اولین تجربهی بازی خدای جنگ 2018 (God of War 4)
بالاخره God of War عرضه شد (هوراااا)
هیچوقت پایان God of War 3 رو فراموش نمیکنم. پایانی که حرف و حدیث زیاد داشت. اینکه آیا سری خدای جنگ ادامه پیدا میکنه؟ اینکه ممکنه کریتوس بازنشسته بشه و برادرش این سری رو در قالب دیگهای ادامه بده ؟ و ... چقدر در رابطه با ادامهی خدای جنگ بحث کردیم، درگیر شدیم، به سر و کلهی هم زدیم و قهر و آشتی کردیم. حتی عرضهی God of War Ascension هم با وجودی که تونست جای خالی یک نسخهی جدید از بازی God of War رو برامون پر کنه، اما پاسخی به سوالاتی که بعد از شمارهی سوم ذهنمون رو به خودشون مشغول کرده بودن نداشت تا اینکه ...
یک نسخهی جدید از خدای جنگ!!! با کریتوس!!! اونم کریتوسی که پیر شده و ازدواج کرده و یک پسر داره!!! (و علامت تعجب به سمت بینهایت…)
وقتی برای اولین بار نسخهی جدید خدای جنگ که اون رو God of War 2018 صدا میزنم معرفی شد، به وجد آمدیم و از این همه تغییر و تحولی که مکانیک و گیمپلی بازی به خودش دیده بود شگفت زده شدیم.
بعضی God of War 2018 رو به نسخهی چهارم سری رزیدنت اویل تشبیه میکردن که با تغییر در زاویهی دوربین و گیمپلی نقطهی عطفی در سری بود و عدهای هم با این تغییرات مخالف بودن و اون رو پایانی برای سری خدای جنگ میدونستن. تا اینکه بالاخره God of War عرضه شد و بنده اینجا هستم تا اولین تجربهای که از بازی بهدست آوردم رو بعد از یک ساعت گیم پلی در قالب بررسی کوتاهی از خدای جنگ 2018 با شما در میان بگذارم. پس با اولین تجربه و بررسی مقدماتی بازی God of War همراه بازیمگ باشید.
کریتوس که حالا پیر شده و کمی هم خسته، آرامتر شده و یادگرفته که خشمش رو کنترل کنه، خودش رو برای مراسم خاصی آماده میکنه. با تبر جذاب و مرموزش که حالا جایگزین سلاح Blade of Chaos شده، درختی قطور رو برای درست کردن آتشی عظیم قطع میکنه و تنهی بزرگ درخت رو روی شونه میگذاره تا بعد از سوار شدن به قایقی که در کنار رودخانه انتظارشون رو میکشه، اون رو به خونه ببره و باهاش، هیزم آتش مراسم رو تامین کنه!
همین سه جمله یعنی یک دنیا حرف و سخن. کریتوس که عادت کردیم به محض شروع بازی وارد جنگ بشه و دشمنانش رو تکه و پاره کنه، حالا در حال آماده شدن برای انجام مراسمی ویژه است. شمشیرهای معروفش که نمادی از سری خدای جنگ بودن دیگه به ساعدهاش متصل نیستن و پیر شده! حالا زاویه دوربین تغییر کرده و روی شونهی کریتوس قرار گرفته و خبری هم از المپ و زئوس و آتنا و باقی خدایان نیست و اون یک پسر نوجوان به نام آترئوس (Atreus) داره. معلوم نیست کجا بوده و چرا در مورد پسرش اطلاعات چندانی نداره. به ظاهر با پسرش غریبه است و در باطن یکی از دغدغههای مهم زندگیش پسرش و سفری هست که پیش رو دارن. اینکه آترئوس برای این سفر آماده است؟ اینکه با وجود بیماریش میتونه سختیهای سفر و خطراتی که تهدیدشون میکنه رو تحمل کنه؟
گیمپلی بازی به طور کامل دگرگون شده، تغییرات دوربین نوع مبارزات رو نسبت به چیزی که از سری انتظار داشتیم کاملا تغییر داده و نبود سلاح Blade of Chaos باعث شده کومبوها و ضربات کریتوس به حریف به طور کامل تغییر کنن. آترئوس در مبارزات کمک حالتون خواهد بود و این تصویری متفاوت از جنگجوئی ترسیم میکنه که در گذشته هیچ محدودیتی نداشته و همیشه به خودش متکی بوده.
