شاید عجیب به نظر برسد اما اولین شماره از بازی The Surge را شاید بتوانم در ده تجربه خاص نسل هشتم شخصیام قرار دهم! عنوانی که بی سروصدا و بدون هیچ تبلیغات خاصی روانه بازار شد و بعد از کسب نمراتی معمولی و نه چندان بالا، همانگونه بی سروصدا باقی ماند. اما موضوع جالب و عجیبی در مورد این عنوان وجود داشت. کمتر کسی بود که بعد از آشنایی و تجربه این عنوان، از آن لذت نبرده باشد! بازی دارای مشکلات ریز و درشت زیادی بود اما گیمپلی و از همه مهمتر اتمسفر خاص آن حس عجیب و منحصر به فردی را به بازیکن انتقال میداد و تا پایان پای خود مینشاند. به شخصه حتی یک درصد هم احتمال نمیدادم که شماره بعدیای برای بازی در دست ساخت باشد؛ اما شرکت Deck13 در فوریه 2018 همه را سوپریز و شماره دوم بازی را معرفی کرد تا موجبات خوشحالی و پایکوبی طرفدارانش را فراهم کند. اینبار برخلاف شماره قبلی ناشر و سازنده در بحث تبلیغات خوب عمل کردند و گاهبهگاه شاهد عرضه تریلرهای مختلف و توضیحات سازندگان از مراحل ساخت بودیم. همه چیز خبر از یک عنوان بسیار خوب میداد. عنوانی که مشکلات شماره قبلی را حل کرده و به راحتی میتواند پای در جای بزرگان سبک بگذارد. روز به روز انتظار برای بدست گرفتن کنترل کاراکتر رباتیک و سنگینمان بسیار سخت میشد تا اینکه بالاخره موفق به تجربه آن شدیم و باید دید ارزش این همه انتظار را داشت یا خیر.
اینبار به جای یک تاسیسات بسیار بزرگ و پیچدرپیچ، بازی در شهری به نام «جریکو» جریان دارد. شهری که توسط دیوارهای بلند و زخیم برای محافظت از انسانها از دست نانیتها -که حالا سرکش و توسط خودشان اداره میشوند- محاصره شده است. قهرمان داستان ما که لقب «جنگجو» به اون داده شده توسط یک تصادف مرگبار وارد این شهر میشود. یکی از موشکهای خودمختار شرکت CREO حاوی نانیتها، بر اثر اتفاق با هواپیمایی مسافربری برخورد و این هواپیما که حالا حامل نانیتها است در مرکز این شهر سقوط میکند. به نظر میرسد تنها بازمانده این تصادف جنگجوی ماست که بعد از 2 ماه از کما بیدار شده و شهر را در آشوب میبیند. نانیتها کمکم کنترل انسانها را بدست گرفتهاند و فرقههای مذهبی و امنیتی هریک بدنبال بدست گرفتن کنترل شهر هستند. تنها سرنخی که داریم دختری است به نام «آنتا گوتنربرگ» که دست بر قضا نوه موسس شرکت CREO است و حالا باید برای پرده برداشتن از داستان او را پیدا کنیم. در این راه شخصی که نامش را برایتان فاش نمیکند، به شما کمک خواهد کرد تا به اهدافتان برسید. اگر با خواندن این پاراگراف چیزی متوجه نشدید باید بگویم که این داستان ادامه مستقیمی بر داستان شماره اول بازی است، پس برای درک بهتر داستان باید سری به شماره قبلی بزنید.
شروع بازی و گیمپلی آن کاملا آشناست. ضربات سنگین با استفاده از سلاحها و ابزارهای فولادی و قطع اعضای بدن دشنان! این عنوان یک اکشن نقشآفرینی است که با استفاده از المانهای سولزی و تغییراتی در بدنه آن سعی در معرفی سبک مختص به خود را دارد که باید گفت در همان شماره قبلی نیز موفق عمل کرد. اینجا بیشتر تمرکز بازی بر روی کرفتینگ، ساختن و تصاحب هرچیزی است که دشمنانتان در اختیار دارند. کافی است عضوی از بدن دشمن که لباس مورد نظرتات را به تن دارد را قطع کنید تا فرمول ساختش را در اختیار بگیرید. دقیقا چیزی که این عنوان را از دیگر عناوین سولزی جدا میکند همین سیستم مبارزه است. باید دقت کنید به کدام یک از بخشهای بدن دشمن ضربه میزنید، چون در موقعیتهای حساس میتواند برایتان حکم مرگ و زندگی داشته باشد. اگر دست بر قضا دشمنتان کلاه خود را فراموش کرده باشد، با چند ضربه محلک به قسمت سرش میتوانید او را سریعا از پای در بیاورید. از تغییرات بنیادینی که در این شماره ایجاد شده، نحوه استفاده از آیتمهای سلامتی است. حالا خط انرژی شما نه برای استفاده از پهبادتان، بلکه برای استفاده از آیتم سلامتی شارژ میشود که میتوان آن را به شمشیر دو لبه تشبیه کرد؛ بدین معنا که به منبع نامحدودی