نسخۀ سال 2004 بازیِ Sid Meier's Pirates! یکی از بهترین بازیهایی است که در تمام عمرم تجربه کردهام و در 17 سال گذشته بارها و بارها به دنبال عنوانی گشتم که جای خالی نسخۀ جدیدی از این مجموعه را پر کند البته به نظر نمیرسد معدن طلای فرنچایز Civilization مجالی برای ساخت آن را بدهد و در نتیجه هر بار این جستجو به شکستی ناامیدکننده منتهی شده است. از نمایشهای بازی King of Seas میشد این گونه استنباط کرد که قرار است بالاخره این جستجوی طولانی به طور نسبی به ثمر بنشیند و خوشبختانه استودیوی 3DClouds به دنبال ساخت یک کپی صرف از آن اثر موفق نرفته بود و با افزودن المانهای نقشآفرینی سعی داشت تا حرفهای تازهای در دنیای دزدان دریایی مطرح کند اما نتیجه نهایی این تلاشها چگونه بود؟ با ادامه این مطلب همراه باشید.
King of Seas داستان سادهای دارد، بازیکن امکان انتخاب از بین فرزند دختر یا پسر پادشاه دریاها، که توانسته صلح و آرامش را به آبهای بیکران اقیانوسی هدیه کند، دارد که در ابتدای ماجرا قرار است تا اولین سفر دریایی خود در مقام ناخدای کشتی آغاز کند. بعد از اینکه مأموریت دریایی سادۀ خود را با موفقیت به پایان رساندید، در راه بازگشت مورد هجوم همه جانبۀ نیروی دریایی سلطنتی قرار میگیرید که شما را متهم به قتل پدرتان میکنند! با بمباران بی امان و غرق شدن کشتی، به نظر میرسد که حتی قبل از شروع بازی شکست خوردهاید اما یک کشتی دزدان دریایی، قهرمان داستان را نجات میدهد و از اینجا باید در قالب فرماندۀ یک کشتی که پرچم دزدان دریایی را برافراشته، به دنبال عاملین قتل پادشاه و علت آن باشید.
شاید به سادگی بتوان گفت که با کلیشهایترین داستان ممکن طرف هستیم و در طول روایت، کار خاص و نوآورانهای هم با این ایده انجام نمیگیرد که کمی رنگ تازگی به آن ببخشد. شخصیتهایی که با آنها تعامل داریم هم از نظر جذابیت شخصیتی حتی نزدیک به ظاهر جالبِ عجق وجق خود نمیشوند و بیشتر تلاشهایی که برای خلق لحظات طنز صورت گرفته، کاملاً بیمزه از آب درآمدهاند. به طور کلی داستان لزوماً چیز بدی نیست اما چیز خاصی هم ارائه نمیدهد و بیشتر از آن که در نقش چارچوب بندی King of Seas ظاهر شود، کم و بیش حکم دست اندازی در مسیر لذت از ماجراجوییهای دریایی را دارد.
گیمپلی King of Seas تا حدودی به اثر ماندگار «سید مایر» نزدیک میشود اما به علت تمرکز کامل بر تجربۀ دریانوردی، گستردگی امکانات آن عنوان را در امور متفرقۀ خارج از کشتی ندارد. عمدۀ زمان بازیکن صرف جا به جایی بین شهرهای مختلفی که در جزایر دور و نزدیک اقیانوسی پراکنده شدهاند، میشود و این سفرها را بسته به سلیقۀ خود میتوانید با جنگ و کشتار مزین کنید یا به دنبال گنجهای مدفون شده در جزایر متروکه و نجات کشتیشکستگان نگون بخت باشید چون خودِ بازی به جز برخی مراحل داستانی، مخاطب را به سمت گذران زندگی به شکل یک دزد دریایی بیرحم سوق نمیدهد و به راحتی میتوانید در نقش یک تاجر و دریانورد شریف ظاهر شوید.
