در سالهای اخیر با بزرگ شدن کودکان دهه 1990 میلادی و رسیدن آنها به مسئولیتهای کلیدی در عرصه سرگرمی، شاهد توجه ویژهای به خاطرات این گروه از هنرمندان از حال و هوای دوران کودکی آنها هستیم تا به لطف حس نوستالژی این قبیل آثار، کمی از شیرینی آن دوره را مجدداً تجربه کنیم. بازی Arcade Paradise هم یکی از همین آثار نوستالژی محوری است که از پتانسیل بالایی برای اینکه محصولی سرگرمکنندهتر و ایدهآلتر باشد برخوردار است اما به علت تعدادی انتخاب عجیب در طراحی، در ابتدای راه این حس را القا میکند که انگار با مخاطب خود سر جنگ دارد و از شکنجه او لذت میبرد!
داستان Arcade Paradise متمرکز بر جوانی به نام Ashley است که تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه کاره رها کرده ولی به لطف پدر ثروتمندش، این شانس را دارد که از راه مدیریت یک مرکز لباسشویی کسب درآمد کرده و امورات خود را بگذراند البته با در نظر گرفتن اینکه همراه با این لطف باید غرغرهای پدر را هم تحمل کند. در روز اول کاری، «اشلی» کشف میکند که در اتاق پشتی مغازه تعدادی دستگاه بازی آرکید وجود دارد که درآمد قابل توجهی در صندوق آنها ذخیره شده و اشلی با دیدن این درآمد غیر منتظره و با وجود مخالفت اکید پدر، تصمیم میگیرد در کنار مدیریت بخش لباسشویی به صورت مخفیانه بخش آرکید را هم گسترش دهد تا شرایط شغلی خود را به ایدهآلهای مدنظرش نزدیک کرده و هم از زیر سایه پدر موفق خود خارج شود.
خط داستانی Arcade Paradise پیچیدگی چندانی ندارد و عمده ایدههای آن در همان بخش ابتدایی به قصد پیشینهسازی برای ساختار مدیریتی گیمپلی، روایت میشود. متأسفانه با وجود حضور تعداد زیادی از افراد در هر دو قسمت مغازه، خبری از امکان تعامل با آنها نیست و به محض نزدیک شدن به این افراد، مدل آنها جلوی چشمان شما تبخیر میشوند و روایت داستان از طریق ایمیل، چت اینترنتی و پیامهای صوتی انجام میگیرد که مخاطب آن سوی خط این ارتباطات هم در 99 درصد موارد فقط پدر و خواهر اشلی هستند. عدم امکان تعامل با افراد با وجود تأکید بر خدمت به محله و ساکنان آن، باعث شده تا دنیای بازی حس واقعی بودن لازم را نداشته باشد که ضرر قابل توجهی به کار وارد کرده و داستان تلاش برای اثبات تواناییهای خود به یک پدر غرغرو هم عمق چندانی ندارد با این وجود به عنوان یک پس زمینه روایی برای یک عنوان مدیریتی میتوان این روایت نیم بند را قابل قبول دانست.
گیمپلی Arcade Paradise در ساعت ابتدایی یکی از بدترین و کلافهکنندهترین ساختارهای موجود است. در ابتدای راه دستگاههای آرکید محدودی در دسترس شما قرار دارد و برای گسترش آرکید و خرید دستگاههای جدید، تغییر دکوراسیون و گسترش محیط نیازمند پولی هستید که از بخش لباسشویی به دست میآید اما برخلاف آن چه در دنیای واقعی در این گونه مراکز خدماتی اتفاق میافتد و مردم با استفاده از سکه به دستگاههای شستشو دسترسی پیدا میکنند، این خود شما هستید که باید رختهای کثیف را سبد به سبد در فرآیندی بیش از اندازه وقتگیر و با انیمیشنهای تکراری، شسته، خشک کرده و تحویل دهید که بر اساس زمانبندی هر چه بهتر پول بیشتری دریافت میکنید.
