جذاب، سرگرم کننده، پُر ایراد | نقد و بررسی فیلم Kingsman: The Golden Circle
سال ۲۰۱۴ بود که فیلم Kingsman: The Secret Service اکران شد و توجه اثر مخاطبهای سینما را به خود جلب کرد. این اثر به عنوان یک فیلم اکشن، استانداردهای متفاوتی را تعریف میکرد و خلاقیتهای جدید و نوآورانهای را به نمایش میگذاشت. از ضربآهنگی که همیشه در اوج بود گرفته تا فیلمبرداری بسیار جذابش و خیلی از موارد دیگر. همه و همه در سطح قابل قبولی قرار داشتند و Secret Service را به یک اکشن – ماجراجوییِ کمدی بسیار سرگرم کننده تبدیل میکردند. همان موقع متیو وان به عنوان کارگردان Secret Service تصمیم گرفت دنباله فیلمش را هم بسازد. در نهایت سه سال بعد از عنوان قبلی، فیلم Kingsman: The Golden Circle به اکران درآمد. این فیلم در ظاهر همان دنباله خفنی است که همه انتظارش را داشتند؛ اما در باطن، چیزی جز یک محصول اکشن – ماجراجوییِ مصرفی نیست. در Golden Circle هم مثل فیلم قبلی، بازیگران سرشناس و ستارههای محبوبی حضور دارند که تنها خرج خودنمایی شدهاند و بهانهای برای فروش بیشتر فیلم در گیشه به حساب میآیند. اما هرچه که باشد، Golden Circle هنوز هم سرگرم کننده و جذاب است و همین موضوع، ویژگی یک فیلم خوب و رضایتبخش در ژانر پرطرفدار اکشن – ماجراجویی به حساب میآید. در ادامه مطلب با بازیمگ همراه باشید تا به بررسی جزییتر فیلم Kingsman: The Golden Circle بپردازیم.
واقعا انتظارم از سکانس تلهکابین بیشتر از این حرفها بود
خلاصه داستان: (اگر هنوز فیلم را تماشا نکردهاید، بهتر است از مطالعه این بخش صرف نظر کنید) ماجرای فیلم از جایی آغاز میشود که پاپی، رئیس یک کارتل بزرگ مواد مخدر، پا به درون ماجرا میگذارد و شروع به مقابله با تشکل کینگزمن میکند. چارلی، دوست قدیمی اگزی که در ماجرای فیلم قبلی یک دستش را از دست داده بود (البته زیاد برایش اتفاق بدی نبود و اکنون یک دست مکانیکی با کلی قابلیت مفید دارد)، اطلاعات زیادی از عضوهای تشکل کینگزمن مثل آدرس خانههایشان را بهدست میآورد و سپس موشکهای قدرتمندی را روانه همین آدرسها میکند. از همین رو به طور کلی تشکل کینگزمن و همچنین تمامی خانههای عضوهایش نابود میشود و تلفات زیادی هم از خود به جای میگذارد. حالا اگزی و مرلین که تنها بازماندههای این حادثهی بزرگ هستند، با تشکل استیتزمن که در ایالات متحده آمریکا قرار دارد، متحد میشوند و اقدام به مقابله با کارتل مواد مخدری میکنند که توسط پاپی مدیریت میشود و از طرفی هم عده زیادی از مردم جهان را توسط مواد مخدرش آلوده به یک ویروس و تهدید به مرگ کرده است. حالا اگزی و هری که از حادثهای در فیلم قبلی جان سالم به در برده است و تنها یک چشمش را از دست داده و دچار یک فراموشی موقت شده است، به همراه ویسکی، یکی از عضوهای تشکل استیتزمن، به دنبال پادزهر این ویروس میروند و میخواهند به طور کلی کارتل مواد مخدر پاپی را نابود کنند.
