در همین ابتدای مطلب باید گفت که Shenmue III بازی بدیست و قسمت هیجانانگیز ماجرا اینجاست که این بد بودن کاملاً عمدی اتفاق افتاده است! «شنمو 3» بیش از آن که داستان پسری در جستجوی قاتل پدرش باشد، داستان طرفدارانیست که صرف انقلابی بودن ایدههای فرنچایز مورد علاقهشان باعث شده تا تصور کنند که طرفدار بهترین فرنچایز تاریخ هستند و هر کسی که مخالفتی با این ادعا داشته باشد، بیمار است و قصد غرضورزی بیمورد دارد. Yu Suzuki و تیمش هم در ساخته اخیر خود، دقیقاً چیزی برازنده همین گروه ساختهاند، ساختهای که انگار از 20 سال پیش با ماشین زمان به امروز فرستاده شده است.
داستان Shenmue III دقیقا از لحظه پایانی قسمت دوم آغاز میشود. Ryu Hazuki قهرمان این سری در ادامه تعقیب Lan Di به روستای Bailu در کشور چین رسیده و با دختری به نام Shenhua آشنا میشود که این آشنایی ظاهراً در پیشگوییهای کهن این سرزمین روایت شده است. پدر «شنهوا»، که یک سنگتراش شناخته در این روستاست، احتمالاً توسط افراد «لان دی» ربوده شده و «ریو» برای پیشبرد کار خود باید به دنبال او بگردد.
حرف بیراهی نزدیم اگر بگوییم که کل داستان Shenmue III همین چیزیست که در پاراگراف قبلی ذکر شد. با وجود ادعاهای اولیه مبنی بر پایان دادن به داستان این سری در این قسمت، در هفتههای منتهی به انتشار ناگهان «سوزوکی» اعلام کرد که داستان در شنمو 3 به پایان نخواهد رسید! ظاهراً پول یامفت کمپین Kickstarter، کمکهای مالی بعدی، قرار داد با ناشر، حمایتهای سونی در بحث تبلیغات و در نهایت دریافت رشوه از Epic بسیار خوشمزهتر از آن بوده که سوزوکی بیخیال همچین منبع درآمدی بشود و احتمالاً و تا جایی که طرفداران حاضر باشند به دوشیده شوند، این فرنچایز را ادامه خواهد داد.
در کنار اینکه داستان عملاً به جلو حرکت نمیکند، روایت همین داستان نیمبند هم در بدترین سطح ممکن قرار دارد. به جرأت میتوان گفت که حتی یک شخصیت قابل قبول در این شماره معرفی نمیشود. در حالی که در قسمتهای قبلی شخصیتهایی مثل Joy، Ren و ... را داشتیم و دست بر قضا مکالمات تلفنی با همین دوستان قدیمی، جز معدود نقاط قوت بخش روایی هستند. شنهوا به عنوان کلیدیترین شخصیتی که در این شماره نقشی اساسی ایفا میکند، اصلاً و ابداً از پرداخت مناسبی برخوردار نیست و بیشتر به قصد نمایش دادن کلیشههای قدیمی «زن خانهدار» موجودیت دارد. با وجود اینکه شنهوا در ظاهر قرار است نقش معشوقه ریو را بازی کند، رابطه این دو در تعدادی سلام و صبح به خیر و خداحافظ خلاصه میشود و دیالوگهای رد و بدل شده عاری از هر گونه جذابیت یا به تصویر کشیدن حداقلی ازارتباطی ملموس بین دو انسان است. دیالوگهای Shenmue III در فاجعهبارترین سطح ممکن قرار دارند که این مسئله را نمیتوان به این سادگیها با جملاتی مثل «خب، این جز امضاهای این سریه» یا «بودجه ساخت کم بوده» توجیه کرد. دو قسمت قبلی در بدترین حالت خود هم در دیالوگها به این بدی نبودند و عناوینی هم هستند که با چند ده هزار دلار بودجه ساخت، از هر نظر کیفیت بهتری نسبت به چیزی که اینجا شاهد هستیم ارائه میدهند. چیزی که بیش از همه باعث میشود که کیفیت پایین دیالوگنویسی توی ذوق بزند، اینست که تقریباً 80 درصد بازی بر پایه صحبت کردن بنا شده است. شاید مناسبتر بود به جای اینکه سازندگان برای قرار دادن چندین میز و کمد مختلف با دهها کشو در هر خانه که خالی از هر نکته قابل ذکری هستند، وقت خود را تلف کنند، کمی به کیفیت بخش روایی کار رسیدگی میکردند.
در نهایت غیرقابل قبولترین مسئله در مورد بخش روایی اینست که بعد از حدود 20 ساعت، در پایانِ Shenmue III داستان سری شنمو فقط به اندازه یک مأموریت فرعی پیش میرود و پایانبندی هم برخلاف دو قسمت اول به گونهای نیست که مخاطب اشتیاقی برای دیدن ادامه آن داشته باشد چون این تصور وجود دارد که باز هم سوزوکی با وعدههایی دروغین مبنی بر پایان داستان برای سرقت از جیب طرفدارانی که فکرشان به درستی کار نمیکند، پیش بیاید و بعد از جمع آوری مقدار قابل توجهی پول، باز هم به ذهنش خطور کند که میتواند این فرنچایز را تا آنجایی که این جیب طرفداران هنوز کاملاً خالی نشده، ادامه دهد.
