توضیح لحظات گیجکننده فیلم Deadpool 2
موتانت قرمزپوش و پرحرف مارول وید ویلیسون بازگشته است؛ Deadpool 2 فیلمی ماجراجویانه و خشن با درجه سنی مخصوص بزرگسالان است که همانند فیلم قبلی فضای توام با طنز خود را حفظ کرده است. همانگونه که انتظار میرفت رایان رینولدز در این فیلم نیز نقش قهرمان داستان یعنی وید ویلسون را ایفا کرد، شخصی که سرعت و تسلطش در به زبان آوردن سخنان طنزآمیز از مشتانش بیشتر است؛ این بدان معنا است که شما شاهد اتفاقات زیادی در فیلم خواهید بود و باید تمام توجه و تمرکز خود را بر روی آن بگذارید تا سخنان کاراکتر اصلی از دید شما پنهان نماند.
اضافه کردن موضوعی چون سفر در زمان و بهرهگیری زیرکانه از کمیکهای مختلف باعث میشود تا به شکل واضحی فیلم دو ساعته Deadpool 2 شامل لحظاتی گیجکننده برای شما باشد که توضیحی برای آن ندارید؛ شاید شما با دیدن چند باره این فیلم بتوانید جواب سوالهای خود را بیابید، اما گاهی اوقات شما حوصله و یا وقت لازم را برای دیدن دوباره یک فیلم ندارید، اما نگران نباشید در ادامه ما به توضیح لحظاتی که ممکن است در فیلم Deadpool 2 برای شما گیجکننده باشد میپردازیم.
آیا ددپول شکستناپذیر است؟
فیلم Deadpool 2 به معنای واقعی کلمه با یک انفجار آغاز میشود؛ ما مشاهده میکنیم وید ویلسون بر بالای چند بشکه مواد آتشزا در وسط آپارتمان خود دراز کشیده است و قصد دارد با منفجر کردن آن به شکل دردناکی زندگی خود را به اتمام برساند. ویلسون در حالی که بر روی بشکهها دراز کشیده است مرگ ولورین در فیلم لوگان را سرزنش کرده و او را به تقلید از کار خود متهم میکند و در همین حین نیز آخرین پک سیگار خود را میکشد سپس آن را پرت میکند تا بشکهها منفجر شوند.
در همین حین که شعلههای انفجار به سمت لنز دوربین میآیند ما میبینیم که اعضای بدن ددپول به صورت تکه تکه شده در جهات مختلفی پرت میشوند؛ حتی برای یک موتانت (جهشیافته) با قدرت بهبود بسیار زیاد نیز غیرمنطقی است که از چنین مرگ ویرانگری به شکل کاملا بهبود یافته خارج شود، قدرت او شبیه به عامل بهبودی ولورین است. در کمیکها خاویر پروتوکلز طرحی برای کشتن ولورین ارائه داد که بدین صورت بود: سر او باید قطع شود و به مکانی دور از بدنش منتقل شود، تا بدین طریق از رشد سریع دوباره گوشت و رشتههای عصبی او جلوگیری صورت بگیرد.
در کمیکها بارها سر ددپول بریده شده است، او حتی پس تبدیل شدن به خاکستر توسط ثور، دوباره خود را احیا کرد؛ او میتواند به راحتی اعضای بدن و اندامهای حیاتی خود را دوباره رشد دهد، در فیلم Deadpool ما مشاهده کردیم دستی را که خودش قطع کرده بود بار دیگر رشد کرد و در فیلم Deadpool 2 نیز هنگامی که بدن او به دو نیم تقسیم شده بود توانست بار دیگر بهبودی خود را کسب کند و اندامهایش را بازیابد؛ بنابراین وقتی کلوسوس پس از آن انفجار مهیب به آپارتمان وید ویلسون آمد تنها کاری که لازم بود انجام دهد پیدا کردن سر او و حمل آن به مکانی امن بود تا ویلسون بار دیگر احیا شده و به حال قبلی خود بازگردد.
چرا ددپول خود را سرزنش میکرد؟
کارگردان دیوید لیچ (یا یکی از اشخاصی که سگ جان ویک مشهور را کشت) از همان ابتدای فیلم سعی کرد سبک مدرن و خاص خود را در این اکشن نیز حفظ کند؛ ددپول در مکانهای مختلفی از هنگ کنگ تا سیسیل تبهکاران را با خنجر، آرواره و تفنگهای خود آشنا کرده و آنها را به سیخ میکشید. متاسفانه در حین یک ماموریت جنایتکاری خطرناک از چنگ او فرار کرده و وارد اتاقی امن میشود، وید نیز از آنجایی که مشتاق است به مناسبت سالگرد آشناییاش با ونسا زودتر به خانه بازگردد با دیدن اینکه افراد دیگری برای حمله به او آمدند تصمیم میگیرد فرار کند و با تاکسی دوپیندر به آپارتمان خود بازگردد.
