سری Dragon Ball احتمالاً مهمترین و تأثیرگذارترین مجموعه در جهانیسازی مانگا و انیمهها در سراسر جهان است و رد پای ایدههای روایی این سری در دیگر آثار مشهوری که بعد از آن به بازار عرضه شدند هم کاملاً مشهود است و به راحتی میتوان گفت هر مانگا/انیمه شونن به نوعی نسخهای با پوستۀ جدید از این مجموعه است. این میزان شهرت و اهمیت از دید استودیوهای بازیسازی هم پنهان نمانده و تا به امروز نزدیک به 100 عنوان مختلف بر اساس این فرنچایز ساخته شده است. بازی Dragon Ball Z: Kakarot که در ابتدای سال 2020 به بازار عرضه شد، ساختۀ انیمهای جدید استودیوی CyberConnect2 بود که به قصد به تصویر کشیدن داستان کامل این مجموعه در ساختاری نقشآفرینی و شبه جهان باز ساخته شده بود و با وجود تمامی کمبودها، محبوبیت خوبی در بین طرفداران این سری پیدا کرد. به بهانۀ عرضۀ dlc داستانی جدید و به درخواست ناشر، بررسی این عنوان را در دستور کار بازیمگ قرار دادیم.
داستان بازی اصلی از همان ابتدای انیمۀ Dragon Ball Z شروع میشود؛ Goku که حالا تبدیل به مرد خانواده شده و مسئولیتهای بزرگسالانهای دارد بعد از سالها آرامش نسبی، درگیر حوادث غیرمنتظرهای میشود که او و دوستانش را به نبردهایی در چهار گوشۀ کهکشان میکشاند. در dlc جدید که عنوان Trunks: The Warrior of Hope یدک میکشد، با جهانی جدید و مجزا از دوران اصلی انیمه رو به رو هستیم که بعد از مرگ «گوکو» به علت بیماری قلبی و حملۀ اندرویدها، تمامی قهرمانان محبوب یکی پس از دیگری جان خود را از دست دادهاند و فقط Gohan و یک Trunks کم سن و سال به عنوان تنها بازماندگان تیم قهرمانان، مسئول زنده نگه داشتن امید بشریت به بقا در این دنیای وحشتناک هستند. از نظر ارتباط با انیمه، این محتوای جدید، داستانی مشابه اپیزود ویژۀ Dragon Ball Z: The History of Trunks را روایت میکند که البته در بخشهای انتهایی شاهد استفاده از ایدههایی از خطوط داستانی جدیدتر هم هستیم.
داستان بازی اصلی، خصوصاً به لطف استفاده از اپیزودهای فیلر عجیب و غریب اما محبوب در قالب مأموریتهای فرعی، کم و کسری خاصی ندارد و به خوبی تمامی حوادث انیمه را پوشش میدهد و در dlcهای قبلی هم کمی وارد خطوط داستانی انیمۀ جدیدتر این مجموعه شدیم. در dlc جدید اما قدم به همان دنیای تاریکی میگذاریم که در قالب خط داستانی نبرد با اندرویدها، «ترانکس» برای نجات این دنیا مجبور به استفاده از ماشین زمان و ایجاد جهانی موازی شد. با وجود خوش رنگ و لعاب بودن طراحیها و شوخ طبعی مناسبی که همیشه همراه روایت این فرنچایز است، خطوط داستانی Dragon Ball Z به علت نیاز قهرمانان برای نجات جهان از دشمنانی پرقدرت و مخوف، همیشه فضای تاریکی داشته و این محتوای داستانی جدید کمک کرده تا به شکل عمیقتری به جنبههای تاریک داستان این مجموعه پرداخته شود.
گیمپلی ساختاری نیمه جهان باز دارد به این شکل که در هنگام گشت و گذار در محیطهای بزرگ و آشنای هر کدام از خطوط داستانی، به صورت هابهای مجزا، آزادانه امکان جا به جایی داریم که در گوشه و کنار این محیطها، افرادی با مأموریتهای فرعی به انتظار گوکو و دوستانش نشستهاند. در خلال این دور زدنها، دشمنان مختلف به قهرمانان تحت کنترل نزدیک میشوند و مبارزه در فضایی جداگانه شروع میشود و خوشبختانه امکان فرار کردن از تمامی این مبارزات وجود دارد چون اگر بنا به انجام تمام این مبارزات بود، گیمپلی حالتی خسته کننده به خود میگرفت. همین مسئله باعث شده تا گرایند کردن برای آیتمها و بالا بردن سطح شخصیتها جز ملزومات تجربۀ Dragon Ball Z: Kakarot نباشد و انجام مأموریتهای داستانی و فرعی به حد کافی امکان دستیابی به تمام چیزهایی که لازم دارید فراهم میکنند.