از این آیتم دسترسی خواهید داشت. اما اشتباه نکنید، به همین سادگی هم نیست، این خط با وارد کردن ضربات به دشمنان پر میشود و اگر خط انرژی و سلامتیات هر دو خالی باشد، بهتر است خود را برای شروع دوباره آماده کنید! تغییر دیگر و بسیار کاربردی اضافه شدن چندین لودآوت مختلف برای لباسها و سلاحهاست. حالا میتوانید ستهای مختلف لباس را در بصورت همزمان در اختیار داشته باشید و در صورت نیاز سریع ست خود را تغییر دهید. ناگفته نماند که حالا لباسهایتان در صورت ست شدن (همگی از یک نوع)، امکانات اضافیای مثل شارژ شدن خط سلامتی بعد از قطع عضو به شما میدهند. همین امر باعث شده تا اشتیاقتان برای ساخت و تجربه ستهای مختلف بالا برود. تعداد سلاحها و لباسها به طرز چشمگیری بالاتر رفته و حالا نزدیک به 80 سلاح مختلف در بازی وجود دارد. بیشتر این سلاحها به قدری خوب بالانس شدهاند که دوست دارید هرچند کوتاه، با همه آنها چند قطعهای از اعضای دشمنان را قطع کنید! یکی از مهمترین تغییرات نیز جهتدار شدن حالت دفاع با ضدحمله است. در شماره قبلی کافی بود قبل از ضربه دشمن دفاع کنید تا با یک ضدحمله آسیب قابل قبولی به او وارد کنید، اما حالا ضربات دشمنان نیز مثل شما جهتدار هستند و حالا قابلیت ضدحمله تنها زمانی فعال میشود که در جهت ضربه دشمن دفاع کنید! این امر باعث شده تا بیش از پیش در مبارزات دقت به خرج دهید و عمق زیادی را به سیستم مبارزه اضافه کرده است.
دیگر خبری از راهروهای پیچدرپیچ و سردرگم کننده نیست. همانطور که گفته شد داستان در یک شهر پیشرفته روایت میشود و بیشتر در کوچهها و ساختمانهای نیمه خراب در حال گردش خواهید بود که تا حدودی نکته مثبت محسوب میشود اما نبود تنوع بالا و سادگی و محدود بودن بیش از حد نیز ضربه بزرگی به طراحی مراحل زده است. از آنجایی که این عنوان یک بازی نقش آفرینی است پس باید انتظار ماموریتهای فرعی نیز از آن داشته باشیم. تقریبا هر کسی که با او قادر به صحبت هستید مامورتی بر دوشتان خواهد گذاشت که تقریبا از هیچ عمقی برخوردار نیستند! باسفایتها نیز تعداد و تنوع خوبی ندارند و سبک مبارزه با آنها نیز هیچ تفاوتی با دشمنان معمولی ندارد، گاها نیز به قدری نامتعادل هستند که میخواهید دسته را خورد کنید!
از مشکلاتی که از همان ثانیههای ابتدایی بازی بشدت مورد توجهمان قرار گرفت، گرافیک عجیب و غریب و نامتعادل این عنوان برروی کنسولها بود. درست است که عنوان قبلی نیز در ضمره گرافیکهای معمولی قرار میگرفت اما نسخه جدید آن را شاید بتوان پسرفتی کامل دانست. بافتها بسیار بیکیفیت هستند و آنتی الیزینگ نیز تعریفی ندارد. سایهها شدیدا پرباگ هستند و کیفیت مورد نظر را ندارند. بخش جالب موضوع در مورد بافتها برعکس بودن نحوه عملکرد آنهاست! بگذارید بیشتر توضیح بدهم، حتما بسیار دیدهاید که گاها بافتها در بازیهای رایانهای بیکیفیت هستند و رفتهرفته بارگذاری و کیفیت بهتری پیدا میکنند، اینجا همه چیز برعکس است! بافتها در ابتدا کیفیت خوبی دارند و بعدا بیکیفیت میشوند. البته ناگفته نماند که اینبار سازنده تصمیم گرفته تا محدودیت سقف فریمریت را حتی برروی کنسولهای معمولی حذف کند. از سوی دیگر صداگذاری و موسیقی نیز از محدوده معمولی آنورتر نمیرود تا این عنوان در همان جایگاهی که قبلا بود دست و پا بزند.
تمرکز اصلی عنوان سورج چه در شماره قبلی و چه در سورج 2 بر روی مبارزات و گیمپلی بوده که میتوان گفت تا حدود بسیار زیادی سازنده در این راه موفق عمل کرده و هنوز هم گیمپلی این عنوان لذت خاص و منحصر به فرد خود را دارد اما در موارد دیگری عقب نشینی کرده که این عنوان را همچنان در همان حد قبلی نگاه میدارد. گیمپلی پیشرفتهای خوبی به خود دیده اما مواردی همچون گرافیک، طراحی مراحل و داستان عقبگردهایی داشته که واقعا ناامید کننده است. اگر از طرفداران عنوان قبلی بودید به حتم از این شماره هم لذت خواهید برد اما بهتر است انتظاراتتان را در همان حد سورج قبلی نگاه دارید.
نظرات