Game of Thrones: نظریههایی که قبل از نمایش فصل هشتم باید بدانید
همانطوری که میدانید تنها شش قسمت باقی مانده که زندگی در وستروس برای همیشه به پایان برسد؛ هنوز تاریخ دقیقی برای آغاز نمایش فصل هشتم سریال Game of Thrones مشخص نشده است، اما رئیس گروه برنامهنویسی شبکه HBO یعنی کیسی بلویز اعلام کرد که بخش پایانی این سریال پرطرفدار از سال 2019 مهمان خانههای بینندگان خواهد بود.
شبکه HBO در جلوگیری از ایجاد شایعههای مختلف و لو رفتن داستان سریال بسیار سختگیرانه عمل میکند، اما با این وجود چنین اقدامات سختگیرانهای مانع از آن نشد که طرفداران متعصب این سریال نظریههای منحصر به فردشان را ارائه ندهند.
طرفداران سریال Game of Thrones برای مدت زمان طولانی مشکوک بودند که جان اسنو فرزند پاکزاده حاصل رابطه لیانا استارک و ریگار تارگرین است، تا اینکه چنین چیزی در انتهای فصل هفتم سریال رنگ واقعیت به خود گرفت و باعث ایجاد احساسی بسیار لذتبخش در بین طرفداران شد، البته همهی نظریههای سریال Game of Thrones تا بدین حد خوششانس نبودند. طی هفت سال گذشته ما شاهد نظریههای خلاقانه گوناگونی بودیم که درست از آب درنیامدند، به طور مثال زمانی گفته میشد تیریون این شانس را خواهد داشت تا سوار اژدهای خودش شود.
همینطور که برنامه رو به جلو میرفت و داستان سریال آشکارتر میشد بسیاری از ایدههای جالب و نامانوس قادر نبودند از این زمستان بلند پیش رو زنده بمانند و جان خود را نجات دهند، با این وجود هنوز ایدههای هوشمندانه زیادی وجود دارند که ممکن است طی پخش فصل آخر سریال رنگ واقعیت به خود بگیرند.
با توجه به این موضوع ما قصد داریم طی این مطلب به برخی از بهترین ایدههایی که وقوع آنها در فصل آخر Game of Thrones توسط طرفداران پیشبینی شده است بپردازیم؛ شما چه طرفدار معمولی و چه طرفدار سرسخت این سریال باشید باید از این نظریهها که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد اطلاع داشته باشید، شاید این ایدهها روند سریال را برای شما جذابتر کند.
اژدها سه رئیس دارد
سریال Game of Thrones با اقتباس از رمان Song of Ice and Fire (نغمه یخ و آتش) به نویسندگی جورج آر. آر. مارتین تولید شده است، اما این سریال همیشه به مرجع اصلی خود وفادار نبود؛ اوقاتی که دنریس در سرای فناناپذیر سپری میکند مربوط به کتاب دوم یعنی A Clash of Kings میشود که حوادث رخ داده در کتاب طی این زمان کمی با اتفاقات سریال متفاوت است.
در این سرا دنریس به جای دیدن کال دروگو و پسرش ریگو، برادرش یعنی ریگار و پسر او که آئگون نام دارد را میبیند؛ ریگار طی این بخش از کتاب رو به دنریس میکند و نوید یک فرد ناشناس را به او میدهد: «یکی دیگر باید وجود داشته باشد، اژدها دارای سه رئیس است.»
با توجه به این سخن مرموز طرفداران سریال گات آن را چنین تفسیر کردند که اژدهایان دنریس هرکدام دنریس و جان هستند که با این وجود هنوز یک جای خالی باقی میماند، همین جای خالی باعث ایجاد گمانهزنیهای بسیاری شده است. پس از آنکه پادشاه شب اژدهایی را که در فصل قبل کشته شده بود وارد ارتش مردگان خود کرد، به نظر میرسید او در حقیقت با این کار نیزهای را به سمت قلب این نظریه پرتاب کرد.