تارون اگرتون در نقش اگزی، همچنان در اوج است
در پاراگراف اول اشارهای داشتیم به مصرفی بودن فیلم Kingsman: The Golden Circle. اما دلیل اینکه چنین صفتی برای آن در نظر گرفتهایم چیست؟ به نظر شما طرفداران فیلم قبلی در دنباله آن اثر منتظر چه محتوایی بودند؟ معلوم است. چند سکانس شلوغ و پرزرق و برق که از سر و کولشان جلوههای ویژه و تکنولوژی CGI بالا میرود و قهرمانان داستان با هنرنمایی خیره کننده کمبوهای شگفتانگیزی روی «بد-منها» اجرا میکنند. در واقع Golden Circle تمامی این موارد را به بهترین شکل ممکن در خود جای داده. اما در بکارگیری آنها زیادهروی کرده و خلاقیتی خرج زمینههای دیگر فیلم نشده است. در این فیلم، دستهای از هنرپیشههای حرفهای و باسابقه نظیر چنینگ تیتوم (که البته در بیشتر طول فیلم بیهوش است)، پدرو پاسکال، تارون اگرتون و کالین فرث را میبینیم که از حق نگذریم بسیار خوش میدرخشند و تمامی سکانسهای فیلم را به دست گرفتهاند. از همین رو اگر آنها را از فیلم بگیریم و چند بازیگر ناآشنا را در فیلمنامه اثر جایگزین کنیم، هیچ انگیزهای برای تماشای Golden Circle باقی نمیماند. از طرفی دیگر، سازندگان حتی از استفاده کامل از این ستارگان هم باز میمانند و آنطور که باید، از پتانسیل آنها و تعاملشان با یکدیگر بهره نمیبرند. برای مثال کمتر صحنهای در فیلم به چشم میخورد که اگزی و هری و ویسکی همزمان در صحنهای اکشن دیده شوند. در عوض یکی پس از دیگری شیفت عوض میکنند و هر یک به تنهایی مثل ابرقهرمانان بزرگ، تعداد زیادی از دشمنان را از میان بر میدارند. اما انصافا در دقایق پایانی فیلم، شاهد هنرنمایی بسیار زیبایی از اگزی و هری (به ترتیب با بازی تارون اگرتون و کالین فرث) هستیم که همکاری جذابی را از خود به نمایش میگذارند. در قسمتهایی هم که ویسکی (با بازی پدرو پاسکال) با طناب گاوچرانیاش شروع به مبارزه میکند و همزمان یک موسیقی وسترن پخش میشود، فیلم به سطح قابل قبولی از جذابیت و سرگرمکنندگی میرسد که کاملا مورد نیاز یک بلاکباستر اکشن – ماجراجویی نظیر فیلم Kingsman: The Golden Circle است. اما کاش شاهد یک داستان ملموس و مطلوب در این فیلم بودیم تا ویترین نقاط قوتش کامل شود و نتوانیم خردهای از آن بگیریم.
بهترین شیمی فیلم، ترکیب مرلین و اگزی است که در انتها به یک سکانس تراژیک ختم میشود
هنوز هم مثل فیلم قبلی، تمام توجهات روی تارون اگرتون یا همان اگزی متمرکز شدهاند. اگزی که به نوعی شخصیت اصلی داستان (نه فیلم) به حساب میآید، حسابی خوش میرخشد و مدام به خود میبالد. کت و شلوار لوکس و قیمتی میپوشد، ماشینهای کلاسیک سوار میشود و مثل یک اشرافزاده اصیل رفتار میکند. به وقتش هم حسابی دیوانه میشود و بدون توجه به ظاهر سر تا پا قیمتیاش، شروع به مبارزه میکند و حرکات شگفتانگیزی را به نمایش میگذارد. اکشنهای فیلم Kingsman: The Golden Circle در ظاهر بسیار جذاب و دیدنیاند، اما در واقع اعتبار چندانی ندارند و اغلب مملو از جلوههای ویژه رایانهای هستند. این موضوع در همان اولین سکانس فیلم که اگزی با دوست قدیمیاش چارلی به مبارزه میپردازد، به شکل کاملا محسوسی قابل مشاهده است و بسیاری از مخاطبهای واقعیپسند سینما را آزردهخاطر میکند. اما در همین حین، فیلمبرداران حرفهای وارد صحنه میشوند و عملکرد بسیار خوبی را از خود به نمایش میگذارند. قاببندیهای سکانسها بسیار زیبا و چشمنواز انجام شده است و از طرفی هم هنگام مبارزات فیلم، از زوایای منحصر به فردی شخصیتها را تماشا میکنیم که هیجان این قسمتها را دوچندان میکند.
