The Longest Road on Earth یکی از بهترین ویدئوهایی را دارد که برای تبلیغ دمو بازیای ساخته شدهاند. تمام. حالا که این مورد میتوانم از ذهنم کنار بگذارم، این عنوان تجربه کوتاه دو تا سه ساعته بدون دیالوگی است که با آهنگهای اورجینالی که یکی از سازندگان بازی نوشته و خوانده، داستانها و برشهای کوتاهی از روزمرگی زندگی چند شخصیت را روایت میکند و سعی دارد به این لحظات کوچک و بزرگ معنا ببخشد. هر چند این عنوان میتوانست از مکانیکهایی که ساختار یک بازی در اختیار سازندگان قرار میدهد بیشتر استفاده کند، تجربه کوتاه آرامبخش و مناسبی است که میتوانید در صورتی که برقتان در این بین قطع نشود، همراه با چایی عصرتان بدون وقفه تماماش را تجربه کنید.
این عنوان از چهار داستان کوتاه در قالب چهار چپتر پشت سر هم تشکیل شده که در هر کدام با قسمتهایی از زندگی پنج شخصیت بازی روبهرو میشوید. همانطور که گفته شد، هیچ گونه دیالوگی در TLROE وجود ندارد و همین اجازه داده که بخش زیادی از چیزی که روبهروتان مشاهده میکنید تحت تاثیر برداشت و فلسفهبافی و همچنین دنیای ذهنی خودتان از کاراکترها باشد. با توجه به این موضوع، این موارد به راحتی میتوانستند خوراک یک رویکرد متظاهرانه یا پند و اندرزگونه به داستان باشند که خوشبختانه خبری از آنها نیست و مشخص است که داستان بازی به شدت شخصی و بیتکلف روایت میشود و بخاطر همین، ارتباط مخاطب با اثر قویتر است.
به شخصه با دوتا از داستانها بیشتر ارتباط برقرار کردم که بخشی از این بخاطر مفاهیم موردنظر این دو داستان بود؛ یکی از آنها به کیفیت و چگونگی زندگی کاری دو شخصیت میپردازد و دومی به خاطرات کودکانه و فرایند بزرگ شدن؛ از ور رفتن با وسایل خانه و تعمق کردن درباره پریزهای برق و تابلوهای خانه گرفته تا تذکر گرفتن از والدین، رفتن به مدرسه و ورود به اجتماع. بخشی دیگر هم بخاطر بازیگوشیهای بصری مثل نصف کردن صفحه برای مقایسه وضعیت دو شخصیت ذکر شده یا ترنزیشنهای جالب بین صحنههای مختلف بود.
در نبود دیالوگ، راه ارتباطی مخاطب با احساسات شخصیتها موسیقیهای ایندی مانند بازی است که بدون شک بهترین قسمت این اثر است. بیشتر از بیست آهنگ در طول روایت میشنوید که همگی توسط Beícoli نوشته شدهاند و با صدا و احساسات خیلی خوب خوانده میشوند. از نظر لیریکس نیز زیبا هستند و کاملا روی صحنههای بازی نشستهاند. بخواهم بهتر بگویم بعد از اتمام بازی، دوست داشتم چندین بار دوباره به آنها گوش کنم. این توجه زیاد به تجربه سمعی به بخش بصری بازی نیز راه پیدا میکند و آرت این اثر که به سبک پیکسلآرت است، با ویژگیهای مثل سیاه و سفید بودن، جزئیات بالا در کلوزآپها یا نماهای دورتر به خوبی خودش را از چندین عناوین پیکسلآرتی که در ماه منتشر میشوند، متمایز میکند.
TLROE بیشتر از اینکه یک بازی باشد (حالا بسته به تعریفتان از بازی)، میتوان آن را به یک موزیک ویدئو تعاملی یا رمانهای بصری تشبیه کرد. مکانیکها گیمپلی بازی به سادهترین شکل درآمدهاند و در بیشتر بازی یا در حال راهرفتن آهسته هستید یا یک دکمه را فشار میدهید تا با چیزی تعامل کنید، به صحنه بعد برید یا همان دکمه را چندبار میزنید تا یک کار دیگر را انجام دهید و... . همین بدون چالش بودن، بازی را حسابی آرامشبخش کرده تا نگران چیزی نباشید و فقط روی داستان متمرکز باشید.
اما از طرف دیگر به دلیل این گونه تعاملهای محدود و نچندان خلاقانه، برخلاف عنوانی مثل Florence که به همین شکل بدون دیالوگ داستانش را روایت میکند اما استفادههای جالبی از مکانیکهای گیمپلی محدودش برای تعامل مخاطب با اثر میکند، کمی به سرگرمکننده بودن بازی خدشه وارد میشود و در این قسمت، فرصت از دسترفتهای است که با استفاده بهتر از آن میشد مخاطب را بیشتر درگیر TLROE کرد. همچنین با ریتم کندی که بازی دارد، احتمالا گزینه مناسبی برای همه افراد نباشد.
موسیقیهای احساسی به همراه ظاهرا بصری جذاب باعث شده The Longest Road on Earth به خوبی بتواند پیاماش را به مخاطب خود منتقل کند. شاید این عنوان سرگرمکنندهترین و طولانیترین عنوانی نباشد که بازی میکنید، اما اگر با موسیقی و عناوین داستان محور ارتباط برقرار میکنید و دنبال تجربه کوتاه و آرامشبخشی هستید، این عنوان گزینه مناسبی است.
نظرات