"ايده ي آمريكن مكگي ايده ي بزرگيست، بازي پتانسيل بالايي دارد كه تا حد زيادي نيز از آن استفاده شده، اما ميشد با نمايش يك گرافيك بهتر كه امروزه حرف اول را ميزند، و كمي بهبود گيمپلي بازي، اين عنوان را يكي از برترين عناوين سال قلمداد كرد!"
تاریکی، افسردگی، وحشت، و در مقابلش روشنایی، شادی و نشاط !
تاریکی و روشنایی از دیرباز با یکدیگر رقابت سختی داشته اند که گویا پایان پذیر هم نیست، در حقیقت دنیا از این دو عنصر ساخته شده و عملاً بدون آنها معنی ندارد، همان گونه که خنده بدون گریه معنایی ندارد. فکر نکنم کسی را بتوان یافت که نام "آلیس در سرزمین عجایب" به گوشش نخورده باشد، داستان یک دختر 14 ساله که با افتادن درون یک چاه به دنیایی مرموز قدم میگذارد که به نوعی نمود جامعه ی امروزی انسان می باشد. این کتاب که در سال 1865 توسط لوئیس کارول نوشته شد و سپس ادامه ی آن تحت عنوان "آن سوی شیشه" در سال 1872 به چاپ رسید، از آن زمان تاکنون بی وقفه در حال چاپ بوده و در همه ی عرصه ها، از خود نویسندگی گرفته تا عکاسی، بازیها، سینما و... الهام بخش افراد بوده است.
حال آمریکن مکگی، پس از 11 سال وقفه نسبت به نسخه اول بازی که در سال 2000 منتشر شد اقدام به ساخت نسخه دوم این بازی کرده است. داستان آلیس با اینکه ظاهری شاد و فانتزی دارد، باطنی مرموز، تاریک و عجیب دارد. تاکنون همه ی فیلم ها، انیمیشن ها و بازیهایی که این کتاب را به تصویر کشیده اند، نیمه ی پر لیوان را نگاه کرده و زیبایی های این دنیای عجیب را نشان داده اند؛ اما آمریکن مکگی، اقدام به نشان دادن دنیای تاریک آلیس کرده است، دنیایی که در آن بیشتر به باطن مرموز این کتاب توجه شده. داستان ساخته ی مکگی، پس از کتاب "آنسوی شیشه" اتفاق می افتد و بیشتر مکان ها، شخصیت ها و تم اصلی خود را از آن به ارث برده است.
در نسخه اول بازی شاهد بودیم که با مرگ خانواده آلیس، او به بیماری روانی دچار شد، در همین میان با ورود به سرزمین عجایب، مشاهده کرد که سرزمین عجایب نیز همانند دهن مغشوش او، دچار تاریکی و هرج و مرج شده است. اگر دقیق تر به داستان بازی بنگریم، سرزمین عجایب آلیس، در حقیقت ذهن خود اوست که بعلت مرگ خانواده اش به یک جهنم تبدیل شده است. پس از اتمام نسخه اول بازی، آلیس در یک تیمارستان بستری شده، و تحت مراقبت یک روانپزشک قرار میگرفت. داستان این نسخه از بازی بلافاصله پس از نسخه اول آن رقم میخورد. آلیس از تیمارستان مرخص میشود، اما همچنان تحت مراقبت روانپزشکش است. روانپزشک وی سعی دارد تا با پاک کردن خاطره تلخ مرگ خانواده اش از ذهن آلیس، او را آرام کند، اما در حین عملیات روانکاوی خود، آلیس با بازگشت به افکارش، بجای فراموشی آنها دوباره درگیر آن میشود. سرزمین عجایب همچنان آلوده، تاریک، پر از خفقان و خونین است. هیچ نشانی از انسانیت و دوستی در آن پیدا نیست، هیچ امیدی نیست و همه چیز با خشونت پیوند خورده است. آلیس تنها راه رهایی خود ازاین افکار پلید و یاد آوری خاطرات گم شده ذهن خود را که باعث سردرگمی وی شده اند، در بازگشت به سرزمین عجایب و برقراری نظم و از بین بردن ظلم در آن میداند، به همین دلیل دوباره به این دنیای مرموز پا گذاشته و درگیر ماجراهایی میشود که باید در طول سفر خطرناک خویش در این دنیای بی رحم تا رسیدن به هدفش تجربه کند.
