6 راهکار استن لی برای فیلمسازی
استن لی هیچگاه فیلمی را کارگردانی نکرده است، اما همواره برای بسیاری از آنها مسئول و پاسخگو بود؛ اگر به خاطر کارهای او در مارول نبود، ما اکنون دنیای جذاب سینمایی مارول، فرنچایز مردان ایکس و بسیاری از ابرقهرمانان عصر جدید را نمیشناختیم. آیا او یک فیلمساز است؟ نه؛ استن لی هنوز فیلمی نساخته است اما او همواره در تلاشها و کارهای مختلف هنری از جمله: دادن ایدههای خلاقانه برای داستاننویسی و فیلمسازی دخالت داشته است و او در حقیقت به فیلمسازان برای پیدا کردن سرنخ جهت نویسندگی و حتی کارگردانی فیلمها کمک میکند.
با درنظرگرفتن این موضوع که فیلمهای برگرفته از کتابهای کمیک و ابرقهرمانی به طور کلی به راه خود در هالیوود بهعنوان یک موضوع بزرگ ادامه میدهند و احتمالا ما برای مدتی شاهد یکهتازی آنها در دنیای سینما خواهیم بود، نصحیتها و درسهای استن لی که در این زمینه تجربه بسیار بالایی دارد برای اشخاصی که میخواهند راه او را در این صنعت ادامه دهند بسیار ارزشمند است.
حتی اگر شما به این ژانر سینمایی علاقه نداشته باشید میتوانید بهراحتی از راهکارها و نصیحتهای استن لی در شاخههای دیگر فیلمسازی استفاده کنید. در ادامه جهت پی بردن به نصیحتهای استن لی در دنیای فیلمسازی، با بازیمگ همراه باشید.
1. کار جدیدی انجام دهید
با توجه به کمیکها اکثر اتفاقاتی که در فیلمها رخ میدهد برخاسته از اصلیت آن نیست؛ کارگردانها و نویسندگان در حال حاضر بر روی مواردی کار میکنند که قبلا وجود داشته است. نمیتوان گفت هیچکدام از پروژههایی که با این خصوصیات ذکر کردیم خوب نبودند، اما احتمالا شما با آوردن چیزهای جدید فیلم خود را به اثری خاص تبدیل میکنید و اینگونه خودتان از کار خود راضی هستید.
استن لی معمولا همیشه داستان اینکه او چگونه اوضاع را در مارول سازماندهی و شروع به خلق کاراکترهای جدید کرد را تعریف میکند؛ او طی مصاحبهای در سال 2009 گفت:
«بعد از حدود 20 سال کار کردن در این حرفه من روزی به همسرم گفتم: فکر میکنم من به هیچ جایی نمیرسم و باید این کار را ترک کنم؛ او در جواب بهترین نصیحتی که در دنیا وجود دارد را به من کرد: چرا شروع به نوشتن کتابی نمیکنی که خود آن را میخواهی و نه کتابی که مارتین گودمن (ناشر) خواهان آن است؟ طبق سیستم فکری و ذهنی خودت عمل کن، بدترین اتفاقی که ممکن است برایت رخ دهد این است که او تو را اخراج کند، اما این کار او چه فرقی به حال تو دارد، زیرا تو خودت همین الان میخواهی از کار کنار بکشی. در آن زمان کمپانی دی سی کامیکس کتابی تحت عنوان The Justice League داشت که داستان آن راجعبه گروهی از ابرقهرمانان بود، این کتاب فروش بسیار خوبی داشت؛ بنابراین ما در سال 1961 بر روی کمیک The Fantastic Four کار کردیم، من سعی کردم در این کمیک کاراکترها را طوری خلق کنم که با داشتن احساسات و مشکلات واقعی متفاوت جلوه کنند و قابل درک باشند. بعد از آن مارتین از من درخواست کرد که بر روی ابرقهرمانانی جدید کار کنم، این زمانی بود که من بر روی The Hulk و X-Men کار کردم و بعد از آن ما از اینکه یک کمپانی تقلیدکننده باشیم دست کشیدیم.»
