بدونشک آثاری که خواستار ایجاد حس آرامش در وجود ما هستند، لیاقت مورد احترام گیمرها قرار گرفتن را دارند. حال ما میدانیم که بازی Submerged : Hidden Depths خواستار چنین چیزی است. اما این بازی توانسته به هدف خود برسد ؟ آیا توانسته عنوانی خلق کند که حس آرامش را به مخاطب تزریق و از دغدغههای او بکاهد ؟ در ادامه نقد و بررسی بازی با بازی مگ همراه باشید تا به این سوالات پاسخ دهیم.
سالانه بازیهای بسیاری روانه بازار میشوند و در این میان، آثار گوناگونی از هر سبک و ژانر را مشاهده میکنیم. بازیهایی که رویکردهای گوناگونی را در پیش میگیرند، یا صرفا به کلیشههای تکراری و بدون ریسک تکیه میکنند. بازی مستقل Submerged : Hidden Depths میخواهد عنوانی باشد که دائما حس آرامش را درکنار گشتوگذار در محیط به شما منتقل میکند. در این راستا باید گفت این عنوان تا حدی موفق بوده است، اما نکات بسیاری وجود دارند که کیفیت نهایی اثر را نابود کردهاند. نکاتی که آنقدرها هم رعایت کردن آنها دشوار نبود و تیم سازنده میتوانست با درنظر گرفت سادهترین منوالهای گیمدیزاین آنها را پیادهسازی کند. در ادامه به این موارد خواهیم پرداخت.
داستان بازی در زمانی روایت میشود که آب کل سطح زمین را فرا گرفته و تمام شهرها، بناها و بقایای انسانها با پوشش گیاهی سنگینی ترکیب شدهاند. پوششهای گیاهی که به واسطه یک توده شیطانی به رنگ سیاه و کثیف درآمده و شما در نقش میکو، کاراکتر اصلی داستان به واسطه قدرت منحصربهفردی که دارید باید اطراف خودتان را از این سیاهیها پاک کنید. در این راستا باید با تاکو، همراه خودتان که قدرت خاصی ندارد به 10 منبع سیاهی سفر کنید و بذرهای آن مناطق را در محل خاصی قرار دهید. اینگونه یکی از آن 10 منطقه را پاکسازی میکنید. همین موضوع باعث خشمگین شدن شیطان درون دریا میشود که البته صرفا جنبه نمایشی دارد. روایت کلی بازی بهشدت پس از مدتی سر راست و کلیشهای میشود و این موضوع به واسطه گیمپلی بهشدت تکراری بازی رخ میدهد. یکسری کاتسینهایی نیز برای ارتباط میکو و تاکو، دوکاراکتر همراه بازی درنظر گرفته شده است که بسیار کوتاه بوده و پس از هربار که جمعآوری بذرها را انجام میدهید پدیدار میشود. شاید کل قسمت اصلی روایی داستان این بخش باشد که بهشدت کوتاه و مختصر است. هرچند که کتابهایی را هم در بازی پیدا میکنید که داستانهایی از شهرها و گذشته بازگو میکند، اما آنچنان جذابیتی ندارند. درواقع شاید اصلیترین مشکل بازی در بخش داستان، نبود افت و خیزهای مشخص و عدم وجود روایتی درگیرکننده باشد. با این حال این اثر میتوانست بدون داستانی خاص، درگیرکنندگی و جذابیت بالایی داشته باشد. اما اصلیترین مشکل که در بخش گیمپلی اثر رخ میدهد جلوی این امر را میگیرد. در ادامه به این موارد خواهیم پرداخت.