این تصمیمی بود که باعث پشیمانی او در زندگی شد؛ وید بعد از مدتی که به آپارتمان خود بازمیگردد متوجه صدایی غیرمعمول میشود و خیلی زود با فریاد به ونسا میگوید که بر روی زمین بخوابد، کمی بعد در با صدای مهیبی میشکند و سراسر اتاق گلولهباران میشود. وید مهاجمان را یکی پس از دیگر کشت اما ناگهان همان هدفی که پیشتر از دست او گریخته بود وارد اتاق شد، ویلسون برای این مهاجم کمی دیر عکسالعمل نشان داد و هنگامی که یکی از وسایل برنده را به سمت او پرت کرد این خلافکار شلیکی را انجام داد و گلوله حاصل از آن شلیک به سینه ونسا برخورد کرد و او کشته شد. وید جهت انتقام راهی خشونتآمیزی را انتخاب کرد که در عین حال باعث ویرانی خودش نیز میشد: او طی اقدامی جالب قاتل معشوقه خود را در آغوش کشید و آن را همراه با خود به وسط جاده برد و سپس یک کامیون با سرعت بسیار بالا به آنها برخورد کرد. بعد از این قضایا او به کلوسوس میگوید تنها یک فرد مسئول قتل ونسا است و آن شخص خودش است.
رینولدز طی مصاحبه خود با اینترتیمنت ویکلی راجع به قتل کاراکتر ونسا با وجود ارتباط خاصی که او با شخصیت وید ویلسون داشت گفت: «من احساس میکنم جهت اینکه این کاراکتر به درستی در جهان خود عمل کند نیاز است که شما همهچیز را از او دور کنید.» در فیلم Deadpool تشخیص سرطان وید و درمان او با سلاح ویژه X باعث ایجاد ضرر در او شد، اما ویلسون به شکل جهشیافته و زشت ولی زنده برگشت؛ قدم منطقی بعدی این بود تنها شخصی که وید به آن اهمیت میداد را از او دور کنند، اتفاقی که سرانجام در فیلم Deadpool 2 برای ویلسون رخ داد.
قلبت در جای درستی قرار ندارد
هنگامی که وید ویلسون هوشیاری خود را از دست میدهد و قبل از اینکه عامل بهبودیاش وارد عمل شود، او در آستانه مرگ قرار گرفته و به دنیایی وارد میشود که ظاهرا دنیای پس از مرگ است؛ او درون آب غوطهور میشود و شنا میکند، سپس به یک اتاق زیبا و رویایی میرسد که ونسا با آرامشی خاص در آن نشسته است اما مانعی نامرئی باعث میشود آنها نتوانند یکدیگر را لمس کنند. وقتی که وید تلاش میکند خود را به ونسا برساند او میگوید: «قلبت در جایگاه درستی قرار نگرفته است.» این جملهای بود که در طول فیلم باعث گیجشدن وید ویلسون شده بود.
هنگامی که کلوسوس وید را به X-Mansion برد به او گفت مردان ایکس خانوادهای است که او نیاز دارد و نه لزوما خانوادهای که او آن را بخواهد؛ این سخن باعث شد که سخنان ونسا برای ویلسون یادآوری شود، از این رو او تصمیم گرفت برای مدتی برخلاف خواسته خود به شکلی آزمایشی عضو گروه مردان ایکس شود. دست بر قضا این انتخاب باعث میشود او با راسل کالینز (با بازی جولیان دنیسون) یک موتانت ناامید که نیاز به حمایت دارد آشنا شود؛ صحبتهای ونسا به نوعی وحی گونه بود: این زوج هیچگاه فرصت آن را نداشتند که فرزندی داشته باشند، اما ونسا پس از مرگش وید را به سمت خانوادهای جدید، غیرقابل پیشبینی و عجیب سوق داد.
