استودیو کهنهکار اکراینی فراگویرز از سال ۲۰۰۰ در زمینه بازیسازی شروع به ساخت و توسعه بازیها کرد. از همان آغاز حیات این استودیو، آنها حق ساخت اثر شرلوک هلمز را به دست گرفتند و تا به امروز هفت عنوان از این سری را در ژانر ادونچر منتشر کردهاند. عناوینی که هر کدام از آنها از مشکلات متعددی رنج میبرند و تا به امروز نتوانستهاند شخصیت شرلوک هلمز را همانند کتابها و فیلمهای این شخصیت به عنوان یک محصول موفق راهی بازار کنند. در آخرین تلاش این استودیو شاهد خلق عنوانی جهانباز در دنیای شرلوک هلمز هستیم که اینبار ما را به دوران جوانی شرلوک برده و او را در داستانی برای تبدیل شدن به یک کارگاه موفق همراهی میکنیم. ماجراجویی که اینبار هم بدون مشکل نیست، اما در خیلی از بخشها موفق شده تا اثری سرگرم کننده تر را نسبت به گذشته ارائه دهد.
در ماجراجویی جدید، اینبار به سالها قبل و به دورانی سفر خواهیم کرد که شرلوک به دنبال راز مرگ مادرش به جزیره مدیترانهای کردونا سفر میکند. جزیرهای که او دوران کودکی خود را در آن سپری کرده و البته محیطی مملو از جرم و جنایت در گوشه و اطراف جزیره است و بستری مناسب را برای کارگاه داستان ما فراهم میکند. در کنار مسیر اصلی داستان که به گذشته شرلوک هولمز و راز پنهان مرگ مادرش میپردازد، این عنوان به خوبی توانسته به ساخت شخصیت شرلوک هولمز و جان واتسون هم کمک کند و از این منظر شاهد لحظات جالبی از رابطه این دو دوست با یک دیگر هستیم. در کنار این موارد، هر چند داستان اصلی به خوبی پیش میرود و تا پایان ما را درگیر اتفاقات خود میکند، اما در این بین پروندههای حاشیهای هم وجود دارند که تا حدودی ما را از مسیر اصلی دور کرده و حتی تا حدودی خسته کننده میشوند، اما در کل بخش داستانی شرلوک هولمز و حق انتخابها و حل پرونده ها به عنوان یکی از نقاط قوت این عنوان محسوب میشود. به خصوص زمانی که ما وظیفه داریم فرد گناه کار را شناسایی کرده و در این بخش عملا تا پایان بازی مشخص نمیشود که آیا تصمیم ما درست بوده و یا در تصمیم خود اشتباه کردهایم. این بخش قطعا نقطه قوت اصلی بازی محسوب میشود. در کنار مسیر اصلی داستانی، تعدادی پرونده جانبی و مراحل فرعی هم وجود دارند که هر چند دارای پیچیدگی موجود همانند مراحل اصلی نیستند، اما به عنوان بخشی مناسب برای علاقمندان به ماجراجویی در نقش شرلوک هولمز میتوان آنها را در طول بازی تجربه کرد.
از منظر گیمپلی با یک عنوان پر فراز و نشیب طرف هستیم که در لحظاتی لذت قرار گرفتن در نقش یک کارگاه را به ما القا میکند، اما دقایقی بعد تبدیل به یک عنوان به شدت خسته کننده و تاریخ مصرف گذشته میشود که حتی تحمل آن هم دشوار است. برای شروع به بررسی بخش مثبت گیمپلی بپردازیم. بخشی که در آن شما در نقش یک کارگاه به صحبت با دیگر شخصیتها پرداخته و با توجه به مدارکی که جمع کردهاید، به حل پروندهها میپردازید. حتی با توجه به مدارک میتوانید فضای جرم را در ذهن شرلوک بازسازی کنید و یا حتی مدارک را به یک دیگر متصل کرده و به نتیجه برسید. از این لحاظ شرلوک هولمز در زمینه کارگاهی عنوان بسیار خوش ساختی است. البته این بخشها در بعضی مواقع گمراه کننده میشوند و ممکن از ساعتها شما را درگیر جمع آوری یک مدرک بسیار کوچک کنند، اما در مجموع این بخشهای بازی همان طور که انتظار میرود به عنوان لحظات لذت بخش بازی به شمار میروند و به خوبی حس ماجراجویی در نقش شرلوک هولمز به مخاطب القا میشود. همان طور که انتظار میرود، در نقش شرلوک در صحنه جرم حضور پیدا کرده، فضای جرم را بررسی کرده، با شاهدان صحبت کرده و به دنبال سرنخهای بیشتر برای حل پرونده پیش میرویم. در عمل این بخشها به شدت رضایت بخش هستند و نتیجه تلاش بازیکن با پاداش خوبی همراه خواهد بود.
