قسمتی از فعالیتهای مورد علاقه من در این روزها، شامل آماده کردن جواب برای سوالهای فرضی میشود. مثلا اگر ازم بپرسید چندتا از ژانرهای مورد علاقهات را بگو، به احتمال بسیار بالا (حتی بسیار بالاتر از احتمال آمدن بازیهای نینتندو روی پیسی) عناوین ادونچر (از نوع اشاره و کلیکاش) در مراتب بالا قرار میگیرند؛ لذت و آرامش زیادی در حل کردن پازلها و خلوت کردن اینونتریتان است که دقیقا همان قسمت از مغزم را قلقلک میدهد که عناوین اوپن ورد امروزی با علامتهای تعجب روی نقشه، انجام میدهند. در کنار این، این اواخر تب گوسفندان برقی، چراغهای نئونی و ماشینهای پرنده بالاست و Encodya که به قول توضیحات صفحه استیم بازی موارد الهامش شیرینی و خلاقیت کارهای استودیو جیبلی، اتمسفر بلید رانر و شوخ طبعی و استایل مانکی آیلند است، تمام تیکهای بازیای را که من دنبال تجربهاش بودم، داشت. در ادامه با بررسی این عنوان همراه باشید.
بازی در سال 2062 در شهر خیالی نئو برلین - که ظاهرا برای تشویق به فرزندآوری بعد از تولد هر کودک برای او یک ربات اختصاص داده میشود - اتفاق میافتد و شما کنترل Tina، دختر بچه کوچولویی و Sam ربات بامزه نگهبان و توتورو مانندش را برعهده میگیرید که بعد از اینکه میفهمند پدر تینا وظیفه پایان دادن ماموریتی برای نجات دادن دنیا را به آنها داده، کمر همت میبندند و برای انجاماش دست به کار میشوند. داستان بازی سراست و ساده است و بیشتر یادآور همان عناوین قدیمی ادونچر است و تمهای مورد نظر بازی هم اکثرا در مقیاسی کوچکتر از همان قواعدی پیروی میکنند که در مدیاهای مختلف مرتبط با ژانر سایبرپانک دیدهاید؛ تاثیر شرکتهای بزرگ، فضای مجازی، کنترل کردن رسانه توسط سیاستمداران، متداول بودن استفاده از رباتها و... . با این حال، دو شخصیت اصلی بازی با صداپیشگی خوب لیزی فریمن و ریچارد اپکار حسابی دوستداشتنی از کار درآمدهاند. دنیای بازی نیز به لطف طراحی بصری زیبا محیط و خصوصا پس زمینهها و موسیقیمتن مناسب، فضاسازی خوبی دارد و چندین بار اتفاق افتاد که در عوض دوبار کلیک کردن روی صفحه و سریع تلپورت شدن به محیط بعدی، راه رفتن آرام و آهسته و لذت بردن از موسیقی بازی را در پیش گرفتم.
یکی از مواردی که به روایت Encodya کمک کرده طنز خوب بازی در قالب متا جوکها، شکستن دیوار چهارم و ایستر اگ است که سطح خوبی دارند، کرینجی و لوس نیستند و لحظات جالبی مثل یکی از کاراکترها که انیمیشن تکراری و لوپ شده ماهی خرد کردناش را به پای محدود بودن فضای هارد میگذارد، رقم میزند. همانطور که پیشتر گفته شد در بازی کنترل هر دو کاراکتر را برعهده دارید و با توجه به اینکه Sam قویتر است و قد بلندتری دارد، در برخی مواقع باید از او استفاده کنید و اگر چه از حداکثر این پتانسیل در زمینه پازلها استفاده نمیشود، در صحبت با بقیه کاراکترهای دنیا بازی، استفاده جالبی از این ویژگی میشود. برای مثال تینا زبان بعضی رباتها را نمیفهمد و باید در عوض از Sam استفاده کنید یا در جای دیگری یکی از شخصیتها میگوید که حاضر نیست احساساتش را با یک ربات در میان بگذارد. از بین این مکالمهها، صحبت کردن Sam با بقیه رباتها یکی از بخشهای مورد علاقه من بود که با طنز مناسب و نویسندگی خوب همراه هستند و از صحبت درباره تشکیل خانواده با یک ربات کنترل ترافیک گرفته تا پرسیدن از یک ربات دیگر "?Do you ever dream about kites" و شنیدن این جواب:
بخشی که بیشترین ضربه را به Encodya زده، طراحی پازلهای نه چندان خوب است که برای من که دوست داشتم بیینم داستان به کجا میرسد، بیشتر شبیه سد بودند تا خوردن تنقلات در مسیر یک سفر. پازلهای بازی اغلب آسان هستند و تنوع زیادی ندارند و بیشر حس فچ کوئست میدهند یا در برخی مواقع گنگ بودن هم چاشنی میشود. سادهتر بخواهم بگم، معمولا از نوع "احساس میکنم خیلی باهوشم" نیستند. خوشبختانه یکی از قابلیتهایی که در بازی قرار داده شده، راهنمایی خواستن در پازلها از رباتتان است و همچنین در درجه سختی آسان، با فشردن اسپیس اشیاءای که میتوانید بردارید هایلایت میشوند تا دنبال پیکسل هانیتنگ نباشید که البته این مورد آن چنان باید و شاید باب دل من نبود؛ اول با توجه به عادت و تنبلی، انتظار دارم با این کار تمام اشیاء قابل تعامل نیز مشخص شوند، ولی اینجا خبری از این ویژگی نیست و دوم اینکه با هایلایت کردن، آبجکتهای قابل برداشتن شدن به خوبی از محیط اطراف متمایز نمیشوند و احتمالا نیاز است در برخی مواقع کمی بیشتر به محیط اطراف توجه کنید.
Encodya علیرغم طنز خوب، کاراکترهای دوستداشتنی و ظاهر زیبا و موسیقیمتن خوب، به دلیل پازلهایی که طراحی خوبی ندارند و خستهکننده هستند، به ادونچر اشاره و کلیکی تبدیل نمیشود که بتوان به راحتی به همه طرفداران این سبک پیشنهاد داد.
نسخۀ نقد و بررسی بازی Encodya توسط ناشر در اختیار بازیمگ قرار گرفته است.
نظرات