دوربین جدید علاوه بر ناآشنا بودن، مشکلاتی هم داره. کم شدن زاویهی دید شما در مبارزات باعث شده تا در اوایل بازی نسبت به حملات پشت سر تسلط کمتری داشته باشید و به جز آترئوس که این نوع حملات رو به شما هشدار میده، در مقابل یورشهایی اینچنینی آسیبپذیر باشید؛ البته این موضوع فقط در ساعت ابتدایی بازی ایجاد مشکل میکنه و اگر کمی جلوتر برید، به لطف یک نشانگر که با نزدیک شدن دشمن تغییر رنگ میده، میتونید با فشار دادن یک دکمه کاملا برگردید و با بقیهی دشمنان درگیر بشید. از طرفی مبارزه با یک باس نسبتا بزرگ یا کوچک اما قدرتمند که همواره در حال حرکته، یا خارج شدن دشمنها از زاویهی دید شما و همینطور ناتوانی در ردیابی مسیر حرکت اونها در زمان حملهی گروهی بواسطهی ضعفهای موجود در دوربین پشت سر، میتونه برای گیمری که هنوز با این دوربین در سری خدای جنگ ناآشناست چالش برانگیز باشه. چالشی که بعد از چند ساعت بازی و آشنائی با مکانیکها و کنترلر به خوبی از عهدهی اون برخواهید آمد (البته امیدوارم).
خدای جنگ 2018 مثل نسخههای قبلی یک هک اند اسلش محض نیست و حالا کمی هم ماهیت نقش آفرینی پیدا کرده. نقشهی بزرگ و امکان گشت و گذار در محیط از مواردی هستند که از ژانر نقش آفرینی به این نسخه از God of War وارد شدن و جالب اینجاست که اصلا بعنوان یک عامل ناخوانده یا نامربوط دیده نمیشن و بخوبی با کالبد بازی اُخت شدن. داستان به طور مشخصی جذاب نوشته شده و از همین یک ساعت ابتدائی میشه فهمید که به خوبی و با ریتم مناسبی روایت میشه و موسیقی متن بازی یک شاهکار به تمام معناست. تاثیری که موسیقی متن در لحظات تاثیرگذار بروی مخاطب میگذاره بینقص و فوقالعاده است و در کنار این موارد، خدای جنگ 2018 به خوبی کارگردانی شده. کارگردانی نه به مفهومی که در سایر بازیهای ژانر با اونها آشنا هستیم.کارگردانی به مفهوم سینمائی اون که حضور کارگردان در تمام لحظات بازی از میان پردهها گرفته تا مبارزات و پیاده رویها احساس میشه. شاید بعد از تجربهی اولیهی بازی بشه رفتار کوری بارلوگ در زمان دیدن امتیازات بازی رو فهمید و تحلیل کرد. وقتی پنج سال کار بینقص انجام میشه، نباید انتظاری به جز این همه موفقیت رو هم داشت. موفقیتی که میشه به خاطر اون اشک شوق ریخت.
نکتهای که به محض آغاز بازی به اون پِی خواهید برد اینه که کریتوس بر خلاف گذشته محدودیتهایی داره. سرزندگی سابق رو نداره، مثل گذشته در زمان بالا رفتن از دیوارها به سمت بالا جهش نمیکنه. یادگرفته که خشمش رو کنترل کنه و به جز خودش به چیزهای دیگهای هم اهمیت بده. پدر شده و به همین خاطر یک ضعف بزرگ پیدا کرده! میترسه؟! نگران آترئوسه و میترسه که پسرش آسیبی ببینه. میترسه که هویتش لو بره، هویتی که سالها اون رو مخفی نگه داشته. نسبت به سفری که پیش رو داره و کاری که باید انجام بده چندان مطمئن نیست و خلاء وجود همسرش رو (همسری که به تازگی از دست داده) احساس میکنه. و حالا ترسهاش به سراغش آمدن.
غریبهای قدرتمند قصد جانش رو میکنه و کاملا مشخصه که از گذشتهی کریتوس باخبره. پسرش با وجودی که به گفتهی خودش مدت زمان زیادیه که بیمار نشده، ضعیف و هنوز ناتوانه و برای شروع سفر آمادگی لازم رو نداره. اما پیدا شدن این غریبه باعث میشه تا کریتوس چارهای نداشته باشه. باید به همراه پسرش راهی سفری بشه که برای آغاز اون هنوز آمادگی لازم رو ندارن. پس با تمام مشکلاتی که وجود داره، کریتوس و آترئوس سفرشون رو آغاز میکنن.
نظرات (2)