راستش رو بخواین بعد از بازی کردن نسخه سوم و به دنبال اون نسخه چهارم بازی پرسونا فکر نمیکردم بازی دیگهای پیدا بشه که بتونه به خوبی اونها باشه و من رو چنان میخکوب خودش کنه که بعد از چندین سال هم هنوز توی ذهنم مثل روز اول زنده باشه. اما مثل اینکه اتلوس با عرضه نسخه پنجم بازی اومده نظر تمام کسایی که مثل من فکر میکردن رو عوض کنه و حقیقتا با شاهکاری که تحویل داده، صددرصد موفق عمل کرده. نسخه پنجم سری پرسونا تقریبا ده سال بعد از آخرین شماره ش عرضه شده و همونطور که توی تبلیغات بازی هم گوشزد شده، اومده تا قلبهای ما رو تسخیر خودش کنه.
به پرسونا 5 خوش آمدید
پرسونا 5 با یک چرخش 180 درجهای از شماره قبلی خودش که توی یک منطقه دورافتاده بیآب و علف اتفاق میافتاد، در یکی از شلوغترین و پرازدحامترین شهرهای دنیا یعنی توکیو روایت میشه. حال و هوای بازی هم به همین نسبت تیره و تار هست. شما نقش یک نوجوان بزهکار رو دارین که برای گذروندن دوره عفو مشروطش باید یک سال رو مثل یک بچه خوب و سر به زیر توی یک کافه به اسم "le blanc" که به فرانسوی میشه "سفید"، سر کنین و به اصطلاح بازپروری بشین. اما هم اینکه به مدرسه برین میفهمین که یکی داستان زندگیتون رو همه جا پخش کرده و همه از اینکه یک بزهکار هستین خبر دارن و به این نتیجه میرسین که گذروندن این یک سال به همین راحتیها هم که فکرش رو میکردین نیست و یک سال پر حادثهای رو در پیش دارین.
رفت و آمد شما به مکانهای مختلف با مترو انجام میشه
در شروع بازی، برخلاف نسخه قبلی که چند ساعت طول میکشید تا شما به قسمت مبارزه برسین، همون اول شما خودتون رو توی یک کازینو، در حال فرار پیدا میکنین و طولی نمیکشه که اولین مبارزه بازی اتفاق میوفته. سیستم مبارزه نوبتی بازی نسبت به نسخههای قبلی فرق چندانی نکرده و سعی شده با گذاشتن میانبرها در جای مناسب مبارزهها سرعت پیدا کنن و همچنین شما گیج نشین. اگه برای بار اول هست که پرسونا بازی میکنین اصلا نگران نباشین، چون که بازی سیستم آموزش خیلی خوب و کارایی داره که توی یک چشم بهم زدن همه چی رو به شما یاد میده. از تغییرهای سیستم مبارزه میشه به اضافه شدن سلاحهای گرم که در جای خودشون بسیار کار راه انداز هستن و قابلیت مذاکره با دشمنها یا طلب کردن پول یا آیتم از اونها رو نام برد.
پیدا کردن نقاط ضعف دشمنها میتونه خیلی کمکتون کنه
بعد از شروع هالیوودی بازی، داستان فلش بک میخوره و تازه داستان بازی شروع میشه. داستان بازی از این قرار هست که یک نرمافزار روی گوشیتون خودبهخود ظاهر میشه که میتونین توسط اون به دنیای درونی ساخته ذهن افراد برین. توی این دنیا شما قادر هستین که چیزی که واقعا درون قلب افراد میگذره رو ببنین و اگه این فرد واقعا آدم بد و فاسدی باشه این دنیا یک قصر خواهد بود که ممکن شبیه هر چیزی باشه: اهرام مصر، کشتی و یا حتی یک سفینه! شما با رفتن به قصر این افراد و دزدیدن گنجهایی که از اون محافظت میکنن، میتونین قلب افراد رو تغییر بدین و اونها رو وادار کنین در دنیای واقعی به کارهای زشتی که میکردن اعتراف کنن و سزای اعمالشون رو ببینن. بنابراین شما و دوستانی که طی داستان بازی پیدا میکنین گروهی به اسم Phantom thieves"" یا همون "اشباح دزد" تشکیل میدین و میرین به مبارزهی افراد شرور و فاسد و از این طریق برای خودتون اسم و رسمی پیدا میکنین و معروف میشین. مراحل و دشمنهای بازی از طراحی و تنوع خوبی برخوردار هستن و هیچوقت خسته کننده نمیشن. توی مراحل شما باید قصر افراد رو برای رسیدن به راهی به گنج اونها بگردین و در این حین با سایهها مبارزه کنین و همچنین معماهای نه چندان پیچیده بازی رو حل کنین. وقتی راه گنج رو پیدا کردین، یک کارت برای کسی که هدف شماست میفرستین تا بترسه، گنجش پدیدار بشه و بتونین اون رو بدزدین.