هنگامی که وارد دنیای این اثر میشوید، بازی شروع میکند مکانیزمهای خود را نشان دهد که بسیار کم بوده و بهسرعت آنها را فرا خواهید گرفت. پس از آن بازی به گشتوگذار در محیط، پیدا کردن بذرها و جایگزینی آنها و در ادامه رفتن به محیطهای فرعی برای جمعآوری تکههای کتاب و آیتمهای دیگر خلاصه میشود. آیتمهایی که هیچ تنوع خاصی ندارند و از همه بدتر، آنچنان تاثیر کم و بیارزشی دارند که ممکن است تا انتها اصلا متوجه نشوید که برای چه آنها را جمعآوری کردهاید. محیطهایی که برای پیدا کردن بذر به آنها وارد میشوید، ترکیبی از پلتفرمینگ یا همان سکوبازی و پازلهای ساده هستند. بدترین نکته بازی در همین بخش رخ میدهد که پتانسیل فوقالعاده لذتبخش کردن بازی را در خود داشت. پازلهایی که برای شما تعبیه شده است بهقدری ساده هستند که اصلا پازل محسول نمیشوند. از طرفی پلتفرمینگ بازی در بی چالشترین حالت خود قرار دارد و هردو این موارد، باعث تکراری شدن مراحل بهمرور زمان میشوند. همهچیز زمانی بدتر میشود که بازی چیز جدیدی برای ارائه ندارد و همین پلتفرمینگی که در اختیار شما قرار میدهد، بهشدت راهی مشخص دارد و اصلا سردرگمی در پیداکردن مسیر و چالشهای اینچنینی در خود جای نداده است. این اثر میتوانست با خلق پازلهای بهجا و پلتفرمینگ چالشبرانگیز، درکنار تعبیه کردن قدرتهای خاصی برای حل کردن پازلها بهشدت لذت بازی را افزایش دهد. درست همانند چیزی که در دانجنهای پرشمار و منحصربهفرد بازی The Legend of Zelda : Breath of The Wild مشاهده کردیم. اما این آسان بودن بیش از حد بیشتر از آنکه باعث آرامشبخش بودن اثر شود، شمارا از تجربه بازی خسته میکند. در نهایت طراحی مراحل این بازی بهصورت اهداف و موفقیت پیادهسازی شدهاند و المان شکست بهکل از آنها حذف شده است.
از منظر فنی و هنری نیز بازی هم نکات خارقالعاده خوبی دارد و هم نکات بد. جزئیات محیطها و پوشش گیاهی که در بازی وجود دارد، بهشدت غنی هستند و زیبایی خاصی به اثر دادهاند. کیفیت دریایی که روی آن شناور هستید و مشخص بودن ماهیهای داخل آن، درکنار رنگبندی زیبایی که دریا و محیطهای سرسبز به یکدیگر دادهاند باعث آرامش روح شما میشود. بازی توانسته منظرهای خلق کند که گشتوگذار در آن واقعا لذتبخش و چشمنواز باشد. انیمیشنهای بازی خیلی خوب کار شدهاند و افکتهای باکیفیتی را مشاهده میکنیم. همچنین نورپردازی و سایهزنی این اثر خوب کارشدهاند و در مجموع تمام این موارد، درکنار موسیقی جذابی که وجود دارد باعث خلق جلوههای بصری چشمنواز و اتمسفری بهشدت جذاب شده است. با این حال بازی گاهی اوقات از مشکل افت فریم رنج میبرد که خیلی در روند بازی تاثیرگذار نخواهد بود. در واقع بیشترین بار آرامش بازی را، رنگبندی عالی و پوششگیاهی غنی بازی بهدوش میکشند.
موسیقیهای بازی نیز بهشدت گوشنواز هستند و گاهی وقتی در دریا با قایق خود حرکت میکنید، میخواهید کمی متوقف شوید و موسیقیهای خاص اثر را با دقت گوش کنید. موسیقیهایی که بهشدت حس آرامش را در شما شعلهور میکنند. با این وجود حتی موسیقی بازی هم شاید پس از مدتی به دلیل تکرار فراوان برای شما خستهکننده شود که آنچنان اذیت کننده نبوده و شاید همچنان از آن لذت ببرید. صداگذاریهای بازی هم از آنجایی که خیلی صدای کاراکترهای بازی را نمیشونیم، در دیگر بخشها بهخوبی کار شدهاند.
درنهایت باید گفت این اثر میتواند تا اواسط تجربه برای شما آرامشبخش باشد. موسیقی و طراحی محیطهای زیبا بار آرامش اثر را دوچندان کردهاند. اما متاسفانه بازی Submerged : Hidden Depths بهشدت پس از مدتی تکراری و خستهکننده میشود. این موضوع بهقدری تاثیرگذار است که این عنوان اصلیترین ضربه را از این موضوع میخورد.
نظرات