با این وجود جوانا رابینسون در Vanity Fair پیشنهاد جالبی را ارئه داد که با توجه به آن ممکن است اژدهای از دست رفته بار دیگر بازگردد؛ او اعلام کرد ممکن است برن ناجی این اژدها باشد، همانطوری که ما قبلا شاهد آن بودیم برن دارای قدرت خاصی بود که این توانایی را به او میداد تا کمی فضای پیرامون پادشاه شب را زیر نظر بگیرد، شاید او با همین قدرت بتواند اژدهای تسخیر شده را مدیریت کرده و در کنار جان و دنریس به عنوان سه سواره مشهور شناخته شود.
نظریهها در اینباره بسیار متفاوت است برخی میگویند سواره سوم در حقیقت همان پادشاه شب است و برخی میگویند او استارک است، در هر صورت باید برای آشکار شدن موضوع منتظر پخش فصل نهایی این سریال باشیم.
تیریون تارگرین
تیریون فقط به دلیل اینکه یک کوتوله بود هیچوقت جایگاه خوبی بین خانواده خود نداشت؛ تیریون نسبت به بقیه اعضای خانوادهاش مهربانتر و باهوشتر بود و هیچوقت سعی نکرد تا برای خود اعتبار و خوشنامی کسب کند. یک نظریه طولانی در سریال گات وجود دارد که Alt Shift X یک نسخه از آن را در سال 2014 منتشر کرد، طبق این نظریه تیریون در حقیقت اصلا یک لنیستر نیست؛ این تئوری با استناد بر کتابها و خود سریال اعلام میدارد او در حقیقت یک حرامزاده از خاندان تارگرین است.
همانطور که این نظریه اعلام میکند کتاب نشان میدهد آریس تارگرین پدر دنریس مجذوب زیبایی جوآنا لنیستر شده بود، مطمئنا با توجه به اینکه آریس تبدیل به یک دیوانه به تمام عیار شده بود، چندان دور از انتظار نیست که او جوآنا را با زور مجبور به رابطه کرده باشد، بنابراین دور از انتظار نیست که تیریون حاصل رابطه این دو باشد. حتی اگر تایوین به این قضیه مشکوک نیز میبود نمیتوانست آن را ثابت کند، بنابراین همین موضوع نیز میتواند یکی دیگر از دلایل اصلی برای اهانت و تحقیر همیشگی او نسبت به جوانترین پسرش باشد.
این تئوری همچنین میتواند به زیبایی تصدیق کند که تیریون میتواند همان رئیس سوم اژدها باشد اما تا بدین جای کار چنین اتفاقی رخ نداده است و بسیاری این موضوع را غیرممکن میدانند؛ با اینحال این بدان معنی نیست که او خون تارگرین را در رگهای خود ندارد. در کتابها رنگ موی او به شکل قهوهای و بلوند سفید است که این رنگ مو با رنگ موی خاندان لنیسترها که طلایی است کاملا متفاوت است؛ رنگ روشن موجود در موی او نشانی از خاندان تارگرین است، به هر حال این قضیه به سختی میتواند مدرک محکمی باشد ولی با اینحال تاملبرانگیز است.
فرزند یخ و آتش
این نظریه در همین اواخر شروع به شکلگیری گرفت، یعنی در حقیقت زمانی که ما متوجه شدیم سرنوشت مقدر شده تا دنریس و جان به یکدیگر برسند و در کنار هم قرار بگیرند؛ طی قسمت آخر فصل هفتم سریال، جان اسنو خطاب به دنریس در مورد جادوگری که شوهرش را به قتل رساند گفت: «شاید او قابل اعتمادترین منبع اطلاعاتی نباشد.» که در حقیقت این بدان معنا است شاید دنریس هنوز بتواند بچهدار شود.