گیمپلی شاید تنها بخش قابل قبول Shenmue III باشد و با وجود اینکه به طور لجبازانهای تصمیم گرفته شده که هیچ چیزی از ساختار این سری امروزی نشود اما به دلیل کیفیت افتضاح دیگر بخشها، نکات منفی کمتری را در گیمپلی شاهد هستیم که البته به معنی بیایراد یا مفرح بودن آن نیست. گیمپلی مثل اکثر عناوین جهان باز امروزی به دو بخش گشت و گذار و مبارزات تقسیم میشود. در بخش گشت و گذار، باید با پرس و جو کردن از ساکنان دو محیط اصلی بازی، محلی که با مراجعه به آن میتوانید داستان را پیش ببرید را پیدا کنید و همین جا یکی از ایرادات اساسی گیمپلی خود را نشان میدهد. با وجود اینکه میتوان تقریباً با تمامی افرادی که میبینید صحبت کنید و بعد از گذشت دو دهه هنوز هم عنوانی نتوانسته در حد سری شنمو چنین حس زنده بودنی برای ساکنان دنیای خود خلق کند اما علاقه بیش از اندازه سازندگان به این جنبه از طراحیشان باعث شده تا به هوشمندی بازیکنان توهین شود به گونهای که شما حتی اگر در جستجوهای قبلی و شخصی خود بدانید که دقیقا باید به کدام نقطه بروید، شنمو 3 طوری طراحی شده که بدون اتلاف وقت و پرسیدن از چندین نفر، رسیدن به نقطه نهایی بیفایده خواهد بود چون فرد مورد منظر تنها در صورتی در مکان هدف حضور خواهد داشت که شما از فرد دیگری شنیده باشید که فرد مدنظر دقیقا کجاست. اگر این لوپ دست و پاگیر به اضافه اتصال استقامت شخصیت به میزان سلامتی او (که به طور اتوماتیک در طول روز کاسته میشود) نبود، با عنوانی بسیار کوتاه طرف بودیم اما این مسائل و همینطور گاهی مجبور کردن بازیکن به اینکه به خانه برود و فردا جستجوی خود را ادامه دهد باعث شده تا ساعات بیش از اندازهای را درگیر کار باشیم.
سیستم مبارزات هم در سطح معمولی رو به ضعیفی قرار دارد که به هیچ وجه توانایی رقابت با عناوین مشابه را ندارد. تعداد قابل توجهی کمبو وجود دارند که یا میتوان آنها را به سرعت انجام داد یا به گونهای تنظیم کرد توسط یه دکمه انجام شوند اما به واسطه انیمیشنهای افتضاح، جذابیت بصری چندانی به مبارزات نمیدهند. نهایت مبارزات به دفاع کردن در زمان حمله دشمنان و حمله کردن در زمان عدم دفاع دشمنان با اسپم کردن یکی دو دکمه، خلاصه میشود. در گوشه و کنار Shenmue III تعداد قابل توجهی مینیگیم وجود دارد که شامل شرط بندی بر سر مسابقات لاکپشتدوانی (بسیار سریع و هیجانانگیز!) تا بازیهای آرکید و تمرینات رزمی برای افزایش میزان سلامتی، استقامت و قدرت حملات میشوند. بهترین بخش گیمپلی دقیقاً همین امکانات فرعی هستند که کمک میکند تا روایت ضعیف و ریتم بد آن و چرخه گیمپلی افتضاح را برای مدتی فراموش کنیم.
در مورد بخش گرافیک و صداپیشگی هر چه کمتر بگوییم بهتر است. در عین افتضاح بودن طراحی بصری، سازندگان اصرار ویژهای دارند که به دفعات مناظر زیبای خود، که در واقع بسیار زشت و بدریخت هستند، را با نماهای باز به نمایش بگذارند. انیمیشنها هم در حد و اندازۀ همین طراحیها بد هستند و حتی اعمالی مثل راه رفتن و دویدن ساده از کیفیت بسیار پایینی برخوردار است اما مطمئنا افرادی وجود خواهند داشت که بودجه ناچیز (!) 10 میلیون دلاری را دلیل این ضعف کیفیت بدانند و از ما دعوت کنند که به این بازی کوچک و مستقل (!) خرده نگیریم. موسیقی متن، خوب و جذاب است اما نوع استفاده از آن به شکلی طبیعی و صحیح نیست به طوری که هر محیط قطعه خاص خودش را دارد و هر زمان که نوک پای خود را از آن محیط بیرون گذاشته و به محیط دیگر میروید، قطعه محیط قبلی یک دفعه قطع میشود و قطعه محیط بعد شروع به پخش میکند، اینجا خبری از انتقال منطقی موسیقی نیست. و در نهایت صداپیشگی؟ قصد داشتم از ترکیب «آشغال تمام عیار» برای آن استفاده کنم اما واقعیت اینست که بعضی از زبالهها قابل بازیافت هستند و از ارزش قابل توجهی برخوردارند و به نظرم در کنار هم قرار دادن آشغال و صداپیشگی Shenmue III، توهین به آن دسته از زبالههاست.
به نظر میرسد در طول 20 سال اخیر سوزوکی هیچ چیز تازهای در مورد بازیسازی نیاموخته یا به طور خوش باورانهای این تصور را در سر داشته که در 20 سال اخیر صنعت بازیهای ویدئویی راه اشتباهی را رفته و راهی که در نیمه دوم دهه 90 میلادی آغاز کرد، درستترین راه بوده و Shenmue III فرصتی دوباره برای زنده کردن فلسفۀ خاک گرفته اوست.
نظرات