اما در آن طرف نقاط منفی پرشماری وجود دارند که عملا تجربه این بخشها را هم تحت تاثیر قرار میدهند. بخش کامبت و درگیری با دشمنان یکی از اولین مشکلات بازی هستند. این بخشها به قدری ابتدایی و تاریخ مصرف گذشته طراحی شده که عملا ما را به دوران PS2 و ظهور عناوین سه بعدی میبرند. در این بخشها ما باید با اسلحه پیستول شرلوک به نقاط حساس بدن و لباس دشمنان مثل کلاه آنها شلیک کرده و بعد از آن که آنها گیج و یا تسلیم شدند، در حالت «دکمه زنی» آنها را از پا دربیاوریم. وجود این بخشها به قدری بیهوده از آب درآمده که حتی در طول داستان گزینهای برای رد کردن این بخشها هم وجود دارد. همان طور که در شروع متن اشاره کردم، برای ساخت این شماره استودیو فراگویرز تصمیم گرفته تا بازی را در حالت اپن ورلد توسعه دهد. هر چند این بازی دومین تجربه این استودیو در خلق یک عنوان جهانباز محسوب میشود، اما همچنان شاهد مشکلات فراوانی در کلیت جهان بازی هستیم. اولین مشکل به فضای مرده و بی روح جزیره کردونا باز میگردد. هر چند سازندگان سعی کردهاند تا تعداد فراوانی NPC را در گوشه و اطراف جزیره قرار دهند، اما همچنان فعالیت و هوش مصنوعی این NPCها با آن چیزی که در سایر عناوین جهانباز شاهد هستیم، تفاوت فراوانی دارد و باز هم یادآور دورانی است که تازه عناوینی مثل شماره اول Assassin’s Creed منتشر شده بودند و شرلوک هولمز را میتوان با عناوین آن زمان مقایسه کرد. در کنار این مورد، فعالیتهای جانبی در سطح شهر هم اصلا کافی نیستند و به نظر میرسد تبدیل این سری به یک عنوان جهانباز، تصمیم مناسبی از جانب سازندگان این اثر نبودهاست. تنها نکات مثبت این محیط وسیع را میتوان طراحی جالب بنا ها و نقاط مهم در کنار اتمسفر کلی شهر دانست.
شرلوک هولمز در زمینه تکنیکی هم نتوانسته موفق ظاهر شود و با عنوانی به شدت بهینه نشده طرف هستیم. پارگی تصاویر و افت فریم شدید در محیط های باز شهری جمله مواردی هستند که در طول تجربه این عنوان، شاهد آنها بودم. با آن که بازی را بر روی کنسول Xbox Series X تجربه کردم، اما همچنان این کنسول پر قدرت هم قادر نیست این عنوان را بدون افت فریم و دیگر مشکلات تکنیکی اجرا کند. وضعیت در کنسول Xbox Series S هم تعریف چندانی ندارد و همچنان مشکلات افت فریم و پارگی تصاویر در این نسخه وجود دارند. در خصوص گرافیک هنری، وضعیت کمی بهتر است. نورپردازی محیط و وجود چرخه شب و روز به خوبی انجام شده و نتیجه کار مطلوب است. همچنین طراحی شخصیتها به خصوص شرلوک هولمز هم به بهترین شکل ممکن انجام شده و شاهد یکی از بهترین نسخههای شرلوک در این عنوان هستیم. تمام این موارد در کنار صداپیشگی خوب تمام شخصیتها و موزیک متنهای بسیار خوب بازی، این بخشها را تبدیل به یکی از نقاط قوت این عنوان کردهاند.
نتیجهگیری:
Sherlock Holmes Chapter One عنوانی است که تنها در زمانی که شما را در نقش شرلوک برای حل پروندهها قرار میدهد، خوش میدرخشد. ترکیب داستان با گیمپلی این بخشها به خوبی از آب درآمده و به عنوان یکی از نقاط قوت این اثر محسوب میشود، اما باقی بخشهای بازی همانند سیستم کامبت و گردش در محیط در کنار مشکلات فراوان بخش تکنیکی، تجربه این ماجراجویی جدید شرلوک هولمز را تحت تاثیر قرار دادهاند و در نهایت تجربهای شکننده را به مخاطب تحویل میدهد که در دقایقی در اوج خودش قرار دارد، اما لحظهای بعد به تجربه بد تبدیل میشود.
نسخه نقد و بررسی بازی Sherlock Holmes Chapter One توسط ناشر در اختیار بازی مگ قرار گرفته است
نظرات