تلاش سطحی برای رفع ایرادات عمیق | نقد و بررسی قسمت سوم فصل هشتم سریال The Walking Dead
قبل از شروع هر بحثی، توجه داشته باشید که در این متن ممکن است برخی از حوادث داستانی مهم در قسمت سوم فصل هشتم سریال The Walking Dead لو بروند و به طور کامل اسپویل شوند. از همین رو اگر این اپیزود را ندیدهاید، پیش از شروع به مطالعهی این بررسی، نسبت به تماشای آن اقدام کنید. در ادامهی مطلب با ما در بازیمگ همراه باشید تا به بررسی قسمت سوم فصل هشتم سریال The Walking Dead که Monsters نام دارد بپردازیم. اپیزودی که تاحدودی سعی دارد وضعیت وخیم سریال در فصل هشتم را سر و سامان ببخشد و به هر دری میزند تا بینندگان قدیمی سریال را که دست از تماشای آن برداشتهاند، به پای تلوزیونها بازگرداند.
اپیزود Monsters (هیولاها) پر ایرادترین اپیزود فصل هشتم سریال The Walking Dead در زمینهی ادامه دادن حوادث جنگی بین ریک و نیگان است. اپیزودی که در آن مسیح در اشتباهترین زمان و مکان ممکن درحال رحم کردن به دشمن و تلاش برای برقراری صلح است و حسابی اعصابتان را به هم میریزد. در علمشنگهای سریال تا اینجای کار در فصل هشتم به راه انداخته و کاسهی صبر طرفداران را برای دیدن چند سکانس اکشن و تمامعیار لبریز کرده، فقط دعوای فیزیکی مسیح و مورگان بر سر کشتن یا نکشتن اسیر های ناجی را کم داشتیم تا کلکسیون ایرادات اعصاب خرد کن سریال به تکامل برسد. در دو قسمت قبلی فصل هشتم، سریال The Walking Dead در قابل پیشبینی ترین وضعیت ممکن، وارد مسیر پر ایراد و رو به سقوطی شده بود که در راس آن شکستن رکورد کم بینندهترین اپیزود تاریخ سریال The Walking Dead (اپیزود آغازین فصل هشتم که Mercy نام داشت) به چشم میخورد.
قسمت سوم پیش از کلید زدن هر موضوع دیگری در ابتدا باید دلیل اهمیت دادن به شخصیت مورالز و مهم جلوه دادنش در دقایق پایانی قسمت قبلی را توضیح دهد. هر سرباز بینام و نشان دیگری در پایگاه نیگان میتوانست به جای مورالز در اپیزود قبلی که The Damned نام داشت، قرار بگیرد و یک اسلحه روی سر ریک بکشد و افراد دیگر حاضر در یک پایگاه دیگر را خبر کند. اما سازندگان تصمیم گرفتند که مورالز را به جای هرکس دیگری در این بخش از سریال قرار بدهند تا به هر قیمتی که شده بینندگان قدیمی سریال را به تماشای آن بازگردانند. درحالی که بعد از تمام شدن قسمت قبلی پیشبینی های مختلفی نظیر همکاری مورالز با ریک را در سر میپروراندیم، دریل از راه رسید و یک تیر هوالهی سر مورالز کرد و او را کشت. به هرحال تنها سودی که مورالز با حضور خود در این سکانس داشت، این بود که با حرف های خود خطاب به ریک، به تبدیل شدن ریک به یک هیولا اشاره کرد و گفت که او خیلی نسبت به گذشته تغییر کرده است. پس چه دلیلی دارد از کشتن وی و خبر دادن به افراد حاضر در پایگاه منصرف شود؟!
جایزهی اعصاب خرد کنترین کاراکتر اپیزود Monster هم به همین چهره (مسیح) اهدا میشود. الحق که مورگان و تارا خیلی صبورند!
از مورالز که بگذریم، یکی از قابل توجهترین موارد موجود در اپیزود The Monsters برخلاف قسمت قبلی، آرون است. آرونی که معشوقهاش اریک را به زور درخواست خود به میدان جنگ آورد و حال تمام تلاشش را میکند تا مبادا آسیبی ببیند. اما مثل همیشه سریال دست روی حوادث احتمالی میگذارد و آنها را قطعی میکند. درنهایت اریک مجروح میشود و آرون وی را به محلی دور از میدان جنگ میبرد تا پس از تمام شدن مبارزه، به آن مراجعه کند. اما پس از اینکه آرون به محل قرار گرفتن اریک برمیگردد، با صحنهی بسیار غمانگیزی رو به رو میشود که خبر از کشته شدن اریک و تبدیل شدنش میدهد. اینجاست که به یاد یکی دیگر از نقاط ضعف سریال در این سه قسمت که تماما به فاز اول جنگ میان ریک و نیگان پرداختهاند، میافتیم. به هرحال جنگی به این بزرگی که بین دو ارتش بزرگ در جریان است، باید منجر به مرگ چندتا شخصیت مهم از میان کاراکتر های آشنای سریال شود و تراژدی های غمانگیزی را خلق کند. به هرحال جنگ است و تلفات عذاب دهندهاش. اما به طور کلی از شخصیت های آشنا و در ارتباط با شخصیت های اصلی، تنها یکی از شهروندان هیلتاپ و همین اریک کشته میشوند که آنچنان برای بینندگان ناراحت کننده نیستند. به طور کلی مشکل اپیزود Monsters با انتقاد حل نمیشود و باید با لحنی تند و خصمانه برایش غرغر کرد. ایدهی جدیدی که سازندگان در فصل هشتم از آن بهره بردهاند و در فصل های قبلی زیاد دیده نمیشد، پرداختن از چند زاویهی مختلف به جنگی است که درحال رخ دادن است و ظاهرا حالا حالاها درحال ادامه است. به ضرس قاطع میتوان گفت مبارزات چند ده نفریای که در پایگاه های مختلف نیگان در جریاناند، آنطور که باید، جذاب نیستند و سکانس هایشان از کارگردانی خوبی بهره نمیببرند. اما قسمتی که در اپیزود سوم فصل هشتم، در آن ریک و دریل به تنهایی با گروهی از ناجیان مقابله میکنند، چندین بار جذابتر از تمام سکانس های مبارزهی دو قسمت قبلی و حتی این قسمت است. ریک و دریل به خوبی یکدیگر را میشناسند و به کارگیری توانایی های مختلف هم تجربهی زیادی دارند. از همین جهت میتوان به عنوان یکی از اکشن های بسیار خوب فصل هشتم تا اینجای کار، به قسمت مبارزهی ریک و دریل با افراد نیگان در اپیزود Monsters اشاره داشت.
