نقد و بررسی فیلم همه میدانند (Everybody Knows)
اصغر فرهادی، کارگردان و نویسنده افتخارآفرین کشورمان، چند سالی است که در سطوح بینالمللی به سینماگردی میپردازد. سال 2013 (1392 خورشیدی) بود که اصغر فرهادی با همکاری و تهیه کنندگی کمپانی ممنتو فیلمز، که یک کمپانی فرانسوی است، حیطه کاری خود را در سطح بینالمللی گسترش داد و توانست حسابی در میان سینماگران جهانی دیده شود و به موفقیتها و جوایز بسیار ارزندهای دست پیدا کند. فیلم گذشته (Le Passe)، اولین فیلم اصغر فرهادی بود که با همکاری کشورهای فرانسه و ایتالیا تولید شد و توانست جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کند. اصغر فرهادی به تازگی دومین فیلم بینالمللی خود را هم ساخته و آن را اولین بار در افتتاحیه جشنواره فیلم کن 2018 رونمایی کرد و سپس تا به امروز در سطح جهانی در حال اکران است و همچنان خبری از اکران یا عرضه سینمای خانگی آن در ایران نیست. در فیلم همه میدانند، ستارگان محبوبی همچون خاویر باردم، پنه لوپه کروز و ریکاردو دارین (هنرپیشه و کارگردان مشهور آرژانتینی) حضور دارند تا شاهد تیم بسیار مجرب و پرستارهای در فیلم باشیم. فیلم همه میدانند شاید بهترین ساخته اصغر فرهادی یا حتی جزو سه فیلم برتر او هم نباشد، اما علاقهمندان به سبک فیلمهای این کارگردان مستعد و موفق ایرانی، از تماشای آن لذت خواهند برد. در ادامه مطلب با در بازیمگ همراه باشید تا به بررسی فیلم همه میدانند، به کارگردانی اصغر فرهادی بپردازیم.
فیلم همه میدانند را باید نسخه جدید سری فیلمهای ساخته شده توسط اصغر فرهادی دانست. فیلمهایی که با نگاهی تیزبینانه و زیرمتنی، به سراغ لایههای مخفی جامعه میرود و مشکلات موجود در آن را از زوایای مختلف بررسی میکند. مانند نمونههای بسیار جالب و تاثیرگذاری که در فیلمهای موفقی نظیر جدایی نادر از سیمین یا فروشنده دیدهایم. اصغر فرهادی در جدیدترین ساختهاش هم به دستهای دیگر از مشکلات موجود در جوامع مختلف میپردازد. با این تفاوت که اینبار فیلم نه در ایران یا فرانسه، بلکه به زبان اسپانیایی و در روستایی کوچک در اسپانیا تهیه شده است. با اینکه رنگ و لعاب فیلم همه میدانند از هر زاویهای تازه به نظر میرسد و انتظار میرود بسیار متفاوتتر از فیلمهای قبلی فرهادی باشد؛ فیلم پر شده از کلیشههای فیلمنامهای همیشگی فیلمهای فرهادی. ساختاری تکراری که پیش از این هنگام تماشای فیلمهایی نظیر درباره الی یا فروشنده تجربه کردهایم. اما این تصویرسازیها و ظاهر متفاوت همه میدانند است که باعث جذابیت نسبی او در مقایسه با آثار پیشین فرهادی شدهاند. همانطور که گفته شد، فیلم در روستایی کوچک در کشور اسپانیا جریان دارد و اغلب شاهد قابهایی هستیم که در آن مردمی ساده با خرده فرهنگهای محلی به چشم میخورند. کسانی که همزمان با مشکلات و سختیهای زیادی دست و پنجه نرم میکنند اما اهمیت زیادی هم به خوشحال بودن در عین سادگی میدهند. به طوری که اعضای مختلف یک خانواده حاضرند برای حضور در جشن عروسی یکی از بستگان نزدیکشان، از کشوری دیگر به این روستای کوچک سفر کنند تا چند روزی را با خانوادهشان سپری کنند. یا به قول معروف به یاد قدیمها دور هم جمع شوند و با هم غرق در صحبت درباره اوضاع زندگی و مرور خاطراتشان شوند.