یکی از نقطه ضعفهای اساسی فیلم Kingsman: The Golden Circle، عدم وجود یک آنتاگونیست یا ضدقهرمان رضایتبخش و درخور اثر است. پاپی (با بازی جولیان مور) آنتاگونیست اصلی فیلم و سردسته دشمنهای تشکیلات کینگزمن به حساب میآید. اما هیچوقت از پشت میزش خارج نمیشود و حتی یک بار هم یک پرتره جدی و خشن از او تماشا نمیکنیم. در قسمتی از فیلم که برای اولین بار پاپی را ملاقات میکنیم، برای به نمایش گذاشتن خشونت دیوانهوار و وحشتناکش، یک نفر را به درون چرخ گوشت میاندازد و شروع به آشپزی با گوشت آن میکند. اما در عمل، این سکانس همانند جریان کلی فیلم، رویهای کمدی به خود گرفته است و جلوهای کاملا فانتزی را به نمایش میگذارد که به هیچ وجه آن حس ترس از آنتاگونیست را که فیلم احتیاج دارد، به وجود نمیآورد. از طرفی هم علیرقم بسیاری از فیلمهای همسبک که شاهد آدم بدهای زشت و کریهالمنظری در آنها هستیم، تمام آدم بدهای درون Golden Circle خوش چهره و آراسته هستند و بیننده هیچ حس تنفری نسبت به آنها در خود مشاهده نمیکند. از همین رو نمیتوان تفاوت چندانی در ساختار پروتاگونیستها (آدم خوبها) و آنتاگونیستهای (آدم بدها) فیلم پیدا کرد و تنها هدف کلی آنها است که در تضاد با یکدیگر صورت گرفته است. یکی دیگر از ایرادات فیلم که البته امری کاملا سلیقهای است و شاید عدهای از آن لذت ببرند، تمرکز زیاد روی شخصیتهای دیگر به جز شخصیت اصلی فیلم است. به طوری که هر یک از کاراکترها را میتوان شخصیت اصلی فیلم به حساب آورد و از حضور آنها مقابل دوربین لذت برد. اما در کل اگزی شخصیت اصلی داستان به حساب میآید و تقریبا در همهی سکانسها حضور دارد.
تصویر متعلق به پاپی. آنتاگونیستِ سرسری گرفته شدهی فیلم
فیلم Kingsman: The Golden Circle قطعا یکی از اکشن – ماجراجوییهای جذاب امسال است که حسابی طرفدارانش را سرگرم میکند. اما اگر ایراداتی که پیشتر به آنان پرداخته شد در فیلم وجود نداشتند و همچنین یک فیلمنامه بهتر و بینقص داشت، شاهد فیلمی به مراتب بهتر بودیم که به عنوان بهترین دنباله ممکن برای فیلم قبلی شناخته میشد. اما در عوض، هنوز هم در دستیابی به موفقیتهای فیلم قبلی باز میماند و در واقع فاصلهی زیادی تا تبدیل شدن به اکشن – ماجراجویی بزرگی مثل فیلم Kingsdom: The Secret Service دارد. موسیقی متنهای فیلم هم آرشیو بسیار گوشنوازی دارند و اتمسفر خوبی به سکانسهای هیجانانگیز فیلم افزودهاند. جلوههای ویژه فیلم که در اصل اعتبار سینمایی اثر را کاهش میدهند، کیفیت بالایی دارند و کاملا رضایتبخشاند. به طور کلی، شاید متیو ران بهترین دنباله ممکن از فیلم قبلیاش را نساخته باشد، اما اکشن – ماجراجویی بسیار خوبی با چاشنی کمدیهای خندهداری را به ارمغان آورده است که قطعا ارزش یک بار تماشا را دارد.
سوال میلیون دلاری!
«آیا تماشای این فیلم را به مخاطبین بازیمگ توصیه میکنید؟»
بله
نظرات