گیمپلی بازی، چیزیست که بر زشتی ها و کمبود های این بازی نقاب زیبایی میپوشاند! در طول بازی شما کنترل خود آلیس را بر عهده خواهید گرفت. سبک بازی همانند نسخه اول آن H&S و به نوعی اکشن ادونچر میباشد که البته از چاشنی های پلتفورمر هم در آن استفاده شده است. در این بازی در طول 15 ساعتی که به انجام آن میپردازید، باید 6 چپتر بازی را پشت سر بگذارید که البته چپتر ششم آن برعکس چپتر های دیگر بسیارکوتاه بوده و فقط به کشتن باس نهایی آن اختصاص دارد. هرکدام از چپتر های بازی خود به اندازه ی 2 چپتر در بازیهای دیگر مرحله دارند، مراحلی طولانی، متنوع و مملو از دشمنان گوناگون. سازندگان بازی برای ایجاد تنوع در بازی و جلوگیری از تکراری شدن آن بعلت طولانی بودنش، به ساخت محیط ها، دشمنان و اسلحه های گوناگون در بازی کرده اند. در طول بازی از 5 سلاح استفاده خواهید کرد که هرکدام ویژگی منحصر بفرد خود را دارا هستند. چاقوی آلیس که سلاح اصلی وی نیز به حساب می آید و از نسخه اول بازی به ارث رسیده که حکم شمشیر در بازی های همسبک را داشته و با سرعت و دمیج بالایی که دارد، کمک شایانی به بازیکن ها خواهد کرد. سلاح دیگر آلیس یک مسلسل دستی، که در اصل یک فلفل خرد کن میباشد است. آلیس بوسیله این سلاح دستی میتواند از راه دور به جنگ با دشمنان پرداخته و یا بوسیله آن به نشانه هایی که گاهاً برای پیشبرد بازی باید مورد اصابت گلوله قرار بدهند را از بین میبرد. سلاح دیگر آلیس، سر یک اسب اسباب بازی میباشد که سلاح سنگین بازی به حساب می آید. بوسیله این سلاح میتوان گارد و سپر دشمنان را شکاند و سپس بوسیله چاقو، یا با خود آن به زندگی آنها خاتمه داد. یکی دیگر از سلاح های بازی یک قوری میباشد که همان کار مسلسل دستی، منتهی به نحوی متفاوت را انجام میدهد. بوسیله این قوری میتوانید آبجوش را همانند یک بمب به سمت دشمنان پرتاب کرده و دمیج بالایی به آنها وارد کنید، ویژگی مهم این سلاح، قابلیت آن در شکستن سپر و دفاع دشمنان، همانند سر اسب است. گاهی از این سلاح میتوانید برای شکستن دیوار های بازی نیز بهره بگیرید. و آخرین سلاح بازی که بیشتر برای بخش پلتفورمر بازی مورد استفاده قرار میگیرد، بمب ساعتی است! این بمب که بشکل یک خرگوش ملبّس است، به دو طریق میتواند منفجر شود، اولین راه اینکه پس از زمانی معین خود به خود منفجر شود و راه دوم اینکه آلیس بوسیله کنرتل از راه دوری که در دست دارد آنرا منفجر کند. استفاده این بمب به دو مورد محدود میشود، گول زدن دشمنان هنگام مبارزه و قرار دادن آن بر سکو هایی که با فشرده شدنشان، باعث باز شدن یک در و یا ایجاد یک راه میشوند که اگر روی آنها چیزی قرار نداشته باشده به مکان اولیه خود بازگشته و باعث بسته شدن در و یا از بین رفتن راه میشوند. در بازی یک وسیله دیگر نیز وجود دارد که البته سلاح به حساب نمی آید، و آن یک چتر است که حکم سپر آلیس را داشته و میتواند جلوی همه حمله های دشمن را بگیرد، اما استفاده به موقع از آن نیز کار دشواری است.
و اما سیستم مبارزه بازی که مهم ترین خصیصه آن نیز به حساب می آید. مهمترین فاکتوری که این بازی را در سبک خود درخشان میکند، همین بخش مبارزات بازی است که با ضرافت و دقت خاصی نیز طراحی شده است. هنگام مبارزه شما میتوانید به راحتی با نگه داشتن دکمه مربوطه، بر روی دشمنان قفل یا همان "Lock On" کنید که کمک بسزایی به شما و همینطور دوربین بازی میکند! خوشبختانه سازندگان بازی با محبور کردن مخاطبان به استفاده از همه ی سلاح ها برای نابودی دشمنان، مانع از بی استفاده ماندن آنها شده اند. بعنوان مثال برای کشتن ملخ های بازی، ابتدا میبایت ماسک آنها را بشکنید، سپس با استفاده از چاقوی خود به سلاخی آنها بپردازید! همانطور که اشاره شد در بازی دشمنان متنوع و فراوانی وجود دارد که کشتن هرکدام نیز مستلزم استفاده از حرکات و سلاح های خاص خودش است. علاوه بر سپر بازی که به آن پیشتر اشاره شد، آلیس از قابلیت جاخالی دادن و یا “Dodge” نیز بهره مند است که البته این قابلیت نیز در کنار دفاع کردن معنا پیدا میکند و به تنهایی کارساز نخواهد بود.
