با تصمیماتی مثل فروش استودیوهای غربی یا زنده کردن عناوین و فرنچایزهای قدیمیتر و ... که اخیراً توسط مدیران Square Enix گرفته شده، به نظر میرسد که برنامه اصلی این ناشر بزرگ ژاپنی بازگشت به ریشههایی است که از ابتدای نسل هفتم کنسولهای خانگی تلاش داشتند تا از آنها فاصله گرفته و هویت تازهای برای خود تعریف کنند. این روند منجر به خلق آثار ستایش شدهای چون Octopath Traveler، عرضه بازسازی بازی دوست داشتنی اما کمتر دیده شده Live a Live، بازبینی مدرن ایدههای اولین نسخه از سری فاینال فانتزی در قالب Final Fantasy Origins و موارد بسیاری از این دست شده که با بودجه محدودتری نسبت به آثار پرچمداری چون نسخههای اصلی و شمارهدار Final Fantasy و Dragon Quest تولید شدهاند. یکی دیگر از محصولات تولید شده در جریان این برنامهریزی تجاری، بازی Valkyrie Elysium است که اولین نسخه کنسولهای خانگی از سری Valkyrie بعد از شانزده سال است که حیات خود را از سالهای پایانی کنسول Playstation 1 آغاز کرده بود اما در سالهای اخیر به جز یک نسخه فرعی برای کنسول همراه DS و یه نسخه ویژه تلفنهای هوشمند، توجه چندانی به آن نشده بود.
داستان Valkyrie Elysium که مثل نسخههای دیگر این مجموعه در دنیای اساطیر اسکاندیناوی به وقوع میپیوندد، در شرایطی آغاز میشود که بعد از نبرد «اُدین» با گرگ اسطورهای این جهان یعنی «فنریر»، زنگ آغاز نبرد آخرالزمانی رگناراک نواخته شده و حالا اُدین که دچار جراحات بسیاری شده، از اندک توان جادویی خود استفاده میکند و یه والکری (زنان مبارز اسطورهای) جدید را خلق میکند تا با سفر به سرزمینهای اساطیری و جذب ارواح مبارزان بزرگی که در دفاع از نام خدایان کشته شدهاند، آماده نبرد بزرگ نهایی شود اما مسئله به مراتب پیچیدهتر یک مأموریت الهی ساده است و هر چه بیشتر در داستان پیش رفته و با نیروهای رقیب رو به رو میشویم به نظر میرسد که رگناراک فراتر از یک نبرد معمول بین نیروهای خیر و شر است.
در سالهای اخیر به لطف حضور اساطیر نورس در دنیای سینمایی مارول و همچنین نسخههای متأخر سری God of War، بیشتر مخاطبان آثار سرگرمی آشنایی خوبی با حال و هوای این جهان و شخصیتهای مهم آن پیدا کردهاند ولی قسمتهای قدیمیتر سری والکری پیش از همه این آثار امروزی، جهانی جذاب با بهرهگیری از المانهای اسکاندیناوی خلق کرده بود که Valkyrie Elysium شاهد عبور از این زمینهسازیهای قدیمی هستیم و به نوعی با یک ریبوت نرم طرف هستیم که از جهاتی عملی پسندیده است و به مخاطبان اجازه میدهد تا بدون نیاز به تجربه آثار دو دهه قبل از ساخته جدید لذت ببرند.
خود هسته روایی در ابتدای کار حس و حال یک اثر فانتزی روتین را القا میکند که به طور کلی احساسات چندانی را برنمیانگیزد تا میخکوبِ وقایع لحظه به لحظه آن شوید اما بعد از چند ساعت و با ایجاد تردیدهایی معقول نسبت به افرادی که در ابتدا به نظر کاملاً قابل اعتماد میآمدند، شرایط پیچیدهای به وجود میآید که هم ذهن مخاطب را درگیر میکند و هم رویکرد قهرمانان داستان را نسبت به دنیای اطرافش تغییر میدهد. مشکل بخش داستانی اینجاست که برای بهتر غرق شدن در دنیای Valkyrie Elysium باید به دنبال آیتمهای حاشیهای بگردد یا از طریق منوها با جزئیات بیشتری از زندگی شخصیتهای دیگر آشنا شوید که همه این موارد میتوانست بخشی از روایت اصلی باشد یا جایگزین مأموریتهای فرعی کم رمق کار شود تا حسی حماسیتر به داستان بدهد.