مبارزات دریایی فقط و فقط از طریق کشتیها انجام میگیرد و امکان حضور فیزیکی در کشتی دشمنان و نبرد با شمشیر در مبارزات تن به تن با ناخداهای دشمن وجود ندارد. سه نوع توپ جنگی مختلف در دسترس بازیکن قرار دارد که هر کدام بخش متفاوتی از کشتی دشمن (بدنه، بادبانها و خدمه) را هدف میگیرد که بسته به اینکه قصد غرق کردن یا متوقف کردن کشتی دشمن را داشته باشید، برای انتخاب مهمات آزاد هستید. در کنار اینها، چهار قدرت مختلف هم در هر زمان در اختیارتان قرار دارد که از تلهها دریایی تا احضار یک پایِ لز یک هشتپای غولپیکر را شامل میشوند. از طرف دیگر تعدادی تواناییهای کلی هم وجود دارند که بعد از رسیدن به سطح 10 قابل آزادسازی هستند و عمدتاً بر افزایش تواناییهای دفاعی و تهاجمی و همچنین چابکی در مانورهای دریایی متمرکز هستند که از گستردگی قابل توجهی برخوردارند و میتواند کابوسی باشد برای افرادی که علاقه دارند تا تمام امکان یک بازی را به دست بیاورند.
مشکل اصلی King of Seas تک بعدی بودن گیمپلی است که باعث شده تا بزرگترین گناه ممکن برای یک بازی ویدئویی که تکراری و حوصله سر بر بودن است را مرتکب شود. تمام کاری که میتوانید انجام دهید در کاستومایز کردن بخشهای مختلف کشتی، خرید کشتیهای جدید، جا به جایی بار و نبردهای دریایی خلاصه میشود که بعد از دو سه ساعت هیچ تازهای برای عرضه وجود ندارد و مخاطب آرزو میکند که ای کاش یک اتفاق تازه به این فرمول اضافه شود اما این آرزو توسط سازندگان اجابت نمیشود. حتی اگر «دزدان دریایی سید مایر» را به عنوان یک الگو در اختیار نداشتیم، گستردگی سیستمهای گیمپلی محدودتر از آن چیزی است که بتواند برای مدت زیادی سرگرمکننده باشد ولی اگر صرفاً به دنبال اثری برای نبردهای دریایی ایزومتریک و تجارت دریایی هستید، در مجموع با گزینۀ معقولی رو به رو خواهید شد.
بخشهای داستانی از صداپیشگی بهره نمیبرند و ردیف شدن کلمات با افکت نویسندگی با قلم پَر روی کاغذ پوستی همراه میشود که به مرور ممکن است به عاملی آزاردهنده تبدیل شود. موسیقی متن که موظف بود تا لحظات طولانی رهایی در اقیانوس را لذتبخش کند، به دلیل کمبود قابل توجه قطعات موجود، در بیشتر موقعیتها یا مخاطب را در سکوتی دلگیر در میان آبهای بی انتها تنها میگذارد و یا اینکه برای بار صد هزارم قطعهای تکراری را پخش میکند. King of Seas در مبحث گرافیک در مجموع عملکرد قابل قبولی دارد و سبک بصری استفاده شده تا حدودی یادآور Warcraft 3 و ملحقات آن است. شهرها، بلایای طبیعی مانند آتشفشانها و آسیبهایی که کشتی در اثر جنگهای مختلف میبیند به شکل زیبایی تصویر شدهاند و خیال پویایی دنیای بازی را به خوبی منتقل میکنند. طراحی تصویر شخصیتها در لحظات داستانی به خوبی انجام گرفته و همانطور که بالاتر گفته شد، هر شخصیت طراحی بامزه و خاص خود را دارد و برای یکی دو حالت احساسی دیگر غیر از حالت پیشفرض هم برای هر شخصیت طراحی اضافهتری در نظر گرفته شده که لحظات خواندن دیالوگهایی که گاهی طولانیتر از حد عادی میشوند را کمی سرگرمکنندهتر کرده است.
با وجود عدم برآورده کردن انتظارات نسبتاً قابل توجه شخصی من، King of Seas یک تجربۀ نسبتاً کامل برای هدفی که سازندگان آن در نظر داشتهاند به شمار میآید ولی محدودیت سیستمهای گیمپلی به همراه بخش سمعی که در حد حداقلها هم ظاهر نشده، باعث شده تا کماکان جستجوی من برای اثری نزدیک به سرگرمکنندگی ساختۀ ماندگار سید مایر ادامه داشته باشد.
نظرات