بررسی بازی City of Brass
چیزی که بازی City of Brass را خاص میکند، استودیویی و افرادی است که مسئولیت ساخت این بازی را برعهده داشتهاند. Uppercut Games متشکل از سازندگان سابق دو نسخه اول BioShock و Fallout:Tactics است که نشان از تجربه بالای آنها در این زمینه دارد. چه بخواهید چه نخواهید، بعد از شنیدن این حرف انتظارتان از این افراد و بازیهایشان بیشتر میشود و میخواهید تا دوباره یک اثر بینقص و فوقالعاده تحویل بدهند. اولین عنوان شناخته شده این استودیو که Submerged نام داشت، نتوانست آنطور که باید مطرح شود و حتی موفق نشد بازخوردهای خوبی را از منتقدین و کاربران دریافت کند. حال این تیم برای قدم بعدی خود تصمیم گرفت که به سراغ ساخت یک بازی در ژانر Roguelike برود که اکنون با نام City of Brass در دستان ما قرار دارد. ژانر Roguelike برای اکثر گیمرهای امروزی تقریبا بیگانه است و کمتر افرادی از قوانین و المانهای آن اطلاع دارند، چراکه هرساله تعداد محدودی بازی با این سبک خاص روانه بازار میشوند. یکی از ویژگیهای بازیهای این ژانر معمولا این است که در دسته بازیهای دوبعدی یا ایزومتریک قرار میگیرند؛ اما حالا Uppercut Games پای خود را فراتر گذاشته و یک بازی Roguelike با دوربین اولشخص ساخته است! بنابراین، مهم نیست که با سبک آشنایی دارید یا خیر، در هر صورت City of Brass یک تجربه جدید برای شما خواهد بود. با اینکه این جملات خبر از یک اثر خوب و جدید میدهند، اما متاسفانه City of Brass اگرچه برای مدتی در حالت Early Access قرار داشت، ولی هنوز هم از یکسری مشکلات اساسی در گیمپلی رنج میبرد.
داستان City of Brass درباره شهر ثروتمندی است که سالهای سال در زیر شنها مدفون بوده و در ابتدا کار، شخصیت اصلی بازی – که از قضا یک دزد ماهر است – توسط یک جواهر این شهر را دوباره زنده میکند و وارد آن میشود. هدف اصلی داستان این است که شما به عنوان یک دزد موفق به دزدیدن جواهری بشوید که در قلب این شهر قرار دارد. همانطور که احتمالا تا حالا حدس زدهاید، در City of Brass داستان کوچکترین اهمیتی ندارد و این توضیحاتی هم که بالاتر نوشته شد، تمامشان در مرحله تمرینی و در قالب متنهایی به بازیکن گفته میشود! بنابراین، در طول ساعات گیمپلی هیچ خبری از دیالوگ، کاتسین و ... نیست.
یکی از نکات جالب بازی، معماری عربی و طراحی محیطها است که در همان اولین مراحل شما را به یاد فیلمهای ایندیانا جونز و علاءالدین و نسخههای ابتدایی شاهزاده ایرانی (Prince of Persia) میاندازد. سازندگان در این بخش موفق شدهاند تا این فضا را به خوبی و با استفاده از موسیقیهای عربی و المانهای مختلف گیمپلی به بازیکن منتقل کرده و اتمسفر موردنظر خود را شکل بدهند.
در طول بازی شما دقیقا دو وظیفه مهم بر عهده دارید که اولی برداشتن جواهرها و دومی درگیری با دشمنان و در رفتن از تلهها است. برای این کار دو سلاح در دستان شما قرار داده شده که شامل شلاق و شمشیر میشود. شمشیر همانطور که از نامش پیداست، برای درگیری با دشمنان به کار میرود و البته اگر خوششانس باشید، میتوانید نمونههای بهتری هم بهدست آورید. در سمتی دیگر اما شلاق بیشترین کاربرد را دارد؛ با استفاده از این ابزار میتوانید دشمنان را گیج کنید، آنها را به سمت خود بکشید و یا اینکه جواهرات دور از دسترس را بگیرید. بازهم اگر خوششانس باشید، میتوانید شلاقهای بهتری بهدست بیاورید که ضربههای محکمتری به دشمنان وارد میکنند. جواهرات در واقع واحد پول بازی هستند و با جمعآوری آنها قادر هستید تا از غولهای چراغ جادو، قدرتهای جالب و کارآمدی مثل زره بهتر یا پرشهای بلندتر بخرید.