سیستم مبارزات احتمالاً بهترین بخش از Valkyrie Elysium است که هر چند خبری از نوآوریهای بزرگ یا ساختارهای خاص در آن نیست اما به لطف استفاده دقیق از داشتههای خود تجربهای سرگرمکننده را به وجود آورده است. برخلاف نسخههای قدیمی این فرنچایز که از نوع خاصی از سیستم مبارزات نوبتی بهره میبردند، در اینجا شاهد استفاده از سیستمی کاملاً اکشن هستیم که متمرکز بر یک شخصیت تنهاست اما همیشه این امکان برای او وجود دارد که مبارزان نجات یافته را برای مدتی احضار کرده و در نبردهای پر دردسرتر از کمک آنها که به طور اتوماتیک با حداکثر توان خود به جنگ دشمنان میروند، بهره ببرد.
تمامی دشمنان نسبت به نوع خاصی از عناصر طبیعی و جادویی آسیبپذیری ویژهای دارند که اینجا برخلاف رسم معمول این ضعف روی نوار سلامتی آنها به نمایش گذاشته شده و نیازی نیست که ویژگی مختص هر گروه از دشمنان را به حافظه بسپارید و فقط کافیست یکی از جادوهای خود را روی آنها یا سلاحهای خود اعمال کرده و به سرعت آنها را از پا درآورید. از نظر فراوانی دشمنان، Valkyrie Elysium چنگی به دل نمیزند اما باس فایتهایی هیجانانگیز در گوشه و کنار مراحل قرار داده شده که برخی از آنها به خوبی میتوانند با طراحیهای با کیفیت مجموعههای چون Devil May Cry رقابت کنند. سلاحها و تواناییهای پایه هم قابل ارتقا هستند که تواناییها در سه بخش حمله، دفاع و پشتیبانی دستهبندی شدهاند که کارکرد دو مورد اول مشخص است و مورد سوم به میزان سلامتی و کارکرد مبارزان احضار شده مرتبط است.
طراحی گرافیکی Valkyrie Elysium با توجه به میان نسلی بودن آن تا حدی قابل قبول است اما این سبک و سیاق انتخاب شده سالهاست که به شکلی بسیار بهتر در سری Tales به کار گرفته شده و شاید بهتر بود که سازندگان در انتخاب سبک بصری گزینه دیگری را انتخاب میکردند یا اینکه رنگ و لعاب بهتری به محیطها میدادند تا دنیای بازی کمتر حالتی مرده و کم رمق داشته باشد و طبق گزارشها، نسل هشتمی حالتی از رنگ پاشیدگی نداشته باشد. در سمت مقابل موسیقی متن و جلوههای صوتی قرار دارند که به خوبی با لحظات و فضای حماسی/قهرمانانه کار ترکیب شدهاند و فضایی فراموش نشدنی را رقم زدهاند.
بازی Valkyrie Elysium که به شکلی کاملاً غیرمنتظره معرفی شده بود، نتوانسته حس سورپرایزکنندگی قدرتمندی را در تار و پود محصول نهایی جای دهد و به طور کلی با یک اثر اکشن/نقش آفرینی روتین با یک داستان فانتزی قابل قبول طرف هستیم که ارتباط چندانی به نسخههای محبوب اولیه این فرنچایز ندارد اما به اندازه کافی ایدههای خوب در اینجا وجود دارد که اگر برنامهریزیهای خلقالساعه اسکوئر انیکس اجازه دهد، در سالهای آینده میتوانیم شاهد یک فرنچایز میان رده خوب با بهرهگیری از همین المانها باشیم.
نظرات