استن لی با این طرز فکر خود برای افراد مهم زیادی الهامبخش بود، از جمله یکی از این افراد میتوان مارک میلار اشاره کرد؛ میلار برای پیمودن راه منحصربهفرد خود و پیشرفت، از کمپانیهای دی سی و مارول جدا شد و بعد از آن او کمیکهای موفقی چون: Kick-Ass و The Secret Service (مجموعه فیلمهایی نیز با اقتباس از این کمیک تولید شده است) را خلق کرد. میلار طی مصاحبهای در سال 2015 گفت:
«استن لی بهترین نصیحت ممکن را به من کرد؛ این مربوط به 11 سال پیش است، من در آن زمان بسیار با خود خوشحال بودم زیرا چهار کتاب من جزو پنج کتاب برتر شده بود اما تمامی آنها متعلق به مارول بود. استن لی در آن زمان رو به من کرد و گفت: این عالی است، اما تو باید به جای کار بر روی کاراکترهای من بر روی کاراکترهای خودت کار کنی، من روی کاراکترهای بتمن، سوپرمن، تارزان و شرلوک هولمز کار نکردم، بلکه رفتم و کمیک X-Men را خلق کردم. این گفتههای او لامپی خاموش را در ذهن من روشن کرد و سپس با خود فکر کردم و به لی گفتم اوه خدای من حق با تو است و او نیز گفت: اکنون شرایط مالی برای شما بسیار بهتر از زمان من است، شما میتوانید حقوق خود را در فیلمها و کتابهای خود داشته باشید، شما میتوانید به مانند بازی با اسباب بازی برای این موارد به اشخاص دیگر مجوز دهید، من اگر در آن زمان موقعیت کنونی تو را داشتم خود را برای آن میکشتم؛ سپس من گوشی را قطع و شروع به کار بر روی پروژههای منحصربهفرد خود کردم. من چند سالی در مارول حضور داشتم و هم در آنجا و هم بر روی پروژههای اختصاصی خود کار میکردم، اما وقتی فیلمهای من شروع به بیرون آمدن کردند من از کمپانی خود درآمد بیشتری نسبت به زمانی که در مارول بودم کسب کردم و کارهای بیشتری انجام دادم.»
2. نوشتن برای خود کار آسانی است
اما شما چه چیز جدیدی خلق میکنید؟ خب، لی هیچ فرمول خاص و اشارهای به اینکه چطور این تعداد از کاراکتر جدید را خلق کرد را به اشتراک نگذاشت؛ او توصیه میکند کمیکها و فیلمهایی بسازید که خودتان دوست دارید بخوانید و ببینید. او درمورد چیزهایی که خود به آن علاقه داشت مینوشت و سپس متوجه شد او احتمالا نمیتواند در این علاقه تنها باشد و تنها نبود؛ استن لی در این باره گفت:
«شما فقط در صورتی میتوانید بهترین کار خود را به انجام برسانید که واقعا آن را به شیوهای که دوست دارید هدایت کنید؛ برای دیگران نوشتن کاری دشوار است ولی نوشتن برای خودتان کار را آسان میکند. اما فراموش نکنید شما مجبورید خوب و درست بنویسید.»
3. کاراکترهای قابل درک خلق کنید
شخص دیگری که نصیحتهای دریافت کرده از استن لی را به اشتراک گذاشت کارگردان فیلمهای The Amazing Spider-Man و The Amazing Spider-Man 2 یعنی مارک وب بود و ما نیز این مورد را در لیست راهکارهای فیلمسازی لی قرار دادیم تا به شما معرفی کنیم؛ لی به او گفت (این موضوع ابتدا در سال 2012 طی مصاحبهای با مارک وب توسط Huffington Post مطرح شد):
«پای خود را در کفشهای پیتر پارکر قرار بده (خودت را جای او قرار بده) و به شکلی این کاراکتر را خلق کن که گویی هر کاری خودت میخواهی انجام دهی او نیز میخواهد همان کار را انجام دهد؛ همه چیز به قابل درک بودن مرتبط دارد.»
