در محدودۀ انتشار Cyberpunk 2077 این انتظار ایجاد شده بود که بعد از عرضۀ این عنوان شاهد تعداد قابل توجه آثاری به عنوان دنباله روی این بازی باشیم که از ساختار ژانر سایبرپانک به عنوان چهارچوب اصلی خود استفاده میکنند که خوشبختانه حتی با وجود حواشی فراوانی که برای ساختۀ پرخرج استودیوی CD Projekt RED به وجود آمد، این اتفاق رخ داد و در همین یکی دو سال گذشته در فضای بازیسازی مستقل شاهد عرضۀ عناوین بسیاری در این ژانر بودیم. بازی The Sundew ساختۀ انفرادی Agnès Vuillaume، یکی دیگر از همین آثار سایبرپانکی است که مثل تقریباً تمامی محصولاتی که در نیم قرن اخیر در این ژانر تولید شدهاند، در طراحی هنری و اتمسفر خود، تأثیر قابل توجهی از فیلم Blade Runner گرفته است.
داستان The Sundew در سال 2054 اتفاق میافتد، شهر توکیو به واسطۀ یک سونامی سهمگین کاملاً نابود و شهر تازهای به نام Shibukawa به عنوان جایگزین آن در مدت کوتاهی ساخته شده که عملاً نقش توکیوی جدید را ایفا میکند. قهرمان داستان Anna Isobe یک پلیس سایبورگ است که روز کاری جدید خود را مثل همیشه آغاز میکند و در حالی که جهان آینده به علت کنترل جمعیت با زیر نظر گرفتن بیست و چهار ساعتۀ افراد، حرفۀ پلیس را تبدیل به شغلی ساده و ملالآور کرده اما پیگیری یک تهاجم سایبری که در ابتدا چندان پیچیده به نظر نمیرسد، «آنا» را وارد بازی خطرناکی میکند که پرده از یک توطئۀ بزرگ برمیدارد.
از نظر اتمسفر و حتی داستان اصلی، The Sundew چیزی فراتر از «بلید رانر» یا Ghost in the Shell ندارد و حتی شخصیتها هم بر پایۀ همان الگوهای معمول داستانهای پلیسی نوشته پرداخته شدهاند اما هیچ کدام از این موارد به معنی بد یا ضعیف بودن روایت این عنوان نیست، خصوصاً اینکه امکان گسترش دیالوگها و انتخابهای مختلف هم در مسیر داستان تا پایان فراهم شده که این نکته به همراه وجود چند پایان متفاوت باعث شده تا ارزش تکرارپذیری کار نسبتاً بالا باشد که این راهبرد، مسئلۀ کوتاه بودن نسبی بازی را هم تا حدودی حل میکند. شخصیت پردازی آنا، به عنوان قهرمان داستان، روی مرز باریک بین یک شخصیت جذابِ بی خیال با یک شخصیت غیرقابل تحمل عوضی انجام گرفته و خوشبختانه سازندۀ بازی به خوبی از پس استفاده از این کلیشۀ قهرمان داستانهای پلیسی برآمده است.
در بخش گیمپلی با یک ساختار کاملاً سنتی در ژانر اشاره و کلیک طرف هستیم که با اضافه کردن دو فاکتور، کارِ مخاطب برای حل معماها سادهتر شده ولی خود بازی در هیچ زمانی پاسخ معماها را در اختیار شما قرار نمیدهد تا بتوانید به سادگی مراحل را به پیش ببرید. عامل کمک کنندۀ اول، ارائۀ اهداف آنا برای پیشبرد کارش به صورتی لیست مانند مشابه ساختههای نقشآفرینی است که باعث شده تلاشهای شما حالتی ساختاریافتهتر از دیگر عناوین معمایی داشته باشد و با توجه به اینکه این لیست فعالیتها از نوعی سلسله مراتب برخوردار هستند، تکلیف بازیکن برای به سرانجام رساندن هر کدام از وظایف کاملاً مشخص است.
عامل کمکی دوم، استفاده از 4 دکمۀ مجزا (در نسخۀ PC، دکمههای F1 تا F4) در هر محیط است که با راهنماهای بصری به مخاطب نشان میدهد که میتواند از چه نوع تعاملی با اجزای مختلف محیط استفاده کند. با وجود این راهنماها نهایتاً فرمول حل معماها همان ترکیب قدیمی آثار اشاره و کلیک است، یعنی باید با صحبت با دیگر شخصیتها، جمعآوری تمامی آیتمها و گاهی ترکیب آنها با یکدیگر، آیتمی که به حل معمایی که در مسیر پیشرفت شما قرار گرفته را به درستی انتخاب کنید و بقیۀ امور را به آنا بسپارید. معماها به طور کلی منطق معقولی دارند و اگر هر از گاهی در حل یکی دو معما گیر بیفتید، به احتمال زیاد ریشه در این نکته دارد که خودتان به دنبال راه حلی پیچیدهتر میگردید در حالی که پاسخ سؤال دقیقاً پیش روی شما قرار گرفته است.
در عین اینکه خبری از صداپیشگی در The Sundew نیست ولی جلوههای صوتی به شکل خوبی به کار گرفته شدهاند تا جهانِ بازی حسی کاملاً زنده داشته باشد و این مسئله خصوصاً در محیطهای بیرونی خود را به بهترین شکل نشان میدهد. با این وجود در زمینۀ موسیقی متن به طور کلی سکوت مطلق پذیرای مخاطب است که با توجه به اینکه با عنوانی ساخته شده توسط یک نفر و بودجهای محدود طرف هستیم، این فقدان تا حدودی قابل چشمپوشی است. در سوی دیگر، طراحی بصری پیکسل آرت کار قرار دارد که با توجه به گستردگی ظاهری محیطهایی که آنا برای پیگیری تحقیقات خود به آنها پا میگذارد، در سطح بسیار خوبی قرار دارد و فراتر از استفادۀ خستهکنندۀ معمول این سبک طراحی در میان عناوین مستقل قرار میگیرد.
در انتها باید گفت The Sundew به جز طراحی بصری، در دیگر جنبههای خود هیچ کار بزرگ یا نوآورانهای انجام نمیدهد ولی با این وجود یک داستان سایبرپانکی کلیشهای اما جالب را به همراه یک گیمپلی اشاره و کلیک کلاسیک با معماهای معقول در اختیار مخاطب قرار میدهد که نهایتاً این عوامل در کنار یکدیگر، محصولی قابل قبول را به وجود آوردهاند.
نظرات