کارمندی با وجود امنیتی نسبی که در مقایسه با دیگر شغلها دارد، به علت ساختار خاصی که بیش از هر چیزی تلاش بر پرورش زامبیهای «بله قربان گو» دارد، از نظر رضایت شغلی معمولاً در سطح بالایی قرار ندارد و بارها شنیدهایم که یک کارمند ناگهان تصمیم میگیرد که مدیر بالا دستی خود را به قتل برساند. این شرایط به کرات در قالبهای مختلف هنری دستمایۀ آثار روایی شده، از نسخۀ آمریکایی سریال The Office که این زندگی حرفهای روح آزار را در ساختاری مهربانانه تلطیف کرده تا فیلم Office Space که ترسناکترین حالت چنین شرایطی را با زبانی تیز به تصویر کشیده است. Say No! More که طبق ادعای سازندۀ آن یعنی Studio Fizbin اولین No Playing Game تاریخ است، تلاش کرده تا با زبانی طنز و یک گیمپلی ساده، تصویر خاص خود را از دنیای کارمندی نشان دهد که در ادامه میزان موفقیت آن را بررسی خواهیم کرد.
بازی Say No! More مخاطب را در قالب یک کارورز یا همان انترن در اولین روز کاری او قرار میدهد و در همان ابتدای کار بدون هیچ واهمهای نشان میدهد که این شرکت هم مانند هزاران هزار سازمان عریض و طویل چند ملیتی به دنبال نیروی کاری گوش به فرمان است و هر گونه عدم موافقت صد در صدی، با پرخاشگری منفعلانه رو به رو میشود. در ابتدای راه، قهرمان داستان واکمنی حاوی یک نوار کاست پیدا میکند که در فضایی خلسهناک و توسط مربیای شبیه هالک هوگان، به سبک و سیاق ویدئوهای ورزش در خانۀ سالهای نه چندان دور، «نه» گفتن را آموزش میدهد. شخصیت تحت کنترل، مسلح به «نه» به دنبال سوپروایزر خود میافتد که بدون اجازه غذای او را برداشته است. از اینجا سفر انقلابی بازیکن برای به چالش کشیدن ساختار این شرکت آغاز میشود.
یکی از سبکهای داستانی که بازیهای ویدئویی به طور عمده در روایت آن به شدت ناتوان بودهاند، طنز است و Say No! More هم تغییری در این روند ناتوانی نمیدهد. در تمام طول بازی با یک ایدۀ تک خطی و تعدادی جملۀ تکراری از جانب همکاران رو به رو هستیم که به سختی میتوان اسم جوک را روی آنها گذاشت. از طرفی و برخلاف بازی Incredible Crisis که بیش از دو دهه قبل روی سوژهای مشابه مانور داده بود، سادگی بیش از حد گیمپلی امکان موقعیتهای سورئال و محیرالعقول را به داستان نداده و معدود موقعیتهای غیرمنتظرهای که اتفاق میافتند هم با مونولوگهای اخلاقی بیمایه به باد میروند. مشکل اینجاست که سازندگان به این نکته توجه نکردهاند که مدیران ارشد و میلیاردرها مخاطب آنها نیستند و هر چقدر هم که جملاتی در مذمت رفتارهای غلط و سوءاستفادهگر آنها در اثر خود بگنجانند، هیچ تأثیری در دنیای واقعی نخواهد داشت. مدت زمان کوتاه بازی هم باعث شده که موقعیتهای بهتر روایی در حد یک اسکچ سرسری در میانههای کار گنجانده شوند و عمق چندانی پیدا نکنند.
اصطلاح No Playing Game توصیف بسیار خوبی برای گیمپلی Say No! More است چون فقط کمی بیشتر از شبیهسازهای راه رفتن امکان بازی کردن در اختیار مخاطب قرار میگیرد. نزدیکترین چیز به ساختار این بازی، آثار On-rail shooter هستند که اینجا به جای سلاحهای مختلف، مسلح به 4 نوع «نه» و رفتارهایی مثل خندیدن و دست زدن هستید که در فواصل مختلف در اختیارتان گذاشته میشود و نیازی به نشانهگیری و انجام کار خاصی نیست و فقط کافیست که دکمۀ Space را فشار دهید تا با نه گفتن از همکاران خود عبور کنید و به هدف نهایی برسید. رؤسای شرکت که حکم باسفایتها را دارند نیاز به تغییر بسیار کوچکی در این استراتژی دارند که باید با کمی نگه داشتن دکمه «نه»، حملۀ خود را شارژ کرده و سپس اقدام به شلیک کنید.
ظاهر بصری را میتوان متأثر از Minecraft دانست که طراحی عجق وجق همکاران و امکاناتی که برای طراحی عجیبترین شخصیت تحت کنترل تاریخ در اختیار مخاطب میگذارد از معدود نکات مثبت کل طراحی کار به شمار میآید. موسیقی متن هم در یکی دو قطعۀ تکراری ساده خلاصه میشود که احساس میکنم از گوشهای از اینترنت دانلود شده و روی موقعیتهای مختلف بازی قرار گرفته است.
صداپیشگی به جرأت افتضاحترین بخش کار است که برخلاف ادعای سازندگان که تعداد قابل توجهی بازیگر مختلف را در لیست عوامل سازنده قرار دادهاند، به نظر میرسد که یکی دو نفر جای تمام شخصیتها صحبت کردهاند که لزوماً اتفاقی منفی نیست چرا که در سریالهای انیمیشنی بسیار و بازیهای تعداد زیادی شخصیت دارند، بازیگرانی یکسان به جای شخصیتهای مختلف ایفای نقش میکنند اما تفاوت Say No! More با آثار ذکر شده در این مسئله است که تمام شخصیتهای این بازی با همان صدای تکراریِ یکسان صحبت میکنند و هیچ گونه صداسازی توسط بازیگران انجام نگرفته است که حس و حالی احمقانه به بازی داده است.
در انتها باید گفت که تقریباً تنها قسمتی که سازندگان در آن موفق بودهاند، انتخاب سوژه بوده و در تمامی بخشهای کار با اجرایی ضعیف و شکست خورده رو به رو هستیم که این سوژۀ جالب را به هدر دادهاند و پایان کار به تعدادی پیام اخلاقی نخنما در حد کارتونهای گروه سنی الف منتهی میشود.
نظرات