گیمر های قدیمیتر . آن گروهی که کمی سن و سالشان بالاتر رفته و بازی های فعلی کمتر راضیشان میکنند ، همیشه به گذشته ای پر از افتخار اشاره دارند . گذشته ای با عناوین بزرگ . بازی هائی که دیگر تکرار نمیشوند . کاری که تیم 10 نفره ی Atsushi Hashimoto انجام داده، توجه به این دسته گیمر های قدیمی تر است. آنهائی که دلشان برای عنوانی که بتواند حس نوستالژی بازی های گذشته را برایشان زنده کند، لک زده است .
من ستسونا هستم به سبک بازی های نقش آفرینی قدیمی ژآپنی ساخته شده است . تمام تلاشش را کرده تا به آن اصول که بنیان سبک RPG را تشکیل دادند پابند بماند. اگر کمی انصاف داشته باشیم با وجود محدودیتهائی که در این هدف گذاری به چشم میخورد حتی میتوانیم بگوئیم که کارش را بخوبی انجام داده است .
بازی داستانی حماسی احساسی دارد. مطمئنا سری فاینال فانتزی ، بخصوص شماره های نخست آن در روند ساخت I am Setsuna تاثیر زیادی داشته اما به وضوح میتوان ردپای داستان فاینال فانتزی 10 را در بازی مشاهده کرد. ماجرا درباره ی سفر است . سفری بدون بازگشت برای مقصدی تاریک. ستسونا قرار است برای هدفی مهم که امنیت مردمانش به آن بستگی دارد قربانی شود . هر 10 سال یکبار باید شخصی خودش را برای آسایش دیگران به دست اهریمن بسپارد و حالا نوبت به Setsuna رسیده تا به وظیفه ای که بر عهده ی اوست عمل کند. در دوره ای که بشریت با شیاطین در نبردی خونین است و همواره از جانب این دشمنان تهدید میشود، نبردی که صفحه ی ترازوی آن به سمت اهریمنان سنگینی بیشتری پیدا کرده، تنها راه نگه داشتن این تهدیدها، قربانی کردن شخصی 18 ساله است.در بازی شما قهرمانی خوش سیما نیستید که دنبال ماجراجویی باشد یا مثلا بخواهد دنیا را نجات دهد؛ بلکه مزدوری بیعاطفه هستید که دختری جوان را به سمت مرگ میبرد، فقط به این خاطر که آنچه از بشریت باقی مانده برای چند سال بیشتر بتوانند در کلبههایشان به زندگی ادامه دهند. حسی فراگیر از شکست ناگزیر بهمراه این حس که بهترین روزهای بشر در گذشتهای دور دفن شده است، تمام اعمال و انگیزههای شخصیتهای بازی را شکل میدهند. همین رویه باعث میشود داستان حالتی مشابه با سنت بازیهای نقشآفرینی ژاپنی نداشته باشد، اگرچه تقلیدهای بسیاری از این نوع بازیها در تار و پود آن به چشم میخورد. داستان I Am Setsuna شاید هوشمندی و غیرمنتظره بودن بازی Chrono Trigger یا دیگر بازیهایی که از آنها تقلید کرده را کم داشته باشد، اما به شکلی واضح و بیریا روایت شده که نمونهی آن در این زمانه کمتر پیدا میشود.
بازی ساختار آشنائی دارد . شما به سمت مقصد شومی در سفر هستید . در این مسیر باید از جنگلها ، کوهستانها و شهرها عبور کرده و راهتان را پیدا کنید . راهنمائی در بازی وجود ندارد . خود شما هستید که باید به نشانه ها توجه کنید تا وقتتان را بیهوده در مسیری اشتباه تلف نکنید. بازی در محل های مشخصی ذخیره میشود که باید به آنها توجه کنید . همیشه هدایت تیمی 3 نفره را برعهده خواهید داشت که میتوانید مبارزین این تیم را بسته به صلاحدیدتان عوض کنید. فقط باید این نکته را بخاطر بسپارید که برای ارتقای توانائی های هر شخصیت ، سریعترین راه استفاده از او در تیم 3 نفره و نبردهاست . آنهائی که در مبارزات شرکت نمیکنند بهره ی کمی از EXP بدست آمده از آن مبارزه را دریافت خواهند کرد.