خوشبخانه گیمپلی بازی از سرعت و هیجان بسیار بالایی برخوردار است که همین امر باعث جذابیت شدید این بخش از بازی میشود. جان آلیس بصورت یک بوته گل است که هرگل از 4 بخش تشکیل شده، اما اشتباه نکنید، جان آلیس به هیچ وجه زیاد و یا به عبارت دیگر، بازی آسان نیست. اگر بازی را در دو درجه آخر انجام دهید، متوجه سخت و تکنیکی بودن آن خواهید شد. گیمپلی بازی بسیار سخت است و مهارت زیادی را میطلبد، زیرا هر خطایی که بکنید، حتی کوچک ترین آنها 2 خانه از 8 خانه جان آلیس و شانس شما را برای زنده ماندن به همان نسبت کم خواهد کرد. در بازی به حساب "راه مخفی" هایی نیز وجود دارند که با وارد شدن به آنها با انجام یک ماموریت یا مینی گیم و یا حتی با جواب دادن به یک یا چند سوال، اکسیری به شما داده میشود که با خوردن چهار عدد از آنها یک خانه به جان آلیس اضافه خواهد شد. هنگامی که آلیس در یک مبارزه، جان زیادی از دست میدهد و کمتر از 2 خانه جان برایش باقی میماند، قابلیتی همانند “Devil Trigger” دانته در DMC پیدا میکند. اگر در این حالت شما آنالوگ چپ دسته خود را بفشارید، آلیس حالتی خونین، پریشان و وحشیانه به خود میگیرد. در این حالت صفحه سیاه سفید و قرمز (!) که رنگ خون باشد شده و باعث میشود جان آلیس کم نشود و ضربه های او نیز کاری تر شوند. البته استفاده از این قابلیت زمان دار بوده و تنها یکبار پس از اینکه جانتان کم شد امکان پذیر است و بار دومی پس از کم شدن جان در کار نخواهد بود، تا زمانی که جانتان از دو خانه بیشتر شود و دوباره ضربه بخورید.خوبی سیستم مبارزات بازی، استفاده از سلاح های دوربورد آن است که با بکار بردن آنها میتوانید با از دست دادن جان کمتری از پس دشمنانتان بر بیایید. اما متاسفانه این بخش نیز بدون مشکل نیست و بعضی اوقات با باگ های خود باعث مرگ های بی دلیل شما خواهد شد. متاسفانه حرکت بد دوربین در بعضی اوقات و یا بی حرکت شدن آلیس در یک مکان پس از استفاده از سلاح های دوربورد بازی، باعث میشوند که مورد حمله دشمنان واقع شده و یحتمل کشته شوید!
از بحث مبارزات بازی که بگذریم، به بخش پلتفورمر بازی میرسیم که متاسفانه همانند بخش مبارزات آن درخشان و روان ظاهر نشده است. در این بازی نیز مانند اکثر بازی های هم سبک، آیتم هایی برای جمع آوری وجود دارد. این آیتم ها شامل یکسری بطری که درون آنها نامه است (البته متنی برای خواندن به نمایش در نمی آید) و اشیا ای میشود که با جمع آوری آنها به آلیس برای بخاطر آوردن خاطرات گم شده اش کمک خواهند کرد. سیستم پلتفورمر بازی مشکل خاصی ندارد و از نو آوری های آن میتوان به سه پرشه بودن آلیس اشاره کرد که به کمک آن میتوان مسافت های طولانی را بدون مشکل پشت سر گذاشت. دیگر قابلیت آلیس کوچک شدنش است که با استفاده از آن میتوانید راه های مخفی را پیدا کرده و یا سکو های نامرئی بازی را مشاهده کنید! واحد پول بازی نیز دندان هایی هستند که با کشتن دشمنان و یا شکستن آبجکت های درون محیط میتوانید به آنها دست پیدا کنید. تنها فایده این دندان ها که در دو رنگ سفید و طلایی (که دارای ارزش بیشتری است) موجود هستند دارد، آپگرید اسلحه های بازی است که هرکدام از آنها تا چهار مرحله آپگرید میشوند که بغیر از چاقوی آلیس، بقیه اسلحه ها پس از هربار آپگرید تغییر شکل میدهند که یکی از نکات مثبت بازی است.