مواردی که در پاراگراف بالا گفته شد، اساس City of Brass را تشکیل میدهند و گیمپلی چیزی خارج از آنها نیست. متاسفانه گیمپلی قربانی تصمیمهای اشتباه طراحان شده و به هیچوجه نمیتواند نمره قبولی را در این بخش بگیرد. با اینکه جمعآوری جواهر در ساعتهای ابتدایی بسیار لذتبخش است، ولی رفتهرفته و هر چقدر که جواهر بیشتری جمع میکنید، متوجه میشوید که نمیتوان استفادههای زیادی از آنها کرد. برای اینکه منظورم را متوجه شوید، بگذارید بدین شکل بگویم که هر غول چراغ جادو – که تعدادشان در هر مرحله بسیار محدود است - همیشه سه قدرت ویژه برای خریدن در اختیار شما قرار میدهند. از این سه قدرت، معمولا همیشه یکی از آنها تکراری است، چراکه قبلا آن را در مراحل قبل گرفته بودید و دیگری هم شاید چندان مورداستفاده نیست و نمیتواند تاثیر قابلتوجهی روی قدرتتان بگذارد. در اینجا تنها یک گزینه میماند که گیمر معمولا آن را با پولهایی که بهدست آورده، خریداری میکند. طبق بررسیهایی که من انجام دادم، گرانقیمتترین قدرتهای بازی قیمتی بین 900 تا 1200 سکه دارند که جمعآوری این مقدار پول، شاید در بدترین حالت پنج دقیقه از شما وقت بگیرد. بعد از اینکه ساعات زیادی را به جمعآوری جواهر اختصاص دادید، متوجه میشوید که مقدار زیادی پول دارید ولی عملا هیچ کار خاصی نمیتوانید با آنها بکنید. این موضوع باعث شده تا پولی که جمع میکنید، از یک مقدار به بعد تاثیرش – حداقل در گیمپلی – نزدیک به صفر باشد. سازندگان شاید بهتر بود مقدار پولی را که از محیط جمعآوری میکنید را کمتر میکردند یا اینکه قیمت قدرتهای ویژه را افزایش میدادند. شاید با انجام این کار، گیمر برای خریدن و رسیدن به یکسری قدرتهای تاثیرگذار، مدت زمان بیشتری را صرف پیدا کردن جواهر میکرد و یا اینکه از داشتههایش استفاده بیشتری میبرد.
دیگر مشکل عمدهای که در City of Brass به چشم میخورد، سیستم مبارزات و درگیری با دشمنان است. برخلاف آن چیزی که در تریلر بازی مشاهده میشد، کشتن دشمنان و درگیری با آنها اصلا لذت بخش نیست که برای این گفته هم دلایل زیادی وجود دارد. مهمترین و اصلیترین علتی که باعث شده تا گیمپلی City of Brass برای من جذاب نباشد، عدم وجود یک سیستم پاداشدهی (Rewarding) است. کشتن یا نکشتن دشمنان کوچکترین تاثیری روی شما ندارد و از یک جایی به بعد به این نتیجه میرسید که بهتر است از دست آنها فرار کنید تا اینکه وارد درگیری شوید، چراکه در این حالت ممکن است سلامتی خود را از دست بدهید و از آنجایی که پیدا کردن جان اضافی در بازی حکم پیدا کردن طلا در دنیای واقعی را دارد، این کار اصلا به صرفه نیست. جدا از این، مشکلات هیتباکس (Hitbox) را هم اضافه کنید تا متوجه شوید که چرا میگویم درگیر شدن در بازی اصلا به صرفه نیست؛ برای مثال، در اواسط بازی تصمیم گرفتم هر بار که به اتاقی وارد شدم، به سرعت جواهرات موجود را جمع کنم و سریعا در بروم. با این کار، هم میزان سلامتی خودم را حفظ میکردم و هم اینکه پول خوبی بهدست میآوردم. برای حل این مشکل، سازندگان دو راه پیش روی خود داشتند؛ اول اینکه با کشتن دشمنان مقداری پول یا حتی جان اضافی به بازیکن میدادند و یا اینکه عمق و سرعت مبارزات را افزایش میدادند.
