ساخت بازیهایی که ادای دینی به عناوین قدیمی بودند، برخلاف تصورات اولیه صرفاً یک موج نوستالژی محورِ گذرا نبود بلکه کیفیت بسیار بالایی که برخی از آثار این جریان داشتند، باعث شد تا تبدیل به بخش ماندگاری از صنعت بازیهای ویدئویی شود. بازی Aggelos هم یکی از عناوین همین جریان است که با الهام گرفتن از نسخههای اولیۀ Legend of Zelda و سری Wonder Boy، بیشتر به نظر میرسد که عرضۀ مجدد ساختهای مربوط به نیمۀ اول دهۀ 1990 است تا یک اثر ساخته شده در سالهای اخیر و بسته به جنس سلیقۀ شما، این مسئله میتواند عامل جاذبهای بسیار قوی یا علت فرار به دورترین نقطۀ ممکن باشد.
ماجراهای بازی مثل اکثر آثار مشابه نسل 3 و 4 کنسولها، با یک شمشیرزن نوجوان شروع میشود، قهرمان داستان بعد از نجات شاهدخت سرزمین خیالی Lumen توسط پادشاه مأمور میشود تا با یافتن 4 عنصر جادویی، کمک کند تا پادشاه و نیروهایش در مقابل فرد پلیدی به نام Valion که قصد نابودی این سرزمین را دارد، شانس ایستادگی را داشته باشند. نهایت ساختار روایی Aggelos در همین چند جمله خلاصه میشود و با توجه به اینکه مترویدوینیاهای گذشته نگر امروزی مقداری از پیچیدگی ساختههای معاصر را وارد روایت خود کردهاند، این میزان از سادگی کمی توی ذوق میزند ولی همین حس عقب بودن از محصولات امروزی، نوع خاصی از جذابیت را به کار بخشیده و مثلاً وقتی خوابگزار دربار اطلاعات تازهای از پس زمینۀ داستان در اختیارمان میگذارد، جملهبندیهای ساده و حرفهای کلیشهای او، دوران کلافگی سالهای دور را به شکل شیرینی در یادمان تداعی میکند.
در عصر طلایی خود، آثاری با ساختار گیمپلی مشابه با Aggelos در عین اینکه طرفداران پر و پا قرصی داشتند، دشمنان زیادی هم در بین مخاطبان برای خود دست و پا کرده بودند. نیاز به جستجوی با دقت در محیطهای مختلفِ این قبیل عناوین برای یافتن راه پیشروی به همراه درجۀ سختی بالاتر و عدم امکان ذخیرهسازی، باعث میشد تا مخاطبان اصلی آن دوران بازیهای ویدئویی که عمدتاً کودکان و نوجوانان بودند، احساس کنند که ژانری وجود دارد که فقط برای هدر دادن عمر آنها ساخته شده اما پیشرفت تکنولوژی و به خصوص امکان ذخیرهسازی باعث تبدیل شدن ژانر مترویدوینیا به یکی از دوست داشتنیترین و پرطرفدارترین ژانرها در عالم بازیهای ویدئویی شده است.
مثل تمامی عناوین این ژانر، Aggelos را با کمترین میزان از توانایی و قدرت فیزیکی آغاز میکنید اما هر چند دقیقه یک بار، قدرتی تازه یا سلاحی قویتر در انتظار شماست که گاهی باید از مسیر اصلی خود خارج شوید تا به این امکانات تازه دست پیدا کنید و گاهی هم با خرج کردن امتیازهایی که در طول مراحل جمعآوری کردهاید، قهرمان داستان را تقویت میکنید و در کنار گشتن تمامی سوراخ و سنبههای موجود، این بهبود تواناییها عملاً تنها راه پیشرفت در مراحل است، چون هر چند مثل تمامی ساختههای مدرن امکان شروع مجدد بعد از مرگ به اندازۀ بی نهایت بار وجود دارد اما درجۀ سختی حتی در حالت پیشفرض هم به گونهای نیست که به سادگی دشمنان را لت و پار کنید و به انتهای مسیر برسید. هر زمان که احساس میکنید قلق دشمنان را پیدا کردهاید، گروه تازهای از دشمنان با سبک حملات تازه و جان سختی بیشتر سر راهتان قرار میگیرند و مثل ساختههای سولزبورن، امکان گرایند کردن هم وجود ندارد و گاهی باید خود واقعیتان هم تبدیل به بازیکن بهتری شود تا از چالشها عبور کنید.
طراحی بصری Aggelos دقیقاً مشابه یک بازی عرضه شده روی کنسولهای Super NES یا Sega Genesis است که مطمئناً برای افرادی که برای آپگرید کردن سیستم گیمینگ خود هزینۀ زیادی متقبل میشوند و یا در همان روزهای اول برای خرید کنسولهای جدید صف میکشند، اصلاً گزینۀ مناسبی برای سنجیدن نهایت قدرت سخت افزار تازۀ خریداری شدۀ آنها نیست و خب هدف سازندگان هم اصلاً این مسئله نبوده بلکه قصد آنها ارائۀ نزدیکترین چیز به اثری مربوط به 25 تا 30 سال پیش بوده که کاملاً هم در این امر موفق بودهاند. پیکسل آرت برای خیلی از بازیسازان تبدیل به راه فراری شده تا وقت کمتری صرف بخش بصری محصول خود کنند اما عنوان در دست بررسی، از این سبک طراحی به بهترین شکل استفاده کرده و تمام انتخابهای هنری آن با برنامهای حساب شده برای نمایش تصویری مشخص انجام گرفتهاند. همین مسئله در مورد موسیقی و جلوههای صوتی هم صادق است و از پریدن و حمله کردن تا موسیقی خاص هر مرحله و موقعیت، صدای سالهای دور را با خود به همراه دارند.
مزیت بزرگ Aggelos نسبت به عناوینی که منبع الهام آن بودهاند، امکان به پایان رساندن آن با ریتم انتخابی خودتان است. دیگر لازم نیست که بابت به هدر رفتن آخر هفتهای که احتمالاً تنها فرصت مناسب برای بازیهای ویدئویی در فصل مدارس بوده، به خودتان بابت خرید عنوانی که تمام کردن آن مثل عبور از هفت خوان است خودتان را لعنت کنید. Aggelos تمام ویژگیها و فضای مترویدوینیاهای کلاسیک را بدون کلافگی آنها در اختیارتان میگذارد و در کنار استفادۀ صحیح از قدرت نوستالژی، کیفیت قابل قبولی هم دارد.
نظرات