" در کل گیم پلی بازی با ترکیب مینی گیم های گوناگون، دشمنان متنوع، پلتفورمر روان و جذاب، تنوع کافی را در بازی بوجود آورده و باعث کشش بیشتر بازی میشود. "
و اما گرافیک بازی که امروزه بیشتر از هرچیز مورد توجه اکثر گیمر ها است. اگر از آن دسته از بازیکن ها هستید که فقط به دنبال یک گرافیک بالا میگردید، باید بگویم از همین الآن دور این بازی خط بکشید! زیرا گرافیک این بازی در یک جمله، متعلق به نسل قبل است! تنها چیزی که در میان آبجکت های بی کیفیت، تکسچر های زمخت و زشت، افکت های نسل قبلی و طراحی زشت کرکتر های بازی خودنمایی میکند، خود آلیس و طراحی هنری محیط های بازی است. همانطور که پیشتر اشاره شد، گرافیک باز از لحاظ هنری با اینکه از انجین قدرتمند Unreal نیز در ساختش استفاده شده، به شدت افتضاح و بی کیفیت است. بافت های بازی به قدری زشت و بی کیفیت هستند که شاید حتی برخی عناوین PS2 نیز از آن پیشی بگیرند! افکت های دو بعدی خاک و پودر هایی که در هوا پخش میشوند، Depth of Field افتضاح، نداشتن برخی افکت ها همچون Motion Blur همگی باعث خواهند شد که این بازی یکی از پایین ترین گرافیک های سال را به نمایش بگذارد! اما از طرف دیگر، بازی از لحاط گرافیک هنری به شدت عالی کار کرده است. محیط های بازی از تنوع بسیار بالایی برخوردار هستند و پس از هر 1 یا 2 ساعت بازی شاهد محیط هایی کاملاً متفاوت و زیبا، همراه با آبجکت هایی متفاوت خواهید بود! حتی لباس آلیس نیز بارها در طول بازی عوض خواهد شد که خودش نکته مثبتی است. برخی از مراحل بازی، بسیار تاریک، دلهره آور و کثیف هستند، همانند مراحل انتهایی بازی، اما برخی مراحل دیگر بازی همانند مرحله کارت های پاســور به قدری زیبا و رنگارنگ هستند که از تماشای محیط های بازی سیرتان نخواهند کرد. در کل بخش تکنیکی گرافیک بازی به نداشتان Anti Aliasing، و استفاده از افکت ها و بافت های تاریخ مصرف گذشته در تمام بخش هایش به غیر از خود آلیس، لطمه جبران ناپذیری به بازی وارد کرده است. تنها نکته خوب بازی در بخش تکنیکی خود آلیس است که موهایش به قدری زیبا، طبیعی و تابع فیزیک طراحی شده اند که به جرات میتوان گفت در هیچ بازی دیگری حتی مشابه آنها را مشاهده نکرده اید! اما گرافیک هنری بازی تا حدودی زشتی گرافیک تکنیکی بازی را پوشانده و حداقل روح بازیکن هارا بجای چشمشان نوازش خواهد کرد!
بخش صداگذاری بازی نیز، هیچ نکته خاصی ندارد. افکت های درون بازی از تنوع قابل قبولی برخوردار هستند، هر دشمن یک صدای خاص دارد، سلاح های آلیس، افکت برخورد اشیا و افکت های دیگر بازی همگی در سطح خوبی قرار دارند. اما بخشی که لطمه شدیدی به صداگذاری بازی وارد کرده است، لحجه و صدای گویندگان بازی است. متاسفانه لحجه بریتیش اصلاً آنتور که باید نمیتواند احساسات افراد را به فرد شنونده القا کند، این بازی هم از این قاعده مستثنی نیست. صداگذاری اکثر کرکتر های بازی، علاوه بر اینکه به قیافه آنها نمی آید، با لحجه بریتیش خود باعث میشود که نفهمید کرکتر های بازی چه احساسی دارند! این لحجه مشکلات دیگری را نیز از جمله صعب الفهم شدن مکالمات بازی را نیز به همراه آورده است! استفاده از کلمات سنگین و کمتر شنیده شده انگلیسی که حتی فحش های کرکتر هارا نیز شامل میشوند، باعث درک کمتر بازیکن های غیر انگلیسی زبان خواهد شد.
اما موسیقی های بازی بسیار زیبا و دلنواز هستند، استفاده از ویولون، در تمام آهنگ های بازی مشهود است. آهنگ های بازی بسیار آرام، راز آلود، تاریک و غم انگیر، متناسب با جو تاریک بازی هستند. خوشبختانه موسیقی بازی در هنگام مبارزات حالتی حماسی به خود میگیرد که باعث القای هیجان بیشتری به بازیکن خواهد شد.
در کل صداگذاری بازی چیز خاصی را در برنمیگیرد و در سطحی متوسط قرار میگیرد.
نظرات (5)