در اواخر قسمت پایانی فصل هفتم ما متوجه میشویم این دو در اتاق یک کشتی با یکدیگر رابطه برقرار میکنند؛ آیا جان و دنریس یک بچه خواهند داشت؟ و آیا این بچه ناجی وستروس خواهد بود؟ سم آشرست از وبسایت Digital Spy به نظر میرسد گمان میکند وقوع چنین اتفاقی حتمی است و همچنین معتقد است این موضوع عواقب دردناک بیشماری را به دنبال خواهد داشت. بدون شک هر فرزندی حاصل رابطه این دو بچه خاصی خواهد بود، آیا ممکن است این بچه رییس سوم اژدها باشد؟ و یا حتی حاکم بعدی وستروس؟ آیا این بچه برای هدفی بزرگتر فدا خواهد شد؟ گمانهزنیها در مورد این موضوع بسیار زیاد است. با توجه به جنگ بزرگ پیش رو بارداری آخرین مقولهای است که دنریس باید در مورد آن نگران باشد، به نظر میآید خود برنامه نیز به نحوی به همین سمت پیش خواهد رفت.
برادر کوچک
طرفداران ابتدا با تماشای قسمت نخست فصل پنجم سریال نظریه برادر کوچک را خلق کردند؛ در این قسمت طی یک فلشبک میبینیم سرسی جوان به نزد جادوگری به نام مگی میرود و این جادوگر با پیشگوییهای خود باعث ناراحتی سرسی میشود. مگی میگوید: «اوه بله تو ملکه خواهی شد، سپس ملکهای دیگر میآید که از تو زیباتر و جوانتر است؛ او تو را کنار میزند و همه عزیزانت را از تو میگیرد.» در سریال سرسی سعی میکند این پیشگویی مگی را نادیده بگیرد و آن را دور بزند، اما الان او چیزی را که همه ما از مدتها قبل میدانستیم را میداند: تهدید واقعی او برای قدرتش در حقیقت دنریس است.
در کتاب مگی پیشگویی خود را با جملهای تمام میکند که سریال تصمیم میگیرد آن را حذف کند: «و هنگامی که اشکهایت تو را غرق کرد برادر کوچک دستانش را بر گلوی سفید و زردت میپیچاند و زندگی را از تو میگیرد.»
مسلما سرسی در تمام دوران عمر خود از برادر کوچکش یعنی تیریون متنفر بود و او را به خاطر کشتن مادرش و همچنین پسرش همواره سرزنش میکرد و همچنین احتمالا همیشه نگران بود برادرش در فرصتی مناسب تصمیم به کشتن او بگیرد. با اینحال طبق نظریه برادر کوچک این تیریون نیست که سرسی باید نگران آن باشد، بلکه در حقیقت برادر دو قلوی دوستداشتنیاش یعنی جیمی ممکن است کسی باشد که جان سرسی را در آخر بگیرد؛ همانگونه که مشاهده کردید جیمی در قسمت آخر فصل هفتم تصمیم گرفت خواهرش را ترک کند، به نظر به احتمال فراوان او همان شخصی خواهد بود که در پایان فصل هشتم با کشتن سرسی به سلطنت و جنایات خواهرش خاتمه میدهد.
گله گرگ آریا
مانند بسیاری از نظریههای سریال Game of Thrones این نظریه در مورد آریا و گرگش نایمریا نیز کمی نسبت به کتاب دچار تغییر شده است؛ طی یک ویدیو که Alt Shift X در سال 2015 منتشر کرد آنها نظریه پیچیدهای را در مورد سرنوشت نهایی آریا ارائه دادند، همانگونه که در کتاب ذکر شده است آریا در حقیقت رویاهای گرگی میبیند یعنی او به هنگام خواب مشاهده میکند نقش نایمریا را دارد و همراه با گلهاش به وسط جنگل فرار میکند. این رویاها نشان میدهد آریا نیز دارای قدرتهایی شبیه به برادرش برن است؛ او به نوعی همیشه به دنبال آن بود که گروه خودش را داشته باشد: در ابتدا با گندری و هات پای سپس با سگ شکار و بعد از آن با مردان بیچهره.
