عنوان Biomutant پس از معرفی، هیجان خاصی را برای گیمرها به همراه داشت که به شخصه دلیل این هیجان را متوجه نشدم! حتی به این نتیجه رسیده بودم که مشخصاً چیزی در این عنوان نهفته است که بنده قادر به دیدن آن نیستم! بالاخره بازی به دستمان رسید و چشممان به جمال این عنوان عجیبالخلقه روشن شد! Biomutant حتی خودش هم نمیداند هدفش چیست، چه رسد به این که برای مخاطب هدفی را ایجاد کند!
بازی با یک کاتسین CGI شروع شده و بعد از طراحی شخصیت خود، همان کاتسین را با کیفیت بسیار بدتر و گرافیک بسیار پایین، خودتان تکرار خواهید کرد! هدف سازنده دقیقا چه بود هنوز نمیدانیم! اینکه گرافیک بسیار قدیمی و تاریخ گذشته عنوان خود را بیش از پیش در چشممان فرو کنند؟! بعد از آن مستقیما وارد صحنه مبارزه با چند حیوان عجیب و غریب دیگر میشوید که در همان ثانیههای ابتدایی، گیمپلی بشدت بد و ساده، تیر دیگری بر پیکر این عنوان و حتی مخاطب وارد میکند! بگذارید از داستان و روایت شروع کنیم تا بعداً در مورد گیمپلی بیشتر صحبت کنیم.
داستان Biomutant با اینکه سعی دارد ایده خوبی را به نمایش بگذارد، اما نحوه روایت و گسستگی المانهای مختلف آن، این ایده را به کلی نابود کرده است. داستان در دنیایی پسآخرالزمانی روی میدهد که انسانها به واسطه استفاده از مواد رادیواکتیو و چیزهایی شبیه به آن (!) دنیا را نابود کردهاند و به همین دلیل حیوانات هوشمندتر شده و در غیاب انسانها، کنترل امور را به دست گرفتهاند. در این میان یک درخت زندگی (کلیشهایترین ایده ممکن) نیز وجود دارد که به شما ماموریت داده میشود تا برای نجات دنیا و این درخت، با 4 موجودی که در حال خوردن ریشههای این درخت هستند مبارزه کرده و صلح و صفا را به دنیا بازگردانید! اما ابتدا باید قبایل مختلف را با یکدیگر متحد کنید تا بتوانید در مقابل تهدیدات بایستید. متحد کردن این قبایل نیز به شکل بدست گرفتن قلعههای اصلی آنها انجام میگیرد که به طرز عجیبی خندهدار و به یک شوخی زشت شبیه است. به قلعه قدم میگذارید، با حدود 10 نفر از آنها مبارزه میکنید و شاید در این مسیر یک پازل بسیار پوچ و چند ثانیهای نیز حل کنید تا قلعه در اختیار شما قرار بگیرد. اگر قابلیت مذاکره کاراکترتان بالا باشد هم میتوانید بدون مبارزه، رییس قبیله را متقاعد و تسلیم کنید!
در این مسیر با اشخاص مختلفی ملاقات خواهید کرد که هرکدام ماموریتهایی را به شما محول میکنند که به نظر میرسد تعداد آنها تمامی ندارند. به علت روایت بسیار بد و داستان آشفته، نه تنها هیچ ارتباطی با کاراکتری که خودتان ساختهاید پیدا نمیکنید، بلکه سرنوشت هیچ کاراکتر دیگری نیز در این دنیای درهم و برهم برایتان مهم نیست؛ و بعد از مدتی که بیشتر در عمق این دنیا بزرگ اما تو خالی قدم گذاشتید، احتمالاً از خود خواهد پرسید: «دقیقا هدفم چیست و چه کار دارم میکنم؟».
ماموریت اصلی توسط شخصی به نام «تاریخ گذشته» به شما محول میشود که در اینجا به عمق فاجعه صداپیشگی پی میبریم. از ابتدای بازی تا ملاقات با اولین نفری که با شما به صحبت و گفتگو میپردازد، ما دائماً راوی داستان را داریم که در پس زمینه حتی یک دقیقه هم سکوت نکرده و در حال دادن اطلاعاتی از محیط پیرامون است. با دیدن اولین کاراکتر خوشحال بودیم که حالا صدایی متفاوت خواهیم شنیم، اما در اشتباه بودیم. دیگرکاراکترها، همگی با یک زبانِ شبیه به آواهای بی معنی صحبت میکنند که راوی وظیفه ترجمه این صحبتها را برعهده دارد! حالا کار اینجا مسخرهتر میشود که یک بار باید منتظر «هم هم» کردن کاراکتر باشید، و بار دیگر به انتظار ترجمه این آواها توسط راوی! اینکه این سیستم به علت بودجه کم سازندگان بوده که حتی قادر به استخدام چند صداپیشه انگشت شمار و آماتور نبودهاند یا ایده خودشان از ابتدا به همین شکل بوده، مشخص نیست، اما نتیجه کار چیزی بسیار بیمزه و اعصاب خردکن شده است. صدای راوی با اینکه بد نیست، اما بعد از مدت کوتاهی این روند به قدری تکراری میشود که ترجیح میدهید به کل صدای او را قطع کنید و یا به مانند نگارنده بعد از هربار تجربه نیم ساعته بازی، ناگهان از خواب پریده و خود را پای تلویزیون ببینید!
