قبل از هر چیز می خواستم به این نکته اشاره کنم که من فکر می کردم که چرا شرکت ها و استودیو های بازی سازی از موفقیت سایر شرکت ها الهام نمی گیرند و به سمت خلق بازی هائی نظیر اون هائی که مورد توجه عموم قرار گرفتن نمی رن تا اینکه با آمدن بازی Quantum theory تا حد بسیار زیادی جواب خودم رو گرفتم . در حال حاضر به خاطر اینکه اکثر ایده های ناب به کار گرفته شدن ، کمتر شاهد خلق بازی های جدید با ایده های مبتکرانه هستم . گاهی اوقات استودیوهای بازی سازی دست به حرکت خوبی میزنند و از جنبه های موفق بازی ها استفاده می کنند و بازی جدیدی رو خلق میکنند که مورد توجه عموم هم قرار میگیره . مثال بسیار خوب این زمینه بازی Uncharted بوده که حتما معرف همه ی دوستان هست . اما بر میگردیم به Quantum Theory راستش الگو برداری از بازی های بزرگ در شرایطی که فاصله ی بین انتشار شماره های مختلف اونها طولانی میشه حرکت منطقی ای به شمار میاد ، اما الگو برداری نه کپی کامل .
Quantum Theory رو میشه به عنوان یک کپی کامل از Gears of War دونست بازی ای در حد جهانی با طرفدارانی فوق العاده آتشین ، جالب اینجاست که احتمالا از نظر Tecmo , Koei ساخت بازی ای مثل Gears of War بسیار ساده بوده و تا حدودی هم به این هدف دست پیدا کردند ، اما به قول ما ایرانی های متوجه فوت استادی اون بازی نشدن ، Gears of war به جز کارکتر تا دندان مسلح و خشن و دشمنان بد ترکیب چیز های دیگه ای هم داره که به بازی شخصیت میده . چیز هائی که در Quantum Theory نمی بینید . بازی سازان ژاپنی همواره بازی های زیبائی رو خلق کردند که از جمله ی اونها میشه به Onimusha , Dynasty warriors , … اشاره کرد . بازی هائی بسیار زیبا و دلنشین اما به چه علت این بار به سراغ کپی برداری از عناوین غربی رفتند مشخص نیست ؟! شاید خواستند ، از این راه موفقیت گذشته رو تکرار کنند . موفقیتی که تصادفی به دست نیامده .
طراحی شخصیت Quantum Theory در حد قابل قبولیه البته این در حالیه که عده ای از دوستان معتقدند که Syd ( شخصیت اصلی بازی ) ترکیبیه از کارکتر های بازی high school musical به همراه مقداری Chris Redfield که به Unreal tournament فرستاده شده تا تیر اندازی با تفنگ های عجیب غریب رو یاد بگیره . Syd علاوه بر هیکل بزرگ و تفنگ قدرتمندش می تونه با سرعت قابل قبولی هم حرکت بکنه ، کاور بگیره و از پشت کاور شلیک کنه . طراحی مراحل در حد بسیار ضعیفی بوده ، تخریب های محیط زمخت و خالی از جزئیاته که حتی نماهای نزدیک هم هیچ تفاوتی با دورنمای صحنه نداره .
دشمنان از جمله کرمها و سایر موجودات اهریمنی بسیار کند هستند و از هوش مصنوعی پائینی بر خوردارند ، چرا که در زمان کاور گیری هم قسمتهائی از بدن اونها در دسترس و قابل شلیکه . در این بین گاهی اوغات با دشمنانی برخورد می کنید که سرعت نسبتا بالائی دارند و به سمت شما یورش میبرند که در یک چنین روندی باعث به وجود آمدن کمی هیجان و استرس میشه و همینطور گاهی اوقات باس ها ( غول های بازی ) بسیار هوشمند میشن و تمامی محل های اختفا و کاورها رو پوشش میدن و داخل یک منگنه ی مرگ نابودتون می کنند .
کارکتر دوم بازی خانمی به اسم فیلنا ست . از جمله قابلت های این کارکتر اینه که میتونید به سمت دشمنان پرتابش کنید . البته با وجود در اختیار داشتن اسلحه های توانمند این حرکت غیر منطقی هست ( شاید هم دلیل دیگه ای برای پرتاب داره ؟! خدا میدونه ) اما باز هم نقطه ی امیدیه چرا که تنها وجه تمایز بازی با Gears of war رو تشکیل میده .
البته می تونید با دکمه زنی درست با این حرکت پرتابی کمبو هم خلق کنید . تکه کلامهای Syd هم مسخره و عجیبه . به عنوان مثال استفاده از بای بای بعد از منفجر کردن یه موجود زشت اصلا خنده دار یا جالب نیست .
نقطه ضعف دوم بازی نبود بخش مولتی پلیر هست . یعنی فقط می تونید بازی رو روی مود کامپین و فقط آنلاین بازی کنید . یعنی از Split screen ویا System link هم خبری نیست که این خودش ضعف عظیمی در مقابله با Gears of War هست . در نهایت باید گفت که خوب ؛ این تجربه بازی توانمندی رو خلق نکرده و باعث میشه که Tecmo , Koei اگر می خوان در زمینه ی بازی های 3rd person shooter فعالیت کنند دیدگاهشون رو عوض کرده و دست از تقلید بردارند ، چرا که این کپی برداریشون بازی ای رو خلق کرده که شاید به سختی بتونه 2 یا 3 ماه در ذهن گیمر ها باقی بمونه و بعد از اون به کلی فراموش خواهد شد .
نظرات (3)