جورج آر. آر. مارتین طی گفتگویی با وبسایت Mashable در مورد نایمریا گفت: «شما به یک گله گرگ غولپیکر بر روی دیوار متکی نخواهید بود مگر آنکه بخواهید از آن استفاده کنید.» آیا در پایان آریا وارد جلد نایمریا میشود و همراه با گله خود برای همیشه به دوردستها میگریزد؟
میتواند اتفاقات دیوانهکننده دیگری نیز رخ دهد؛ با حضور دوباره نایمریا در فصل هفتم به نظر میرسد سازندگان این سریال تلاش میکنند تا رابطه آریا و نایمریا را برای ما یادآوری کنند. ما فقط باید صبر کنیم و منتظر باشیم تا ببینیم گله بزرگ گرگ در فصل پایانی به چه شکل وارد روند داستان خواهد شد.
ملکه سانسا
در فصل اول که با سانسا آشنا شدیم او یک پرنسس لوس و گریان بود اما به مروز زمان و با تحمل مشکلات مختلف او تبدیل به یک رهبر توانا، قدرمند و مطمئن شد، همانگونه که در پایان فصل هفتم مشاهده کردیم او دستور قتل انگشت کوچیکه را صادر و با کمک آریا او را کشت. اما فصل هشتم سرنوشت بانوی وینترفل را به چه شکلی رقم خواهد زد؟ برخی از طرفداران معتقدند سرنوشت او را به سمت تخت آهنین سوق خواهد داد.
لارن سارنر از Inverse طرحی را ارائه داد که طی آن ذکر کرد چرا سانسا بهترین احتمال ممکن برای به دست گرفتن سلطنت و حکومت بر وستروس است، داریو ناهاریس دیالوگ جالبی را خطاب به دنریس گفته بود که طی آن اذعان داشت او قصد ندارد بر روی تخت بنشیند؛ دنریس یک ملکه پیروز اما در عین حال غریب و بیگانه است، او یک دهم درک سانسا از مردم وستروس را ندارد.
طبق نظریه دیگری که وبسایت Reddit آن را ارائه داده است سانسا در واقع همان ملکه جوانتر و زیباتر میباشد که فرستاده شده تا سرسی را کنار بزند؛ در حقیقت این اتفاق میتواند بسیار جذاب و شاعرانه باشد، زیرا در ابتدا این سرسی بود که باعث شد زندگی سانسا رو به ویرانی برود.
در نهایت سوفی ترنر خودش طی یک مصاحبه با Digital Spy در مورد کاراکترش اطلاعات خوبی را ارائه داد و اعلام کرد که کاراکترش با گذشت زمان طی فصل هشتم قویتر نیز خواهد شد، او در اینباره گفت: «او اکنون در وینترفل یک رهبر حقیقی و واقعی است و این اولین جایی است که ما متوجه میشویم او نسبت به وظایفش متعهد، مسئول و زنی بسیار قدرتمند است؛ این اولین باری است که شما او را بدین صورت میبینید و این بسیار هیجانانگیز است که او بدین شکل است، به نوعی سانسا در این فصل سرنوشت خود را تصاحب کرده است.» همه این گفتهها به نوعی نوید به روی کار آمدن یک ملکه بزرگ را میدهند.
