برای گیمرهایی که با والدین خود زندگی میکنند، ترسناکترین موجود نه هیولاهای سری Resident Evil هستند و نه مکافاتی که در مسیر رسیدن به پایان آثار سولزبورن باید طی کنند، بلکه عامل کابوس بزرگ این دسته از گیمرها فردی است واقعی به نام «بچۀ فامیل»! بچۀ فامیل کسی است که معمولاً برای رعایت صحیح آداب معاشرت آموزش ندیده و از طرف دیگر مادر و پدر او، تصویری متورم از تواناییهایش دارند در نتیجۀ چنین شرایطی این پدر و مادر نسبتاً پررو انتظار دارند که گیمر بیچاره این بچه را سرگرم کند اما چه کسی گفته که سرگرمی نباید چالش برانگیز باشد؟ بازی Double Pug Switch برای این ساخته شده که بتوانید به بچۀ فامیل درسی بدهید که دیگر به شما به چشم همبازی خود نگاه نکند.
داستان Double Pug Switch ماجرای دانشمندی را روایت میکند که در محیط آزمایشگاه خود، از یک سگ و گربه نگهداری میکند و یک روز گربۀ او تصمیم میگیرد تا با به زمین انداختن دو لولۀ آزمایش که مایعاتی ناشناخته درون آنها وجود دارد، دریچهای به دنیاهای موازی باز کند. اینجاست که Otis، سگ با وفای دانشمند باید به عنوان یک قهرمان، هم این از هم گسیختگی زمان و مکان را مرتفع کند و هم گربۀ بازیگوش را پیدا کند اما ... . داستانِ کلی بازی کاملاً ساده و کودکانه است و با توجه به خصوصیات ظاهری این عنوان، به طور کلی کسی هم انتظار خاصی از بخش روایی ندارد و همین که منطق و دلیلی برای حوادث در دل خود جای داده، کافی به نظر میرسد.
برای ساختهای که در اصل با هدف عرضه روی پلتفرمهای همراه ساخته، گیمپلی حرف اول و آخر را میزند و ایدۀ کلی Double Pug Switch هم جالب است اما سازندگان به جای مفرح بودن، تمرکز خود را روی نابودی روح و روان مخاطب قرار دادهاند. هستۀ اصلی در سوئیچ کردن بین دو دنیای موازی برای عبور از موانع است که از موانع سادهای مثل یک دیوار بلند تا دالانهایی پر از تیغهای بُرنده را شامل میشود. این تعریف به خودی خود چیز عجیبی نیست و به نظر یک اثر پلتفرمر استاندارد میآید اما سختی کار در اینجا خودش را نشان میدهد که شما باید با عکسالعملهای بینقص هم پرشهایی دقیق انجام دهید و هم به موقع بین دو دنیا سوئیچ کنید تا مثلاً در هنگام فرود زیر پای «اُتیس» خالی نباشد یا از آن دردناکتر، مستقیماً روی یک تیغ تیز فرود نیاید.
هر چقدر هم که ارتباط چشم و دست قدرتمندی داشته باشید، تعداد دفعاتی که در طول مراحل جان خود را از دست خواهید داد از میزان لذتی که به پایان بردن مراحل به همراه دارند، بسیار بیشتر است و حقیقتاً رنج کشیدن برخلاف اکثر باورهای مشرق زمین، هیچ گونه ارزشی ندارد؛ علل خصوص وقتی این مشقت بیپایان پای یک بازی ویدئویی اتفاق میافتد. مرحۀ پایانی هر محیط به یک باس فایت اختصاص یافته که باعث خروج بازی از یکنواختی میشوند و به شکل غیرمنتظرهای طراحی بسیار معقولتری نسبت به مراحلِ پیش از خود دارند. در مجموع همانطور که در ابتدا گفتم، Double Pug Switch بیشتر مناسب فراری دادن همان بچۀ فامیل است و با وجود قیمت بسیار پایین، به رنجی که خواهید کشید نمیارزد.
طراحی بصری شخصیتها، ساده و بامزه و کم و بیش یادآور جنس طراحی بازیهای فلش است. محیطها از نظر ظاهری تفاوتهای قابل توجهی ندارند، همان تلهها و سکوها در بین تمامی محیطها مشترک هستند و فقط رنگ پسزمینۀ هر محیط با دیگری متفاوت است. سادگی روایت و نقش کمرنگ آن باعث شده تا در معدود لحظات داستانی، خبری از صداپیشگی نباشد و موسیقی متن هم در 5 قطعۀ متفاوت برای 5 محیط اصلی خلاصه شده که در مجموع برای اثری در این ابعاد قابل قبول است.
Double Pug Switch برای لذت بردن ساخته نشده و هدف اصلی آن رنده کردن تمام بخشهای روان مخاطب است. این عنوان از دسته تجاربی نیست که بعد از به اتمام رساندنش احساس خوبی پیدا کنید و فقط از خود خواهید پرسید که آیا مرگ تدریجی رابطۀ شما با بازیهای ویدئویی، ارزش این شکنجه شدن را داشت؟
نظرات