فرض میگیریم که از کم شدن سلامتی خود هیچ ابایی ندارید و میخواهید هر طور شده دشمنان را پودر کنید. با این حالت، بازهم سیستم مبارزات خشک و تکراری جلو لذت بردن شما را میگیرد. بالاتر گفتم که با شلاق خود میتوانید دشمنان را گیج کنید یا آنها را به سمت خود بکشانید. این دو کار، اساس استراتژیهای شما را در مبارزات تشکیل میدهند و بدون شک در هر رویارویی با دشمنان، اول از هر چیزی آنها را گیج میکنید (یا به سمت خود میکشانید) و سپس با سلاح سرد خود آنها را نابود میکنید. ایده ابتدایی بسیار خوب به نظر میرسد، ولی مشکلات از جایی آغاز میشوند که بعد از چند ساعت کل این سیستم و اجزا آن تکراری میشوند! شاید وجود سلاحهای متنوع باعث شده تا این مشکل حداقل برای ساعتی از نظر بازیکن مخفی شود، ولی یکدفعه به خود میآیید و میبینید که دائما در حال انجام کارهای مشابه هستید. بازهم برای رفع این ایراد، راههای بسیار زیادی پیش روی سازندگان قرار داشت که میتوانستند حداقل در این بخش تجربه لذتبخشتری ارائه دهند.
City of Brass تقریبا تمام المانهای مهم ژانر Roguelike را به خوبی رعایت کرده. از مهمترین المانهای این سبک میتوان به «ساخت مراحل به صورت تصادفی» و «Permanent Death» اشاره کرد؛ قابلیت Permanent Death به این صورت است که اگر بازیکن در هر کجای بازی کشته شود، باید دوباره مراحل را از ابتدا آغاز کند. البته این قابلیت در City of Brass به شکل دیگری عمل میکند و پس از کشتن هر باس، بازی به شما اجازه میدهد تا ماجراجویی خود را از کمی عقبتر ادامه دهید.
اما دیگر ویژگی این ژانر، ساخت مراحل به صورت تصادفی است که همانطور که از اسمش پیداست، تمامی مراحل به صورت تصادفی ساخته میشوند؛ یعنی اگر کشته شوید و بخواهید بازی را دوباره آغاز کنید، با مراحلی کاملا جدید روبهرو خواهید شد. با این توضیحات کاملا متوجه شدهاید که اصلا با عنوان آسان و راحتی سر و کار نداریم و از آنجایی که سیستم سلامتی هم بسیار سختگیرانه عمل میکند، باید تمام حرکات خود را به دقت و با برنامه انجام دهید. با این حال، مراحل تصادفی باعث شده تا ارزش تکرار بازی به مراتب بالاتر برود و چه خوب میشد اگر سیستم مبارزات هم کمی جذابتر طراحی میشد تا ساعات بیشتری از بازی لذت میبردیم.
اگر میخواهید با ژانر Roguelike آَشنا شوید و یا اینکه یک تجربه جدید را امتحان کنید، City of Brass انتخاب بسیار مناسبی است و میتواند شما را با پایههای این سبک آشنا سازد. جدا از این، متاسفانه City of Brass در بخشهای مختلفی مثل سیستم مبارزات و پاداشدهی ایرادهای زیادی در خود دارد که سبب گردیده تا تجربه بازی کامل نباشد.
نقد و بررسی City of Brass بر اساس نسخه ارسالی ناشر برای وبسایت بازی مگ انجام شده است. (Copy provided by publisher)
نظرات (1)