با کشته شدن اریک، آرون هم به یکی از شخصیت های مهم و جویای انتقام در سریال تبدیل میشود
باز هم مثل همیشه، قسمت آغازین اپیزود که قبل از تیتراژ به نمایش در میآید، از سکانس های بریده بریده و فلشبک های غیر ضروری و شعار های کلیشهای شاه ایزیکیل تشکیل شده است که بسیار اعصاب خرد کن و آزار دهنده به نظر میرسد. فصل هشتم سریال The Walking Dead باید به خوبی یاد بگیرد که بدون هیچ مقدمهی غیر ضروری و اعصاب خرد کنی، به سراغ اتفاقات مهمی برود که بیننده های سریال از پایان اپیزود قبلی تا شروع اپیزود بعدی انتظارش را کشیدهاند. متاسفانه سازندگان هم ظاهرا عادت کردهاند که سکانس پایانی هر اپیزود را با اتفاقات به ظاهر مهم و صدالبته ناقصی به پایان برسانند که ادامهاش را در اپیزود بعدی به نمایش بگذارند. آنها به جای بالا بردن سطح کیفی سریال خود، از این ترفند های تاریخ مصرف گذشته و متقلبانه استفاده میکنند تا به هر قیمتی که شده بینندهی هر اپیزود را مجبور به تماشای اپیزود بعدی کنند. اینجاست که سریال بزرگ The Walking Dead را درحال دست و پا زدن برای جذب بیننده میبینیم و سازندگانش هم هیچ برنامهای برای رفع ایرادات آن ندارند. پس از بخش آغازین سریال و به نمایش درآمدن تیتراژ جذاب سریال با آن موسیقی متن دلهرهآور و خاطرهانگیزش، افراد ریک و نیگان را میبینیم که در همان جبهه های قبلی با مهماتی ظاهرا نامحدود همچنان درحال شلیک های پیاپی به سوی یکدیگرند و از سنگر بیرون آمدنشان هم به هیچ وجه منجر به تیر خوردنشان نمیشود. ظاهرا آن تنها در دنیای واقعی است که سربازان دو جبههی مختلف که رو به روی هم ایستادهاند و درحال مبارزه با یکدیگرند، به دنبال فرصتی حتی بسیار کوتاهاند که دشمن را خارج از سنگر و در تیررس مشاهده کنند و سریعا به آن شلیک کنند. اینجور موارد واقعگرایانه و صدالبته هیجانانگیز که منجر به خلق اکشن های نفسگیر میشود، به هیچ وجه جایی در فصل هشتم سریال The Walking Dead ندارند و افراد در سکانس های مبارزهی آن، به معنای واقعی کلمه ادای مبارزه کردن و شلیک به یکدیگر را در میآورند و اینجور موارد در سریال هم حسابی توی ذوق میزنند. در گذشته مواردی از این قبیل، جایی در سریال نداشتند و مدام لحظه شماری میکردیم تا سریال چند دشمن را سر راه دار و دستهی ریک قرار دهد تا شاهد مبارزات نفسگیر و خونواری باشیم که بیشترین لذت ممکن از تماشای تلاش برای زنده ماندن در دنیایی آخرالزمانی را برای بینندگان سریال به همراه داشتند.
مثل همیشه ریک و دریل در کنار هم خوش میدرخشند و بهترین هنرنمایی این اپیزود را به نام خود ثبت میکنند
به طور کلی اپیزود Monster در فصل هشتم سریال The Walking Dead، تاحدودی بهتر از دو قسمت قبلی است اما چیزی که تا اینجای کار بینندگان سریال از آن میخواهند، نشان دادن ماجرای نیگان و سباستین است که در آخرین سکانس اپیزود اول (Mercy) فصل هشتم در یک اتاق با یکدیگر تنها شدند. اکنون دو قسمت از آن سکانس گذشته است و هنوز جریان قهوهای کردن شلوار سباستین توسط نیگان به نمایش در نیامده است. شاید سازندگان یک اپیزود را به طور کامل برای این اتفاق برنامه ریزی کردهاند که در تمام طول آن قرار است شاهد ماجرای نیگان و سباستین باشیم. سومین اپیزود فصل هشتم، مربوط به تغییرات اخلاقی ریک و دوستانش است که در امتدادش آنها را به هیولا تبدیل کرده است. هیولایی که به راحتی آدم میکشد و خون – حتی انسان های بیگناه را – میریزد. تمرکز اصلی اپیزود Monster بر روی نشان دادن بیرحمتر شدن ریک و دار و دستهاش است و به خوبی هم در نشان دادن این موضوع موفق شده است. اما درکل سریال The Walking Dead به تلاش بیشتری از سازندگان در جهت بازگشت به روز های اوجش دارد و این موضوع طی تنها یک اپیزود به واقعیت تبدیل نمیشود.
نظرات