عنوان Scarf ساخته استودیو Uprising Studios اثر پازل/پلتفرمری در میان ژانری است که کمبود خاصی در آن از نظر تعداد بازیهای ساخته شده نیست، ولی همراه شدن کاراکتر اصلی با شالگردنِ جانداری برای انجام حرکات مختلف و ظاهر بصری چشمنواز، به اندازه کافی توانسته Scarf را نسبت به بقیه عناوین مشابه، متمایز کند. هر چند در ارائه، بازی ریسک زیادی به جان نمیخرد و ساختار آشنایی جلو مخاطب قرار میگیرد که قبلتر در برخی عناوین به صورت بهتر آنها را دیدهایم، اما کوتاهی بازی و سادگی پازلها، میتواند تجربه دلنشینی برای مخاطبینی باشد که مثل من زیاد نمیخواهند به مغزشان فشار آورند.
بازی با متولد شدن کاراکتر Hyke از جنس روشنایی، آغاز میشود و از همان ابتدا راه این شخصیت با موجودی شبیه به اژدها که تبدیل به شالگردن قرمز رنگی میشود، گره میخورد. هدفتان در Scarf این است که این موجود را به طرف دیگر دنیا ببرید، و برای این کار باید پورتال داخل هاب بازی را با استفاده از هالههای نوری که از مراحل بازی گرفتهاید، دوباره راهاندازی کنید. مثل اکثر عناوینی که از شیوه داستانگویی مینیمال آثاری مثل Journey الهام میگیرند، تمرکز زیادی روی انتقال داستان از طریق محیط و نقاشیهای مختلف است. خوشبختانه سازندگان از دو راوی با اجرای خوبی نیز استفاده کردهاند که کلیت داستان بازی گنگ بودن کمتری دارد و همزمان میتوانید برداشت خودتان را هم از داستان داشته باشید. در مراحل نیز در گوشه و کنارها اطلاعات بیشتری در مورد روایت قرار داده شده که اگر تعداد مشخصی از آنها را به دست آورید و به واقعیت ماجرا پی ببرید، این تلاش شما روی پایان بازی نیز تاثیر دارد تا انگیزه بیشتری برای دنبال کردن این موارد داشته باشید. در مجموع بازی داستان سادهای دارد و برای این عنوان مناسب به نظر میرسد، ولی قرار نیست که فراموشنشدنیترین تجربهتان باشد.
کاراکتر بازی در حالت عادی بدون شالگردن فقط توانایی پرش را دارد، ولی با همراهی موجود مورد بحث، کم کم تواناییهای حرکتی بیشتری پیدا میکنید. با این حال Scarf آنطور که باید و شاید از این ایده خوبش استفادههای جذابی نمیکند و در حد همان حرکات ابتدایی و ساده مثل معلق ماندن در هوا و دابل جامپ یا استفاده از آن به صورت طناب برای تاب خوردن بین پلتفرمها، باقی میماند؛ در حالی که میشد حرکت در محیط را به کار لذتبخشتری تبدیل کرد. اولین چیزی که در این مورد به چشم میآید، کنترل کند و حرکت کردن آهسته شخصیت اصلی حتی در حالت دویدن است که جابهجا شدن در محیطها را خصوصا برای افرادی که صبر کمتری دارند، کمی حوصله سربر کند. به نظر میرسد بازی نیز این موضوع آگاه هست و در هیچ جا نیازی نیست که عکسالعمل و پرشهای میلیثانیهای داشته باشید تا دقیقا در مکان مناسب فرود بیایید و از این نظر بازی حسابی دست و دل باز است. همین سادگی باعث شده که این عنوان ریتم آرامتری داشته باشد و چندان نگران از دست دادن پرش یا مواردی از این دست نباشید.
بازی مراحل متنوعی دارد که به خوبی تا پایان تجربه چند ساعته این عنوان تازگی خود را حفظ میکنند. در طول مراحل در کنار پلتفرمینگ، به حل برخی پازلهای ساده نیز میپردازید. پازلها همگی آسان هستند و روند منطقی را دنبال میکنند تا بازیکن کار دشواری در پیش نداشته باشد. با اینکه جا داشت پازلها تنوع بیشتری داشته باشند، این چالشبرانگیزی کمتر، بازی را برای تمام مخاطبان در دسترس کرده و به راحتی میتوان با آن همراه شد. البته برخی پازلها که مبتنی بر حمل کردن چیزی از جایی به جای دیگر هستند، به دلیل همان سرعت کند، کمی کمتر از بقیه لذتبخش هستند.
در بخش بصری Scarf به شدت چشمنواز است و با محیطهای مختلف که از کویری گرفته تا جنگلی، طراحی پر جزئیات و زیبایی دارند؛ خصوصا رنگهای زیبا استفاده شده که جلوه خاصی به مراحل بخشیدهاند. کمی در محیطهای شلوغتر فریمدهی بازی وضعیت مناسبی برای من روی پیسی نداشت که سازندگان هنوز میتوانند وضعیت اجرایی بازی را بهبود ببخشند. موسیقی متن این عنوان نیز گوشنواز از کار درآمده و با حس و حال چیل و آرامشبخش این اثر کاملا هماهنگ است.
عنوان Scarf چیز جدیدی به ژانر خود اضافه نمیکند اما مکانیکهای ساده بازی و جلوههای بصری زیبا، این تجربه کوتاه و آرامشبخش را لذتبخش کردهاند. با این حال، کنترل بازی و پازلها میتوانست بهتر باشد.
نظرات