برن پادشاه شب
همانطور که مشاهده کردید قدرت برن به عنوان کلاغ سه چشم بسیار افزایش یافته بود، طرفداران بعد از مدتی شگفتزده شده بودند که ممکن است یک برن استارک دیگری همانطوری که از ابتدا به آن مشکوک بودیم طی داستان اصلی در کار باشد؛ آیا برن میتواند همان پادشاه شب باشد؟
مایکل والش از وبسایت Nerdist به سه شکل مختلف تئوری برن به عنوان پادشاه شب را شرح داد؛ اول اینکه همه میدانند پادشاه دیوانه آریس تارگرین به هنگام مرگ خود این جمله را فریاد میزد: «همه را بسوزانید.» آیا ممکن است که برن در واقع وارد بدن آریس شده و تلاش کرده باشد جلوی وایت واکرها را بگیرد اما بعد از مدتی کنترل خود را از دست داده باشد؟ برن میتوانست به عقب برگردد و وارد بدن برندون استارک شود یعنی شخصی که در ابتدا کمک کرد تا دیوار ساخته شود و وایتواکرها در پشت دیوار باقی بمانند؛ در نهایت او حتی قادر بود به عقبتر رفته و تبدیل به اولین فردی شود که بچههای جنگل او را تبدیل به پادشاه شب کردهاند.
ایزاک همپستد رایت (بازیگر نقش برن) طی مصاحبه با Hollywood Reporter در مورد این نظریه چندان خوشبین نبود، او راجع به این موضوع گفت: «نمیدانم من فکر میکنم وقوع چنین چیزی کمی دور از انتظار باشد، اما با توجه به قضیه هودور اگر از قبل نظریهای در این مورد میخواندم میگفتم نه بسیار دیوانهکننده و بعید است که با این موضوع در سریال رو به رو شوم ولی شاهد بودیم این اتفاق غیر منتظره برای هودور در سریال رخ داد، بنابراین چه کسی میداند؟ مردم صورت مرا با پادشاه شب مقایسه میکنند و با خود میگویند بله بدون شک و بدون هیچ سوالی این خودش است و من در ذهنم میگویم آنقدر شبیه پادشاه شب نیستم، آیا اینطور نیست؟»
دنریس به عنوان نیسا نیسا
تا الان اکثر طرفداران سریال Game of Thrones داستان آزور آهای را میدانند؛ شاهزادهای که وعده داده شده بود و آخرین قهرمانی است که جهان را از دست وایتواکرها نجات داد، این داستان از نظریههای اولیه و اصلی برای چگونگی پایان سریال Game of Thrones بود.
واریس معتقد بود این شخص افسانهای در حقیقت دنریس است در حالی که ملیساندره اعتقاد داشت این فرد استانیس است، اما درست بعد از اینکه او کشته شد ملیساندره جناح خود را تغییر داد و به تیم جان اسنو ملحق شد؛ وبسایت Alt Shift X نظریه آزور آهای را به زیبایی رد کرد، اما در حقیقت بخش مربوط به عشق واقعی این فرد بسیار ناراحتکننده است.
طبق افسانههای وستروس آزور آهای مجبور بود جان همسر دوستداشتنیاش یعنی نیسا نیسا را برای نجات جهان از دست وایتواکرها فدا کند؛ اگر مشخص شود جان اسنو در واقع همان آزور آهای است که دوباره متولد شده پس میتوان دنریس را همان نیسا نیسا دانست.
جس جوهو از Mashable اعتقاد دارد جان اسنو در نهایت مجبور میشود برای ساخت لایتبرینگر دنریس را بکشد، لایتبرینگر یک سلاح افسانهای است که جهان را از وایتواکرها نجات میدهد؛ جوهو و نظریه اصلی سایت Reddit در حقیقت معتقدند دنریس خود را تبدیل به یک وایتواکر میکند. این موضوع شاید کمی دور از ذهن باشد اما میتواند نمایانگر همان پایان تلخ و شیرینی باشد که جورج آر. آر. مارتین وعده آن را داده بود.
