بازی Far : Changing Tides بدونشک یکی از سرگرمکنندهترین آثار مستقلی بوده که تا به اینجای سال منتشر شده است. عنوانی که در بسیاری از مواقع ممکن است شمارا یاد آثاری همچون Limbo یا Little Nightmare بیاندازد. در ادامه نقد و بررسی بازی Far : changing Tides با بازیمگ همراه باشید.
بازی Far : changing Tides هرچند که ساختار گیمپلی و روایت متفاوتی از عنوانی چون Limbo یا Little Nightmare دارد، اما حال و هوا و محیطی که در آن قدم بر میدارید بهشدت یادآور آن بازیها خواهد بود. داستان بازی بهشدت پر رمز و راز آغاز میشود و از همان ابتدا تا آخرین لحظه، حس تنهایی خاصی در شما ایجاد میکند. شاید حتی بیشتر از آنکه حس تنهایی در شما ایجاد شود، فقدان چیزی را متوجه شوید. فقدان شخصی، رویدادی یا چیزی که در این مسیر باید درکنار شما میبود. همین امر موجب میشود دست از تلاش برندارید و تا آخرین لحظه باوجود تنهایی، اما با تلاش و کوشش فراوان شروع به ماجراجویی کنید. استودیو سازنده نیز که این امر را به بهترین شکل ممکن پیادهسازی کرده است، در برخی نقاط بازی با نقاشیهای روی دیوارها یا بلند شدن صدای انسانها از رادیو تلاش میکند که تلاش شما در این مسیر را افزایش دهد. این رویداد به خوبی اتفاق میافتد و با وجود آنکه در تمام لحظهها تنها هستید و کشتی خودتان را، که اصلیترین مکانیزم بازی و تنها رفیق و هممسیرتان هست را بهتنهایی بزرگ و بزرگتر میکنید. بازی در همان ابتدای راه شهری را نشان میدهد که زیر دریا گیر افتاده. کمی بعد از کنار کارخانههایی عبور میکنید که با وجود بهپایان رسیدن کار آنها، همچنان هوای اطراف آن بهشدت آلوده و خاکستری رنگ است. این علائم محیطی خودشان روایتگر داستانی هستند که درجهان اطراف شما رخ داده است. جایی که حالا خالی از سکنه شده و شما درحال تماشای بقایای انچه انسان بهجای گذاشته است هستید. چه داستان بازی و چه گیمپلی آن در ابتدا به آرامی پیش میرود و بازی بهخوبی شما را با تمام مکانیزمها و وقایع آشنا میکند. در این مسیر چه طراحی محیطها که زیبا انجام شده است و میتواند راوی موضوع خاصی باشد و چه مکانیزمهای گیمپلی، نظیر پازلها، جمعآوری سوخت و ارتقا قدرتهای کشتی همه و همه به بهترین شکل ممکن انجام شده است. در ابتدا هم اشاره کردم. با وجود تفاوتهای بسیار در روند بازی و ساختار گیمپلی بازی، زمانی که کشتی خود را روی دریا شناور میکنید و در تنهاترین حالت ممکن بهپیشروی ادامه میدهید حسی تقریبا شبیه به آثاری نظیر inside در شما تداعی میشود.
این امر بهقدری هست که بنده در ابتدا راه تصمیم گرفتم گلی را بهعنوان هممسیر خودم انتخاب کنم و این موضوع تاثیر بسیار روی تجربه روانی بنده روی اثر داشت. در این رابطه باید بگویم حتی خود سازندهها هم این مورد را درنظر گرفته بودند و در ادامه بهشما مکانی را برای کاشتن گل در کشتی میدهند تا افرادی که این کار را از روی غریزه انجام دادهاند، بهشدت خوشحال شوند. در این باره انتخاب با شما است. گلی را که بازی بدون هیچگونه توضیحی در اختیار شما قرار میدهد بهعنوان سوخت آتش بزنید. یا آن را نگه دارید تا بهصورت تصادفی بازی به شما بگوید ممنون که اینکار را انجام دادهای. حال مزد انجام این عمل زیبا را بگیر. واقعا حس لذتبخشی است.