او این ایده را بارها و به روشهای مختلف در طول سالیان متفاوت مطرح کرد، به خصوص هنگام گفتگو راجعبه خلق کاراکتر مرد عنکبوتی؛ در ادامه شاهد یک تفصیل زیبا از او باشید که مربوط به سال 2015 است و لی طی آن به نویسندگان کتاب کمیک wannabe این چنین نصیحت کرده است:
«اولا، قدرتها کاملا بیمعنی میشود اگر شما از آنها برای نجات افراد استفاده نکنید؛ فکر میکنم کاراکترهای من دیگر زمان تغییرات را پشت سر گذاشتهاند، زیرا من اکنون دیگر بیشتر به زندگی خصوصی و مبارزه آنها با افراد بد توجه میکنم. من سعی میکنم تا جایی که امکان دارد کاراکترهای خود را به شکلی هدایت و خلق کنم که واقعبینانه باشند، البته به جز مواقعی که آنها از قدرتهای ابرقهرمانی خود استفاده میکنند، زیرا نمیشود این عنصر را کاملا واقعبینانه دانست؛ با اینحال شما مجبورید به شخصی که از یک دیوار صاف بالا میرود یا خود را تبدیل به گلولهای از آتش میکند و یا تبدیل به یک هیولای غولپیکر سبزرنگ میشود باور کنید. با این وجود به غیر از مواردی که ذکر شد ما تمام سعی خود را کردهایم که کاراکترهایمان تا جای ممکن قابل درک و قابل باور باشند.
اگر قهرمانی قدرت ماورایی دارد بدین معنی نیست که او صرفا در زندگی عاشقانه خود موفق است و یا تمام پولهای جهان را دارد؛ من سعی کردم نشان دهم هیچ چیزی درواقع موفقیت کامل را به ارمغان نمیآورد، حتی اگر شما بزرگترین عضلههای دنیا را نیز داشته باشید صرفا بدین معنا نیست همیشه در تمام مراحل زندگی به پیروزی دست خواهید یافت. اگر شما کاراکتری خلق کنید که دارای قدرت خارقالعادهای است و هیچ نقطه ضعفی ندارد، فکر کنم مخاطبینی که داستانهای این ابرقهرمان را بخوانند نتوانند با شخصیت او ارتباط برقرار کنند.
4. به کاراکترهای خود صداهایی متفاوت و شیوه گفتاری مخصوص به خود را اعطا کنید
اینکه کاراکتری متفاوت، جدید و جالب خلق کنید بسیار آسانتر از آن است که به کاراکتر خود چیزی خاص برای گفتن ببخشید؛ این برای کاراکتر شما بسیار مهم است که با دیگران به شکل متفاوتی صحبت کند و صدای خاص خود را داشته باشد. در ادامه شاهد نصیحتهایی از لی در این مورد خواهید بود که او طی مصاحبهای با BuzzFeed در سال 2015 آنها را به اشتراک گذاشت، این گفتهها بسیار برای تولید فیلمهایی بر پایه کتابهای کمیک مفید است:
«کاراکترها باید متفاوت، جالب، غیرمعمول و دلسوز باشند؛ اگر بخواهیم از میان ویژگیهای گفته شده یکی را انتخاب کنیم که از همه مهمتر است باید فاکتور «جالبیت» کاراکتر را در نظر بگیریم که این فاکتور برای شخصیت نمایان نمیشود، مگر از طریق صحبتها و گفتگوی او با دیگران. هر کاراکتر باید شیوه خاص خود را برای صحبت کردن داشته باشند، به طوریکه مخاطب با خواندن مطالب داستان (بدون دیدن تصاویر مخصوص) بتواند از طریق شیوه گفتگو و صحبتهای کاراکتر او را بشناسد.»