مسئله اینجاست که زمان محدودی امکان حضور در مغازه را دارید و فرآیند شستن لباسها که 5-6 دقیقه زمان در دنیای واقعی وقت میبرد، نزدیک به 5-6 ساعت از زمان در دنیای بازی را تلف میکند که البته در ادامه با آپدیتهایی این فعالیت سریعتر و کم دردسرتر میشود اما در 4-5 ساعت اول، حسی از شکنجه را به ارمغان آورده است. از سوی دیگر هر روز باید به جمعآوری زبالهها در مغازه بپردازید که از آدامس، کارتون پیتزا و تا جورابهای گمشده و روزنامههای جدا گذاشته شده را شامل میشوند و حجم زبالههای موجود به حدی زیاد است که با هیچ منطقی در دنیای واقعی جور در نمیآید و هیچ مغازهای به مشتریانی تا این حد نفرتانگیز که محل کسب و کار را با زبالهدانی اشتباه گرفتهاند، اجازه بازگشت دوباره را نمیدهد.
با عبور از بخش مدیریت لباسشویی با ساختارهای گیمپلی حوصله سر بر و احمقانه به بخش خوب کار یعنی مدیریت آرکید میرسیم که کیفیت این بخش این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که حقیقتاً چه نیازی به بخش لباسشویی افتضاح وجود داشت؟ در مدیریت آرکید با خرید دستگاههای جدید و تنظیم هزینه ساعتی هر دستگاه و درجه سختی آن، میزان درآمد کسب شده خود را کنترل میکنید و حتی میتوانید با کنار هم قرار دادن دستگاههای کم طرفدار و دستگاههای پرمخاطب، کنترل مضاعفی بر درآمدزایی خود داشته باشید. سی و چند دستگاه با گیمپلی مختص خود برای بازی طراحی شده که همگی آنها قابل بازی کردن هستند و برخی از آنها هم امکان تجربه چند نفره را دارند که این بازی کردن فرآیندی بی هدف نیست و با به نتیجه رساندن اهداف خاص هر دستگاه میتوانید میزان محبوبیت آن را افزایش داده و درآمد خود را بالاتر هم ببرید. با این وجود به این قسمت از بازی هم ایدهای نامعقول چسبانده شده و آن هم مأموریتهای روزانه از جانب پدر است که با توجه به مخالفت او با توسعه این بخش از بیزنس اصلاً منطقی به نظر نمیرسد که در قبال چند ساعت بی وقفه بازی کردن با یک دستگاه آرکید، برای شما پول ارسال کند تا اشیاء و ابزاری تزئینی خریداری کنید.
از نظر طراحی گرافیکی، انیمیشنها، رابط کاربری به نظر میرسد که سازندگان قصد داشتهاند تا حس و حال بازیهای ویدئویی تولید شده در دهه نود میلادی را تداعی کنند که کاملاً در این امر موفق بودهاند هر چند این موفقیت تبدیل به اثری با جذابیت زیبایی شناختی نشده است. طراحی بصری بازیهای آرکید ولی به خوبی صورت گرفته و همگی آنها به خوبی عناوین منبع الهام خود را بازسازی کردهاند. از نظر موسیقی متن هم قطعات رِترو دهه 80 و 90 بسیاری در کار گنجانده شده و استفاده از Doug Cockle به عنوان صداپیشه شخصیت پدر، با نام «جرارد» و ساکن منطقه «ریوییِرا»، در کنار تبدیل شدن به جوکی بامزه، به خوبی انجام گرفته است.
به طور کلی باید گفت که سازندگان Arcade Paradise به علت جا دادن تعدادی ایده اضافه که اصلاً و ابداً نیازی به آنها احساس نمیشود، به ساخته خود آسیب قابل توجهی زدهاند و اگر تنها بر بخش مدیریت آرکید تمرکز کرده بودند، با اثری به مراتب با کیفیتتر و دلچسبتر رو به رو میبودیم اما محصول فعلی در ساعت ابتدایی تمام تلاش خود را میکند تا مخاطب را از خود بیزار کند.
نظرات