هر شخصیت در تیم شما توانائی ویژه ای دارد که میتواند در موقعیتی خاص به کمکتان بیاید . ممکن است یکی از همراهان شما توانائی ترمیم زخم های دیگران را داشته باشد یا دیگری توجه دشمنان را از سایر همقطارن به خودش جلب کند. حتی ممکن است یکی از همراهانتان بتواند با جادوئی خاص از قدرت آتش و یخ در مبارزاتش بهره ببرد اما در مبارزات I am Setsuna چیزی به نام Momentum وجود دارد که میتواند مسیر مبارزه را تغییر دهد . Momentum با فشار دکمه ای خاص در زمانی کوتاه اتفاق می افتد که با بهره بردن از آن علاوه بر آسیب هولناکی که به دشمنان وارد میشود ، چنانچه مبارزه را با این ضربه به پایان برسانید آیتم های ویژه ای را هم برای شما به ارمغان می آورد .
در بازی شما قهرمانی خوش سیما نیستید که دنبال ماجراجویی باشد یا مثلا بخواهد دنیا را نجات دهد؛ بلکه مزدوری بیعاطفه هستید که دختری جوان را به سمت مرگ میبرد، فقط به این خاطر که آنچه از بشریت باقی مانده برای چند سال بیشتر بتوانند در کلبههایشان به زندگی ادامه دهند
با توجه به اینکه در بازی های سبک نقش آفرینی یکی از راه های ارتقای توانائی های قهرمان داستان مبارزه با دشمنان است ، من ستسونا هستم هم از همین قاعده پیروی میکند ولی کمی در آن تغییر ایجاد کرده است . شما با EXP بدست آمده از مبارزات تنها HP و MP بیشتری دریافت میکنید و در قدرت و نیروی کارکترتان تغییری حاصل نمیشود. به همین دلیل برای قدرتمند تر شدن در مبارزات به سلاح جدید نیاز خواهید داشت. به همین دلیل خریدن سلاح در زمانیکه یک شهر جدید را کشف میکنید به یک عادت برایتان تبدیل خواهد شد. ولی در I Am Setsuna مادامی که چیزی را نفروشید، نمیتوانید چیزی هم بخرید.در I am Setsuna بعد از نبردها یا از طریق صندوقهای گنج، به شما پولی داده نمیشود پس باید اشیایی که در جنگها بدست آوردید یا در گشت و گذارها از روی زمین جمع کردهاید را بفروشید . فروختن آیتم ها هم کاری بسیار زمانبر است . با وجود اینکه میتوانید تمام آیتم هایتان را یکجا بفروشید اما بعد از مدتی مطمئنا برای اطلاع از اینکه چه چیزی را به چه کسی فروخته اید تا در آینده بتوانید دوباره آن را بخرید، ترجیح میدهید که آنها را یک به یک بفروشید. فقط مشکل اینجاست که باید به مجموعه ی بزرگی از آیتم ها سر و سامان بدهید.
متاسفانه شخصیت ها در بازی صحبت نمیکنند و گرافیک بازی که با استفاده از موتور Unity خلق شده با همراهی موسیقی متنی که تنها با پیانو نواخته میشود به شما این احساس را میدهد که دارید Harvest Moon بازی میکنید. قبول دارم که Harvest Moon بازی جذابی است اما اصلا نمیتوان ترکیب خوبی بین این بازی و یک RPG ژاپنی تصور کرد. با این وجود I Am Setsuna یک بیعت با بازیهای محبوب نقشآفرینی ژاپنی است که خوب طراحی شده اما ریسک کمی را به جان خریده است. سازندهی بازی، Tokyo RPG Factory به مقصود نانوشتهی خود رسیده است: خلق نقشآفرینیهای ژاپنی به شیوهای که همه ما به یاد میآوریم.I Am Setsuna برای تحقق هدفش پا در کفش بزرگان نهاده و همین باعث شده که خاطرات ما از بازیهای قدیمی، این بازی را کوچک بشمارد. گاهی موسیقی یا صورت ها در بازی حس خوشایند نوستالژی را در وجودتان به قلیان می اندازد . حسی خوشایند همچون بازگشتن به شهر خود بعد از یک دهه دوری، و به این دلیل برای کسی که با بازیهای ژاپنی بزرگ شده است، I Am Setsuna مطمئنا لذت بخش خواهد بود. لذت از نگاه به گذشته و یادآوری خاطراتی خوب و شیرین.
نظرات (1)