در حین گشت و گذار، فعالیتهای جانبی مثل رانندگی کردن، ماهیگیری و آشپزی در دسترس هستند که کمک میکنند تا گهگاهی در میانۀ انجام مأموریتهای فرعی ساده و یکنواختی که معمولاً به محافظت و آیتمیابی خلاصه میشوند، تفریحات دیگری هم در اختیار مخاطبان باشد. در بین این امور جانبی، آشپزی و خوردن غذاهای متنوع به دلیل تأثیراتی که در تواناییهای شخصیتهای تحت کنترل دارد، از درجۀ بالاتری از اهمیت برخوردار است چرا که برخلاف اکثر عناوین، تأثیر مصرف غذاها فقط به صورت موقتی (buff) نیست و باعث بهبود دائمی تواناییهای پایۀ شخصیتها هم میشود. بسته به مقطعی از داستان که در آن قرار دارید، تا حدود 10 شخصیت مختلف قابل کنترل هستند و تعداد بیشتری از شخصیتها را هم میتوانید به عنوان دو نفر یار کمکی انتخاب کنید.
سیستم مبارزات احتمالاً ناامیدکنندهترین بخش گیمپلی است چون عملاً ساختاری Button Mashing دارد که به لطف جذابیت بصری حملات ویژه، از افتضاح کامل بودن جَسته است. با این وجود، به دلیل امکان مبارزه با شخصیتهای قدرتمند بسیاری که در طول داستان سر راه قهرمانان سبز میشوند، شاهد باسفایتهای به شدت نفسگیری هستیم که این باعث میشوند تا دکمه زدنهای بیپایان، در عین یکنواختی کاملاً کسلکننده نباشند. یادگیری کارکردهای نقشآفرینی به علت طراحی بسیار بد منوها، عملاً نیازمند یک دفترچه راهنمای مجزاست چون برای دستیابی به حملات ویژۀ جدید و قدرتهای کمکی یا حتی همراه بردن آیتمها در مبارزات، باید از حداقل دو سه لایه منوی مختلف و گیجکننده عبور کنید! در مجموع گیمپلی فاصلۀ قابل توجهی با استانداردهای امروزی عناوین جهان باز، اکشن یا نقشآفرینی دارد اما به میزان قابل قبولی توانسته در خدمت روایت داستان باشد و حس ایفا کردن نقش این شخصیتها را القا کند.
سبک بصری مورد استفاده چندان خوشایند من نیست، این نوع از طراحی کامپیوتری که تلاش دارد تا متأثر از طراحی سنتی انیمهها باشد، عملاً به جدای تداعی کردن آن سبک طراحی دوست داشتنی، شخصیتهایی با چهرههای بیروح و واکنشهای عاطفی نامناسب را تولید میکند. با این وجود به لطف بازسازی تمامی محیطهای شناخته شدۀ این مجموعه با همان آب و رنگی که سالها دیدهایم، بخش گرافیک کاملاً شکست خورده نیست و به اینها باید افکتهای بصری حیرتانگیز حین مبارزات را اضافه کرد که مهمترین عامل کم کردن حس یکنواختی مبارزات است.
به عنوان یکی از کسانی که نفرت غیرقابل وصفی نسبت به دوبلۀ ژاپنی Dragon Ball Z داشتم، دارم و خواهم داشت، از وجود دوبلۀ انگلیسی، برخلاف روند این روزهای عناوین کمخرجتر ژاپنی روزها، به شدت خوشحال هستم؛ هر چند که در اکثر مواقع خبری از صداپیشگی نیست اما همین که صدای تعدادی از قهرمانان داستان توسط یک پیرزن مشترک تولید نمیشود، به اندازۀ کافی برای شخص من برد به حساب میآید. قطعات موسیقی مختص خود بازی، چندان در حد و اندازه قطعات انیمه ظاهر نمیشوند اما در مجموع عملکرد قابل قبولی دارند.
سیستم مبارزات، خصوصاً در قیاس با اثر موفقی مثل Dragon Ball FighterZ، حرف خاصی برای گفتن ندارد و کار کردن با سیستمهای نقشآفرینی هم بدون دلیل موجهی پیچیده است اما با توجه به روایت کامل داستان و امکان تجربۀ به یادماندنیترین لحظات این مجموعه، گزینهای جذاب برای طرفداران Dragon Ball به شمار میآید و آخرین محتوای اضافی هم در کنار روایت داستانی جذاب، ابزار مبارزهای تازهای را در اختیار مخاطب میگذارد.
نظرات