چرا مدیر موتانتهای جوان را آزار میداد؟
مدیر مرکز توانبخشی جهشیافتهها به شکل محرمانهای جهشیافتههای جوان خود را شکنجه میداد؛ او باعث ایجاد خوی یاغیگری در راسل و تاثیرات وحشتناک بر آینده کاراکتر کیبل شد. راسل آینده قبل از کشتن قربانیان خود که شامل خانواده کیبل نیز میشد از شعار مدیر استفاده میکرد که بدین صورت است: «آن افراد شروری که با دستان من شفا یابند مورد تقدیس و تبرک قرار میگیرند.» اما چرا مدیر و تیم او سعی داشتند با شکنجه دادن موتانتها آنها را درمان کنند؟
قبل از اکران فیلم Deadpool 2 با توجه به شواهد مخفی که در تیزرها وجود داشت اکثر گمانهزنیها مبنی بر این بود که شرور اصلی داستان Mister Sinister خواهد بود؛ سینیتر انتخابی منطقی برای به چالش کشیدن ددپول و کیبل محسوب میشد، قبل از این در کتابهای کمیک نیز دشمنیهایی بین آنها دیده شد که از جمله آن میتوان به کمیک شماره 16 Cable & Deadpool اشاره کرد. طی صحنهای در تیتراژ فیلم X-Men: Apocalypse نیز اشارهای غیرمستقیم به این کاراکتر شده بود، یعنی جایی که مردان سفید پوش کیفی در دست دارند و بر روی آن کیف آرم شرکت Essex هک شده است. (اسم اصلی کاراکتر سینیستر Dr. Nathaniel Essex است) قرار بود کاراکتر سینیستر در فیلم Logan حضور داشته باشد اما بعد از مدتی کارگردان جیمز منگولد تصمیم گرفت او را کنار بگذارد؛ سپس با کنارگذاشته شدن او از پروژه لوگان این گمانهزنیها ایجاد شد که امکان دارد ما شاهد حضور او در فیلم Deadpool 2 باشیم.
در کمیکها اسکس خانهای را برای بچههای یتیم و سرراهی احداث میکند؛ درواقع این یک یتیمخانه است که او در آن به شکل محرمانه کودکان را در آزمایشگاه زیرزمینیاش آزمایش میکند. او همچنین مسئول به دنیا آمدن کیبل نیز هست، این امکان وجود دارد که مدیر نسخهای از سینیستر باشد، بله با این تفاسیر ظاهرا او توسط تاکسی دوپیندر کشته شد؛ اما ما در پایان فیلم میبینیم که ددپول از روی شیطنت به زمانهای مختلف سفر میکند، ممکن است او در این سفر زمانی دوباره زنده شود.
مسیر نابودی راسل
وید طی یکی از دیالوگهایش به راسل میگوید هیولایی در زیرزمین وجود دارد، او مسلما در اینجا به جاگرنات (منهدمکننده) که با نام کین مارکو نیز شناخته میشود اشاره دارد؛ همانطور که طرفداران کمیک میدانند (و همانطوری که جاگرنات در جایی به راسل اشاره کرد) جاگرنات برادر ناتنی پروفسور ایکس یا چارلز اگزاویه رهبر گروه مردان ایکس است. همانطور که از جثه او مشخص است جاگرنات یک موتانت نیرومند با قدرت ماورای بشری است؛ در فیلم Deadpool 2 او در یک محفظه یخچالی در عمق تاریکی نگهداری میشود و در این زندان جاگرنات به راحتی بزرگترین و وحشتناکترین زندانی بین زندانیان است.
هنگامی که ددپول به مبارزه با کاراکتر کیبل در فیلم مشغول میشود و نگاه خود را از روی راسل برمیدارد او به سراغ جاگرنات میرود و با او دوست میشود؛ راسل از جاگرنات میخواهد تا با او در یک تیم قرار بگیرد تا جهان را نابود کنند، این درواقع آغازی در تبدیل شدن راسل به یک موجود پلید بود که در نهایت این موجود پلید تمام خانواده کیبل را به قتل میرساند. با توجه به وابستگی این کودک به ددپول در ابتدای فیلم بعید به نظر میرسید اگر او سخنان ددپول را که به کیبل گفته بود برای کودک ارزشی قائل نیست را نمیشنید همین راه را ادامه میداد و تبدیل به شروری وحشتناک میشد؛ درواقع در آن لحظه تنها شخصی که راسل گمان میکرد میتوانست به آن اعتماد کند به او خیانت کرد.
دلیل واقعی در پشت پرده خوششناسی دومینو
فیلم Deadpool 2 زازی بیتز زیرک را در نقش دومینو به ما معرفی کرد؛ او طی مصاحبه خود با ددپول و ویسل جهت پیوستن به تیم X-Force گفت باید استخدام شود، زیرا او دارای قدرتی عجیب به نام شانس است و همین فاکتور نیز دلیل خوبی جهت پذیرش دومینو در تیم بود. سپس ما در صحنههای نفسگیر به شکل واقعی به میزان شانس او پی میبریم، به طور مثال: جایی که ماشینها در کنار او میچرخند، روشنایی نور باعث از بین رفتن دید حریفش میشود، انفجارهای مهیب چند ثانیه بعد یا قبل از آنکه خطر واقعی او را تهدید کند رخ میدهند، اسلحهها درست در زمان مناسب قفل میشوند و او از یک ارتفاع بسیار زیاد بر روی یک جسم بادی و نرم سقوط میکند.