هرچه بیشتر مراحل بازی را طی میکنید، پیشرفتهای کوچک و بزرگی برای شما بهوجود میآید. هنگامی که این اثر را شروع بهتجربه کردم، بهمیزانی حس پیشرفت در آن بهسرعت رخ میداد که احساس کردم بازی کمی جلوتر بهمشکل خواهد خورد. اما میدانید چه اتفاقی افتاد ؟ من اشتباه کردم. تا آخرین لحظه آن حس پیشرفت لذتبخش بازی با همان سرعت حفظ شد و توانست تبدیل به یکی از برجستهترین نکات مثبت بازی شود. این پیشرفت در چارچوب تلاش برای حل معما و پیشروی در مسیر برای رسیدن به هدف و درنهایت، پاداشهایی که برای شما درنظر گرفته شده است خلاصه میشود. پاداشهایی نظیر بزرگتر شدن کشتی، یادگیری سازوکار حرکت با آن، بدستآوردن سوخت زیاد که در زمان کمبود همانند طلا برای شما مهم خواهند بود، متنوعتر شدن نقاط مختلف کشتی و اضافه شدن بخشهای زیبا به آن و قابلیت زیردریایی شدن تنها بخش کوچکی از پاداشهای بازی هستند.
پازلهای بازی آرام آرام درگیرکننده میشوند و شمارا وادار به پیدا کردن مسیری برای عبور میکنند. مکانیزمهایی که در کشتی تعبیه شدهاند درکنار تعمیز کردن آن بهشکل لذتبخشی شمارا درگیر خود خواهد کرد. باید گفت تا زمانی که به مانعی برخورد نکنید که کمی شما را وادار به توقف و تفکر کند، اصلا متوجه گذر زمان نخواهید شد از تکتک لحظات لذت خواهید برد. با این حال شاید در کنار تمام این موارد خوب، نحوه استفاده از نردبانها در بازی کمی اذیتکننده باشد.
از منظر هنری و موسیقی هم بازی دستکمی از گیمپلی خود ندارد. دورنماها و ساختمانها بهشدت با ارزش و مفهومی طراحی شدهاند. کاراکتر اصلی و لباسهای او در حال ساده بودن، زیبا هستند. اتمسفرهایی که به واسطه موسیقی درست بازی خلق شدهاند، کاملا حس خوب آن لحظه را برای شما تداعی میکند. موسیقیهایی که در مرکز اقیانوس طوفانی، تداعیگر تهی بودن اطراف میشود اما در همان بین، میتواند بیانگر نور سفیدی باشد در میان اقیانوسی تاریک. نوری که بدونشک شما هستید و تلاشهای با ارزشی که در راستای هدف خود برای آنها میکوشید. هنگامی که نوای موسیقی به گوش نمیرسد، میتوانید صدای قطرههای آب و بادی که موجهای دریا را با خود همراه میکند بشنوید. صداهایی که در خلع موسیقی، حال و هوای لذتبخشی را برای شما ایجاد میکنند.
کیفیت بافتهای محیط قابلقبول هستند و انیمیشنهایی که وجود دارند بهخوبی پیادهسازی شدهاند. با این حال هرچند که نورپردازیهای بازی خوب پیادهسازی شده، اما سایهزنیهای بازی با دقت کاملی انجام نشده است. همچنین بازی مشکلات فیزیکی اندکی دارد. شما میتوانید شاهد رد شدن اشیاءهایی از در و دیوار باشید. یکی دیگر از مشکلات بازی، صداگذاریهایی است که ضبط نشده. برای مثال در برخی نقاط صدای برخورد کشتی با مانع، یا افتادن از ارتفاعی زیاد کاملا در اثر وجود ندارند که این امر کمی از حس غوطهوری اثر را کم کرده است.
با وجود تمام این موارد، طراحی گیمپلی و حس پیشرفت خارقالعادهای که در این اثر وجود دارد باعث چندین برابر شدن لذت شما از اثر خواهد شد. همچنین داستان بازی درکنار روایت خاص خود و القای حس تنهایی، آرامش خاصی به شما هدیه میکند. آرامشی که میتواند از سکوت حاصل شده از فقدان انسانها بهوجود آمده باشد. یا تلاشی که در راستای رسیدن به هدف خود به عمل میآورید. در هر حال Far : changing Tides اثری است که بهتر است تجربه آن را از دست ندهید. زیرا قطعا ساعات لذتبخشی برای شما رقم خواهد زد.
نظرات