داستان فیلم همه میدانند درباره دوره دو سه روزه جشن عروسی عضوی از یک خانواده بزرگ است که به این مناسبت باعث گرد هم آمدن تمام اعضای خانواده در خانه پدریشان شده است. پاکو (خاویر باردم)، لائورا (پنه لوپه کروز)، آلخاندرو (ریکاردو دارین)، ارینه، ماریانا، آنتونیو و تعدادی دیگر، اعضای این خانواده پرتعداد و شلوغ را تشکیل میدهند و متشکل شدهاند از دخترها و پسرهای پدر و مادر پیری که همراه با همسرانشان به مناسبت عروسی یکی از جوانهای همین خانواده، در خانه پدریشان گرد هم آمدهاند. فیلم با مقدمهای کوتاه، ابژهسازیای جالب از مفهوم کلی فیلم را به نمایش میگذارد. یک ساعت کلیسا که راس ساعت 12 ناقوسش به صدا در میآید! سپس نیم ساعت ابتدایی خود را صرف معرفی کاراکترهایش و آشنایی بیننده با فضایی میکند که داستان در آن روایت میشود و با مدت زمان مناسبی که در اختیار دارد، به خوبی شخصیتپردازیهایش را با ظرافت به انجام میرساند و هر یک از کاراکترهایش را با خصوصیات شخصیتی متفاوتشان، تمام و کمال معرفی میکند. سپس به شب عروسی میرسیم و اتفاق ناگوار اصلی داستان رخ میدهد. ارینه، دختر لائورا در شب عروسی ناپدید میشود و حالا تمام اعضای خانواده در روستا به دنبال ارینه میگردند. فرهادی به خوبی اضطراب حاکم در داستان را به تصویر میکشد و با پلاتهای طولانی همیشگیاش، سبک ویژه فیلمبرداریاش و بازی ستودنی هنرپیشههای حاضر در فیلم، استرس قابل لمسی را تقدیم بیننده میکند.
فیلم همه میدانند راز کشفنشدهای در داستان خود دارد که هرچه در داستان پیشروی میکند، نسبت به برملا شدن این راز، به بیننده هشدار میدهد. در طول مدت زمان بین شب گم شدن ارینه تا پایان فیلم، مدام منتظریم داستان با فاش کردن بزرگترین رازش، حسابی غافلگیرمان کند. اما در نهایت اتفاق هیجانانگیزی که انتظارش را میکشیم، رخ نمیدهد و حتی با اینکه فیلم نه یک راز، بلکه پرده از یک یا دو راز مهم دیگر هم بر میدارد و حقایق زیادی را فاش میکند، آنطور که باید، سورپرایز نمیشویم. ضرباهنگ فیلم با پیشروی در داستان تغییر چندانی به خود نمیبیند و شاهد هیجان و نقطه اوج خاصی در فیلمی که نام ژانر تریلر روانشناختی را به دوش میکشد، نیستیم. اما به طور کلی بازی بسیار جذاب و دیدنی خاویر باردم و پنه لوپه کروز و همچنین دیگر شخصیتهای حاضر در فیلم، به قدری شیرین است که بدون سر رفتن حوصلهتان و نگاه کردن به ساعت، آن را تا انتها تماشا میکنید. از طرفی دیگر اصغر فرهادی موفق به خلق جامعهای کوچک و بی آلایش در فیلم خود شده و زندگی ساده یک خانواده شلوغ را با جزئیات و زیبایی تحسینبرانگیزی به تصویر کشیده است. همچنین شیمی شکل گرفته بین کاراکترهای داستان به قدری قابل لمس و جذاب است که حسابی از حضور 90 دقیقهایتان در روستای آنها، لذت میبرید و باری دیگر به اصغر فرهادی خسته نباشید میگویید. اما نباید این را هم فراموش کنیم که دیگر وقت آن رسیده است که فرهادی سراغ ژانر کاملا جدیدی برود و فیلمی متفاوت از فیلمهای قبلیاش بسازد. فیلمی که بتواند استعداد فیلمسازی و سینماگریاش را در دنیایی کاملا متفاوت با لحن و شیوه پردازش متفاوت، به نمایش بگذارد.
نظرات