گنج هر شخصیت شکل مخصوص به خودش رو داره
بقیه زمانهایی که مشغول گشت و گذار توی قصرها نیستین کارهای زیادی واسهی انجام دادن دارین. شخصیت شما 5 خصوصیت اصلی داره (دانش، جذبه، مهارت، قدرت و شجاعت) که باید با مدیریت صحیح زمان اونها رو به طور صحیح تقویت کنین تا توی بازی موفق بشین. این کار از طرق مختلفی مثل کتاب خوندن، تعامل با یک شخصیت خاص، خوردن غذا و ... امکان پذیر هست. همچنین شما روابط اجتماعی گستردهای میتونین داشته باشین و شخصیتهای فرعی زیادی از معلم مدرسه گرفته تا کاندیدای نخستوزیری برای شناخته شدن وجود دارن. شما هر چقدر که با یکی از اونها صمیمیتر بشین، امتیازهای بیشتری دریافت میکنین و مبارزههای آسونتری در پیش خواهید داشت. هر کدوم از شخصیتها نیز داستان زیبا و منحصر به فرد خودشون رو دارن و با اینکه سیستم اجتماعی بازی بدون تغییر خاصی از نسخههای قبل به این نسخه آمده، تعامل با اونها رو به هیچ وجه خسته کننده نمیکنه. فقط ممکنه بعضی وقتها آرزو کنین که کاش نحوه تعامل شما با بقیه تاثیری ولو اندک بر داستان اصلی بازی بذاره.
اگه مهارتتون به اندازه کافی بالا باشه میتونین از گچی که معلم طرفتون پرت میکنه جاخالی بدین!
دوبلهی بازی بصورت پیشفرض انگلیسی هست که واقعا خیلی حرفهای کار شده و شما نقصی در این قسمت نمیبینین. البته امکان استفاده از صوت ژاپنی هم بصورت dcl جداگونه هست ولی دوبله انگلیسی بازی اینقدر خوب کار شده که اصلا نیازی به این کار دیده نمیشه! موسیقی متن بازی هم مثل همیشه بسیار گوشنواز و مناسب هست و در کنار طراحی گرافیکی بسیار زیبای رابط کاربری و صفحههای بارگذاری حس بسیار خاص و شیکی به شما میده. رابط گرافیکی بازی این قدر زیبا و با جزئیات کار شده که حتی عناوین بسیار بزرگی مثل ویچر هم در برابر اون حرفی برای گفتن ندارن و مثل این میمونه که شما در حال خوندن یک داستان مصور خوش رنگ و آب هستین. گرافیک داخل بازی هم کاملا مناسب عنوان و حال و هوای داستان هست اما باز هم میتونست بهتر باشه ولی مثل اینکه فدای نسخه PS3 شده و از بعضی جزئیات چشم پوشی شده، بنابراین اگه تکسچرهای زیادی با کیفیت پایین توی پسزمینهها دیدین تعجب نکنین!
گشت و گذار در توکیو هم لذت خودش رو داره
وقتی هم که حوصلهتون از تعامل با شخصیتهای بازی یا پیدا کردن گنجها و تغییر قلبها سر رفت، میتونین برین سراغ مینی گیمهای بازی مثل ماهیگیری یا بیسبال، توی توکیو چرخی بزنین و از محیطهای شبیه سازی شده مثل آکاهیبارا لذت ببرین یا توی یکی از مغازههای اونجا شروع به کار کنین و یا اینکه اصلا برین به "mementos"، قصری که متعلق به عموم مردم و مثل سیاهچالههای سری قبل از یک فضای بزرگ و چند طبقه تشکیل شده و در اونجا ماموریتهای جانبی رو انجام بدین و تیمتون رو تقویت کنین. ماموریتهای جانبی هم هر کدوم داستان مختص خودشون رو دارن و بعضیهاشون واقعا تاثیر گذار هستن. همینطور که خودتون هم احتمالا حدس زدین بازی دارای محتوای بسیار زیادی هست و یک بار تموم کردن اون ممکنه بیش از 100 ساعت زمان ببره و قاعدتا وقت و حوصلهی زیادی رو طلب میکنه. مخصوصا متنهای داستان بسیار زیادن و آخرهای بازی ممکنه گاهی از خوندن اونها حوصلهتون سر بره! پایان بازی هم طبق سنت قدیمی پرسونا مطابق با انتخابهای شما حین بازی رقم میخوره و شما میتونین با چند بار تمام کردن بازی، پایانهای متفاوتی رو ببینین.
کاتسینهای انیمهای بازی هم جذابیت خودشون رو دارن
در پایان باید گفت که اتلوس و کارگردان بازی آقای کاتسورو هاشینو، وظیفه شون رو به نحو احسن انجام دادن و شما با یک بازی تقریبا بدون نقص، زیبا و با صدها ساعت محتوا JRPG طرف هستین که تا سالیان سال در خاطرهی شما باقی خواهد موند و بسیار محتمل هست که پرسونا 5 به استانداردی برای بقیه بازیهای هم سبک خودش تبدیل بشه. همونطور هم که خود آقای هاشینو گفتن این آخرین کارگردانی ایشون واسهی سری پرسونا هست و با تاسیس استدیو جدیدشون باید منتظر کارهای جدید و متفاوتی ازشون بود. بنابراین این سوال که آیا پرسونا 6ای در کار خواهد بود و یا اگه هم باشه بتونه بدون وجود آقای هاشینو به خوبی پرسونا 5 باشه کاملا در هالهای از ابهام قرار خواهد داشت. در نتیجه به تمامی دوستان علاقهمند به سبک مبارزه نوبتی ژاپنی توصیه میشه که به هیچوجه از تجربه این عنوان غافل نشن که ممکن هست چنین شاهکاری تا سالیان سال دیگه تکرار نشه!
نظرات (8)