دیالوگها و صحبتهایی که بین کاراکترها رد و بدل میشوند نیز به قدری زیاد و تکراری است که بعد از مدتی حتی برایتان اهمیتی نخواهند داشت و ترجیح خواهید داد تا تمامی آنها رد کنید. در اینجا سازنده سعی کرده با ایجاد انتخاب در بین دیالوگها، مخاطب را درگیر کند اما در این امر نیز کاملاً ناموفق بوده و انتخاب این دیالوگها هیچ تاثیر خاصی را در ادامه برایتان به همراه نخواهد داشت.
از این بخش که بگذریم میرسیم به گیمپلی بسیار ساده و بیهیجان Biomutant. مبارزات از دو سیستم مبارزات تنبهتن و مبارزات از راه دور توسط تشکیل شده که هیچ کدام خروجی خوبی را در پی نداشته است. کل مبارزه تنبهتن شامل فشردن دکمه حمله و هرازگاهی دکمه دوم برای دفاع است و از سوی دیگر اگر در فاصله دوری از حریف قرار دارید، انگشتتان را روی دکمه شلیک نگاه دارید تا با صدای «بنگ بنگ» که راوی برایتان خواهد گفت، به دشمنان تیر بزنید! هر دوی این سیستمها به قدری پوچ و ساده هستند که علت مهم دیگر در خاصیت خوابآور ی بازی است. مبارزات نزدیک به هیچ عنوان حس و حال ضربات را به مخاطب منتقل نمیکند و با اینکه انتخابها و قابلیتهای زیادی برای آزاد سازی وجود دارند، اما هیچ کدام به درستی مورد استفاده قرار نمیگیرند، و حتی فراموش خواهید کرد که چه قابلیتهایی برای کاراکتر آزاد کرده بودید! مبارزه باسلاح نیز دردی دوا نکرده و به تکراری بودن مبارزات میافزاید. حالا قضیه اینجا بغرنجتر میشود که بدانید دشمنانی که با آنها مبارزه خواهید کرد همگی به یک شکل به شما حمله میکنند و به غیر از چند باس و مینیباس انگشت شمار، هیچ تفاوتی در سیستم مبارزه آنها وجود ندارد!
تنها نکته مثبتی که سازندگان زحمت کشیده و به آن توجه داشتهاند، سیستم کرفتینگ بازی است. میتوانید به دلخواه سلاح خود را بسازید و هر تکه از این سلاحها را خودتان مشخص کرده و سلاحهای کاملاً متفاوتی را ایجاد کنید. لازمهها و تکههای ساخت را نیز از درون محیط و از میان آت و آشغالهایی که انسانها به جای گذاشتهاند پیدا خواهید کرد. نکات مثبت بازی در همین بخش خلاصه شده و چیز دیگری برای ارائه ندارد!
در بخش گرافیک، به جرئت با یک عنوان تاریخ گذشته و قدیمی طرف هستیم. از طراحی کاراکترها گرفته تا انیمیشنهای بد و رنگبندیهای بدتر، تا کیفیت تکستچرها و رزولوشن، همگی در سطح بسیار پایینی قرار دارند. محیطی بسیار بزرگ که فقط بزرگ است و هیچ چیز خاصی برای ارائه ندارد. طراحی هنری نیز به واسطه گرافیک تکنیکی چیز خاصی برای ارائه ندارد و هیچ لذتی در دیدن محیطهای بازی به مخاطب نمیدهد. اغراق نکردهام اگر بگویم با عنوانی شبیه به عناوین نسل هفتم کنسولها طرف هستیم. عذرسازندگان برای ثبات فریم 60 ثانیه بررروی کنسول PS5 و تنظیم رزولوشن آن برروی 1080p (با توجه به گرافیک بسیار بد بازی) نیز به هیچ وجه قابل قبول نیست و بیشتر خود را سخره گرفتهاند! بماند کرشهای پیدرپی که با آن روبرو خواهید شد و حتی ممکن است به مانند ما فایل ذخیرتان خراب شود و مجبور به شروع دوباره این عنوان عذابآور از ابتدا شوید! حالا باگهایی که عملا مانع از ادامه ماموریتتان خواهد شد را هم به این لیست اضافه کنید.
کلام آخر
عنوان Biomutant هیچ نکته مثبتی برای ارائه ندارد و حتی هیچ هدف خاصی را نیز دنبال نمیکند و در خیالات و توهمات سازندگان خود در دنیایی خالی و عاری از هیجان گرفتار شده است. داستان و روایت آن، گیمپلی، گرافیک و صداگذاری همگی در شرایط بسیار بدی قرار دارند و اصلا هدف از ساخت این بازی مشخص نیست. کش دادن نقد بیش از این خارج از حوصله نگارنده و مخاطب است، پس بهتر است در همینجا به آن خاتمه دهیم و با جمله «بهتر است این عنوان را از ذهنتان خارج کنید» پرونده کار را ببندیم.
نظرات