سرجیو دی ملو (Sergio De Mello)، دیپلمات برزیلی سازمان ملل متحد با بیش از 34 ساله سابقه کاری در این سازمان، تلاشهای فراوانی برای ایجاد صلح، آرامش و برقراری رابطه دوستانه با سایر کشورها انجام داد. ایجاد صلح و استقلال در یوگسلاوی سابق، کوزوو و کمکهای مالی به پناهجویان لبنان و عراق، از مهمترین اقدامات بشر دوستانه سرجیو قلمداد میشود. این شخصیت با چنین پیشینه بلند آوازه و پایان یافتن عمرش از طریق یک حادثه ناگوار، قطعا لیاقت به تصویر کشیدن سرگذشت وی در قالب یک اثر نمایشی را دارد. گرگ بارکر (Greg Baker) در سال 2009، مستندی پیرامون زندگی پرتنش سرجیو ساخت که مورد استقبال اهالی سینما قرار گرفت. اکنون پس از گذشت یازده سال، بارکر برای اولین تجربه فیلم سازیاش به سراع زندگی سرجیو رفته است تا با ابزارهای درام و داستان سرایی، تصویر تازه و سینمایی از زندگی وی به نمایش بگذارد. با بازی مگ همراه باشید.
فیلم سرجیو (Sergio) خوب شروع میشود. ورود سرجیو به کشور عراق و با نماهایی که کارگردان از چهره سرجیو، فضای جنگ زده عراق و مردمان آواره کشور میگیرد، چنین تصوری را برای مخاطب به وجود میآورد که قرار است یک فیلم مهیج سیاسی جذاب تماشا کند. تلاشهای آغازین سرجیو برای برقراری صلح در عراق که با تصاویر آرشیوی عجین شده است، جذابیت فیلم را دو چندان و دیدگاه مستند گونه بارکر کمک بسزایی به تصویر کشیدن شخصیت سرجیو کرده است. تلاشها و تکاپوهای سرجیو در 15 دقیقه آغازین فیلم شاداب و طمطراق هستند و البته هنرنمایی واگنر مورا به درک شخصیت سرجیو کمک موثری کرده است.
متاسفانه پس از پلان انفجار ساختمان سازمان ملل در عراق، فیلم از آن حال و هوای پر التهابش فاصله میگیرد و هرچه را که بعد از آن به نمایش میگذارد، مخلوطی از سکانسهای فلش بک و فلش فوروارد از زندگی سرجیو و معشوقهاش کارولینا لاریریرا ( با بازی آنا دی آرماس) است؛ سکانسهایی که حتی در اواسط فیلم مبدا و معنای خود را از دست میدهند. بخش اعظمی از سکانسهای فلش بک به دوران حضور سرجیو به عنوان دیپلمات در تیمور شرقی مربوط میشود که سرجیو قصد دارد با رایزنی بین شورشیان و رییس جمهور اندونزی، صلح را در کشور به ارمغان بیاورد. در همین راستا، سرجیو با کارولینا که دیپلمات عدالت اقتصادی سازمان ملل است، آشنا میشود و آشنایی آنها به یک عشق جدایی ناپذیر تبدیل میشود.
تصاویری که از سرجیو در تیمور شرقی میبینیم به پویایی و جذابیت سکانسهای آغازین فیلم نیستند. اهداف و نقشههای سرجیو برای برقراری صلح میان شورشیان و رییس جمهور مشخص نیست و پلانهای پاره و پوره از ملاقات سرجیو با اهالی سنتی کشور، راهبردی مشخص از سرجیو را به نمایش نمیگذارد. فیلم رفته رفته از یک تریلر سیاسی به یک درام عاشقانه تبدیل میشود که حتی با نمایش گذاشتن تصاویر انتزاعی و نماهای نزدیک از چهرههای بیحس شخصیتها، به درامی طولانی و خسته کننده تغییر پیدا میکند. مشخص است که گرگ بارکر در نخستین تجربه سینماییاش، نتوانسته مرز بین درام و مستند را درک کند و برای نگه داشتن این مرز، دچار مشکل شده است.
اگر مستند Sergio گرگ بارکر دیده باشید، در بخشهایی گرگ توضیحات مفسری از رابطه سرجیو با فرزندانش در اختیار مخاطب قرار میدهد. متاسفانه رابطه سرجیو با فرزندانش در فیلم تنها با چند سکانس منتهی میشود. سکانسهایی که به عمق رابطه پدر – پسری آنها نمیرود و مخاطب نمیفهمد که آیا سرجیو رابطه صمیمانه یا سردی در زمان فعالیت در سازمان ملل متحد با فرزندانش داشته است یا خیر. کاتهای نابهنگام و سریع در تدوین، به مفهوم برخی از سکانسهای فیلم ضربه زده است. سکانسهایی از سرجیو همراه با فرزندانش و کارولینا میبینیم که مشخص نیست آیا از رویا پردازیهای دقایق پایانی زندگی سرجیو سرچشمه میگیرد و یا مربوط به گذشته وی است. این مشکل تا حدی فراتر میرود که درک زمانی سکانسها برای مخاطب سخت میشود.
خوشبختانه نقش افرینیهای واگنر مورا (Wagner Moura) و آنا دی آرماس (Ana De Armas)، حفرههای توخالی شخصیت سرجیو و کارولینا را پر کرده است. واگنر مورا که پیش از آن در سریال نارکوها (Narcos)، بازی بینظیری از او دیده بودیم، در این فیلم، به خوبی در نقش سرجیو ظاهر میشود. به نظر میرسد که با تحقیقاتی که پیرامون این شخصیت بلند آوازه کرده، توانسته نزدیکترین تصویر از سرجیو را به نمایش بگذارد. آنا دی آرماس هم در چند سکانس، علی الخصوص سکانسهای مربوط به تلاشهای کارولینا برای یافتن سرجیو، به خوبی نقش آفرینی کرده است.
در مجموع، فیلم Sergio یک اثر ناامید کننده از سرگذشت این دیپلمات مهم سازمان ملل متحد است. فیلم با اینکه شروع قدرتمندی دارد، به مرور از یک اثر سیاسی مهیج به یک درام عاشقانه ملال آور تبدیل میشود که با نمایش دادن مخلوطی از سکانسهای فلش بک و فلش فوروارد، معنا، هدف و کارکرد شخصیت سرجیو را از بین میبرد. گرگ بارکر در نخستین اثر سینماییاش برای نمایش دوباره زندگی سرجیو، تجربه ناموفقی را پشت سر گذاشته است.
نظرات