5. ریسک کنید
ما قبلا راجعبه این موضوع که لی چطور تصمیم گرفت چیزهای جدیدی خلق و آن را به مارول وارد کند صحبت کردیم، اما داستان جالب دیگری نیز از او در زمان خلق Spider-Man و ریسکهایی که از این بابت متحمل شد وجود دارد، زیرا در آن زمان ناشر او به ایده کاراکتر اسپایدرمن علاقهای نداشت؛ به هر روی استن لی اعتقاد داشت باید برای ارائه یک چیز جدید تمام تلاش خود را کرده و حتی در پارهای از موارد خطر کنید تا موفق شوید.
6. به بازیگران آزادی بدهید
در اینجا با توصیههایی از جانب استن لی که اختصاصا مربوط به فیلمسازی میشود آشنا میشویم؛ در کتاب لوید کافمن «Direct Your Own Damn Movie!» این نویسنده که رئیس کمپانی فیلمسازی مستقل Troma است و اکثر فیلمهای این کمپانی را خود کارگردانی کرده، با رفیق خوب خود یعنی استن لی مصاحبهای داشت؛ اما در این مصاحبه کافمن از لی راجع به حرفه و سابقه کاریاش در مارول سوالی نپرسید، بلکه از او خواست تا تجربهها و نصیحتهایی که از کارهای خود دارد را برای همه به اشتراک بگذارد. هنگامی که کافمن از لی در مورد اصول کارگردانی یک فیلم نظر خواست او بدین شکل پاسخ داد:
«من مسئولیت بزرگی به لحاظ کارگردانی ندارم اما بسیار خوششانس بودهام، زیرا اکثر افرادی که کارگردانی فیلمها را در مارول برعهده گرفتند کارگردانان بسیار بزرگی بودند و من همیشه طی مدت فیلمبرداری به همراه عوامل در صحنه حاضر نبودم؛ من فقط برای چند ساعت جهت ایفای نقش کوتاه خود در هر فیلم سر صحنه تصویربرداری حاضر میشدم. چیزی که من متوجه شدم میان تمامی آنها مشترک است رابطه فوقالعاده آنها با بازیگران بود، آنها به جهت اینکه بازیگر به خوبی ماهیت صحنه را درک کند کاملا خودشان را وقف کار میکردند؛ آنها این توانایی را داشتند، سپس این را به بازیگران خود نیز توضیح میدادند و به دستاندرکاران و بازیگران جهت پی بردن موضوع، اجرای طبیعی و بینقص آن اعتماد میکردند. من هیچوقت کارگردان خوبی را ندیدم که کنترل خود را از دست بدهد، خشمگین شود و بر سر عوامل خود فریاد بزند، هر چند که شاید او اجازه این کار را داشته باشد.»
لی در ادامه درمورد کار کردن با جان فاورو که او آن را کارگردان مورد علاقه خود میداند گفت:
«مجموعه بسیار شادی بود، او حس شوخطبعی فوقالعادهای دارد؛ او با بازیگران شوخی میکرد و آزادی عمل بسیاری به آنها میداد.»
نتیجه
با توجه به اینکه تمامی راهکارهای پیشنهاد توسط استن لی در جهت پیشرفت به سمت بالا است، این نکته منطقی است که او در صبحتهایش پیوسته از تکه کلام «برتر یا به سمت بالا» استفاده میکند؛ شما باید تلاش کنید همیشه بهتر از گذشته باشید و کارهای اصیل و متمایز خودتان را انجام دهید. نصف موفقیت مارول در عرصه فیلمسازی مدیون کارهای استن لی است و آنچه که دیگران به شکل مشابه انجام میدهند در تلاش برای بزرگتر کردن آن چیزی است که او خلق کرده؛ لی بیشتر از هر شخص دیگری در فیلمهای مارول حضور داشته است و میتواند به خوبی قدرتهای ثبات این دنیا که باعث شده آنها منحصر به فرد شوند را ببیند، بنابراین بینش و نظارت او در جهت هدایت این دنیا به سمت صحیح خود نقشی بسیار کلیدی دارد.
نظرات