی نیز به شما اضافه خواهد شد که تصمیم استفاده از آنها کاملا بستگی به خود بازیکن و سبک او دارد. جادوهای مختلف و همراهان مختلفی را در طول راه پیدا خواهید کرد که مبارزات و کمبوها را برایتان جذابتر میکند. از سوی دیگر لباسهایی که برای بالابردن سطح خود استفاده خواهید کرد از نظر ظاهری تغییرات اندکی در کاراکتر شما ایجاد میکند که وجود آن برایمان جذاب بود. حتی میتوانید تا حدودی تیپ کاراکترتان را شخصیسازی کنید. همچنین قابلیت کرفت و ساخت سلاح و لباس نیز در بازی گنجانده شده که با لیست بسیار بلند بالایی از آنها روبرو خواهید شد.
دشمنانی که با آنها مبارزه خواهید کرد از تنوع بسیار بالایی برخوردار هستند و این مهم در بحث باسفایتها نیز دیده میشود. باسهای متفاوت و گاها بسیار بزرگی شما را به چالش خواهند کشید هرکدام راه و روش و جذابیت خاص را خود را دارند. فراموش نکنید که هر دشمنی که با آن روبرو میشوید، دارای کریستال است، یعنی ممکن است بعد از کشتن او کریستالش به شما تعلق بگیرد. این بدان معنی است که در بازی با لیست خیلی بلندی از قابلیتهایی که به کاراکترتان افزوده خواهد شد طرف هستید! ناگفته نماند که در طول مسیر با کاراکترهای مختلفی آشنا میشوید که ماموریتهای فرعیای را به شما محول خواهند که به مدت زمان تجربه بازی میافزاید؛ هرچند به پایان رساندن بازی آسان نیست و حداقل 20 ساعت از زمان شما را برای دیدن پایان اصلی، خواهد گرفت. اگر بخواهید به تمامی سوراخ و سمبههای نقشه سرک بکشید این زمان بیشتر و نزدیک دو برابر نیز میتواند باشد! و به جرئت میتوان گفت در تمام طول بازی به هیچوجه حوصلتان سر نخواهد رفت و با اشتیاق کشف مکانهای جدید آن را تجربه خواهید کرد.
سبک بازی با اینکه دوبعدی است، اما همه چیز بصورت سه بعدی طراحی شده و حتی در قسمتهایی از قلعه دوربین به دور محیط حرکت خواهد کرد. گرافیک هنری بازی در یک کلام فوقالعاده است. اتاقهای پیدرپیای که از آنها گذر میکنید هرکدام طراحی خاص خود را دارند و با تغییر منطقه، تنوع این طراحیها بیشتر خواهد شد. از سوی دیگر طراحی کاراکترهای اصلی، دشمنان، باسفایتها و ... همگی با ظرافت و زیبایی انجام شده و کاملا حس و اتمسفر محیط و خود بازی را انتقال میدهند. در بخش موسیقی نیز بازهم باید از تیم سازنده قدردانی کرد. موسیقیهای استفاده شده برای هر محیط متفاوت و متغیر است، و حتی در بخش موسیقی نیز با نوستالژی سری کسلوینیا آشنا خواهید شد. کاراکترها نیز همگی صداگذاری شدهاند و تمامی دیالوگها ادا (برخلاف سری کلاسیک کسلوینیا) میشوند.
قبل از به پایان رساندن این نقد باید بگویم که طبق اعلام سازنده، در آینده بستههای اضافهشونده زیادی که تعداد آنها به بیش از 13 عدد میرسد، برای این عنوان عرضه خواهد شد که همگی بصورت مجانی در اختیار دارندگان بازی قرار خواهد گرفت. بستههایی که بطور کامل میتواند تجربه شما را از بازی زیرو رو کند. برای مثال قابلیت Co-Op آنلاین و آفلاین، مد مبارزه Vs، NG+، کاراکترهای جدید، مد دانجن و ... از چیزهایی که مطمئنن شما را راضی نگاه خواهند داشت.
کلام آخر
همانطور که گفته شد، این بازی یک ادامه معنوی برای سری کلاسیک کسلوینیا محسوب میشود، و افزوده شدن المانهای جدید و بروز در گیمپلی و بطن بازی، جذابیت آن را دوچندان کرده است. داستان خوب، گیمپلی سرگرم کننده، گرافیک زیبا و قابلیت تکرار بالا، این عنوان را به یک بازی ارزشمند و کاملا نوستالژی تبدیل میکند. بعد از تاخیرهای پیدرپی نگران بودیم که بعد از انتشار سرخورده خواهیم شد اما همه چیز کاملا برعکس پیشرفت و حالا با یکی از بهترین عناوین دو بعدی سال 2019 طرف هستیم! شاید بد نباشد از «کوچی ایگاراشی» بابت این هدیه زیبا به طرفداران تشکر کنیم. پس، اگر طرفداران قدیمی هستید و دلتان برای تجربههای گذشته لک زده، به هیچ وجه در خرید این عنوان شک نکنید، بخصوص اینکه در آینده زیر بار تعداد بستههای اضافهشونده مجانی له خواهید شد!
نظرات