وینترفل به عنوان لایتبرینگر
خب اگر جان اسنو آزار آهای باشد و دنریس نیسا نیسا چه چیزی یا چه شخصی سلاح افسانهای به نام لایتبرینگر خواهد بود؟ در افسانهها این سلاح یک شمشیر مشتعل و درخشان بود اما ممکن است طی فصل هشتم به چیز کاملا متفاوتی تبدیل شود؛ یکی از کاربران سایت Reddit اعتقاد داشت لایتبرینگر اصلا یک شمشیر نیست بلکه یک مکان است و اگر بخواهیم به طور دقیق بگوییم منظور او وینترفل بود.
طبق افسانهها برای ساخت لایتبرینگر سه مرتبه تلاش صورت گرفت؛ نخستین بار آزار تلاش کرد تا فلز گداخته شمشیر را بعد از شکلدهی در آب قرار بدهد که شمشیر شکست، بار بعدی او برای ساخت شمشیر از قلب شیر استفاده کرد اما این بار نیز شمشیر شکست، در نهایت او برای تولید این شمشیر مجبور شد جان نیسا نیسا را بگیرد و درجه حرارت شمشیر را به کمک قلب او پایین بیاورد.
طبق نظریه Reddit وینترفل قبلا یک بار زمانی که توسط تئون تسخیر شد شکسته شد و سپس بار دوم به وسیله بولتونها این اتفاق برایش رخ داد؛ از آنجایی که این نظریه خاص پنج سال پیش منتشر شده هیچ راهی وجود ندارد که نویسنده بتواند در آن زمان پیشبینی کند جان اسنو رسما جلوی دنریس زانو بزند. (کاری که او در انتهای فصل هفتم آن را انجام داد) هنگامی که این دو وارد وینترفل شوند جان دنریس را به عنوان ملکه خود انتخاب میکند، بنابراین شاید این سومین قربانی وینترفل باشد و در نهایت این مکان تبدیل به ابزاری برای نجات وستروس از دست وایتواکرها میشود.
سم قصهگو
سمول تارلی ممکن است در حقیقت یکی از مهمترین بازیکنان این بازی باشد؛ در واقع یک نظریه (که احتمال آن بسیار زیاد نیز است) وجود دارد که اعلام میکند او شخصی است که کل داستان به دست او نوشته میشود. TV Guide معتقد است سمول میتواند تنها شخصی باشد که این گذشته بزرگی را که تماشا کردیم یا خواندیم ثبت و ضبط کند، یا شاید پسرخواندهاش که همنام او است این کار را انجام دهد. (ما اطلاعات زیادی در مورد این پسر بچه نداریم اما به نظر میرسد سم عشقش به کتابها را به پسرش منتقل کند)
جورج آر. آر. مارتین طی یک مصاحبه در جشنواره کمیک کان سن دیگو 2014 یک خط مقایسه مستقیم بین خود و کاراکتر سم کشید و گفت: «تیریون ممکن است همان شخصی باشد که من میخواستم باشم اما سمول احتمالا به آن شخصی که اکنون هستم نزدیکتر است؛ بچه چاقی که زیاد کتاب میخواند و دوست ندارد زیاد از پلهها بالا برود.»
کاترین لیندسی از وبسایت Refinery29 به صحنهای در فصل هفتم اشاره میکند که طی آن سم در مورد کتاب جدیدش با استاد امبروس صحبت میکند، امبروس میگوید: «اگر میخواهی مردم تاریخچه تو را بخوانند باید کمی سبک و سلیقه داشته باشی، من کتاب A Chronicle of the Wars of Following the Death of King Robert I را ننوشتم بنابراین آن میتواند نخوانده شده در قفسه کتابها بنشیند.»
با فهمیدن نگاه ناامیدانه بر روی صورت سم استاد امبروس از او میخواهد عنوان کتاب را تغییر دهد، سمول نیز در پاسخ فکر میکند احتمالا چیزی که بیشتر شاعرانه باشد مناسبتر است؛ لیندسی اعتقاد دارد Game of Thrones مطمئنا میتواند عنوان مناسبی برای آن باشد.
نظرات (1)