با اینحال در فیلم این توانایی چندان بسط نیافت، در کمیکهای مارول از قدرت غیرعادی این کاراکتر به شکلهای مختلف جهت پیچش داستان استفاده میشد؛ در کنار مرگبار بودن او طی مبارزات تن به تن و تخصص ویژهاش در تیراندازی، دومینو این قدرت را نیز دارد که وسایل و اجسام مختلف را از راه دور تکان دهد و به شکلی خاص از این قدرت استفاده کند. با وجود اینکه دومینو از قدرت خود آگاه است اما توانایی او به شکل ناخودآگاه و در مواقع خطرناک و بسیار حیاتی ظاهر میشود.
جهش دومینو به طرز ماهرنهای حوادث پیرامون محیط این کاراکتر را به نفع خود او رقم میزند و این نیرو به منزله یک حفاظ خوشبختی برای دومینو محسوب میشود؛ به طور همزمان قدرت دومینو بر روی حرکات بدن او نیز تاثیرگذار است و نوعی غریزه بیعیب و نقص را به این کاراکتر اعطا میکند. با ترکیب قدرت مبارزه و شانس شما ابرقهرمانی دارید که قادر است مفهوم کلمه غیرممکن را زیر سوال ببرد و در مواقع بسیار خطرناک که باید بمیرد از مرگ بگریزد.
کیبل: از دشمن تا دوست
در حالی که تنها یک فرصت برای کیبل جهت سفر او در زمان با دستگاه خاصش وجود داشت، او تنها شانس بازگشت به آینده و زندگی در کنار همسر و دخترش را قربانی کرد و به جای آن تصمیم گرفت از تنها فرصت باقیمانده جهت سفر در زمان برای بازگشت به قبل آغاز ماموریت گروه X-Force در یتیمخانه استفاده کند. او سکه فلزی که ونسا به ددپول هدیه داده و این کاراکتر طی نخستین مبارزهاش با کیبل آن را گم کرده بود را در جیب روی سینه وید یعنی دقیقا جایی که گلوله به او برخورد کرد قرار داد؛ بنابراین تاریخ به همان منوال ادامه یافت گلوله توسط سکه متوقف شد و ددپول جان سالم به در برد، این حرکت قهرمانانه برای راسل کافی بود تا او عقیده خود را تغییر دهد.
بعد از این اتفاق ددپول اعتقاد داشت کیبل به قصد نجات او به گذشته سفر کرد، که البته خود کیبل با گفتاری سرد آن را تکذیب کرد؛ کیبل گفت از آنجایی که خانواده او اکنون در امان هستند، او تصمیم دارد در زمان حال بماند و تلاش خود را جهت تاثیر در تغییرات جهانی انجام دهد و از آینده آخرالزمانی پیش رو جلوگیری کند. در حقیقت احتمالا این تصمیم کیبل ناشی از این دو دلیل است: او دوست داشت که آینده را تغییر دهد و همچنین به تیم جدید خود علاقهای خاص پیدا کرده بود.
سرنوشت گروه اصلی X-Force
طرفداران کمیک با توجه به سرنوشت این گروه در فیلم کمی شوکه میشوند؛ جهت کمک در انجام ماموریت، ددپول و ویسل مصاحبهای را برای انتخاب اعضای گروه X-Force ترتیب میدهند. اشخاصی که برای انجام مصاحبه به نزد ددپول و ویسل آمدند گروهی از کاراکترهایی بودند که طرفداران کمیک قبلا با آنها در کتابها آشنا شده بودند، این افراد عبارتاند از: بدلام، ونیشر، شتراستار، دومینو، زیتجیست و یک فرد عادی به نام پیتر که با دیدن تبلیغ مصاحبه فکر کرد این میتواند کار جالبی باشد.
هرکدام از آنها در اولین ماموریتشان مجبور بودند از یک هواپیما برای نجات راسل خود را به پایین پرت کنند و سپس چتر خود را باز کنند تا آسیبی نبینند؛ برخلاف هشدارهای متعددی که راجع به وزش شدید باد مخالف به آنها داده شد ددپول اصرار داشت همه چیز امن است، در نتیجه اعضای گروه پرش خود را از هواپیما انجام دادند و از بین آنها تنها ددپول و دومینو موفق شدند که زنده بمانند. مرگ ونیشر باعث خلق صحنهای جالب میشود، اگر شما به صحنه مردن او توجه کنید میبینید او به یک کابل برق برخورد کرده و میمیرد و در لحظه برخورد به کابل ما برای اولین چهره او را در فیلم میبینیم؛ چهره او بسیار برای بینندگان آشنا است و این چهره به صورت برد پیت شباهت دارد، این یک اقدامی هوشمندانه از سمت ددپول محسوب میشد زیرا سال گذشته شایعه شده بود که قرار است برد پیت نقش کاراکتر کیبل را ایفا کند، حتی نقاشیهای مختلفی نیز از او در قالب این کاراکتر در فضای مجازی منتشر شد.
شاید طرفداران این کاراکترها به دلیل حضور کوتاه آنها در فیلم دوم کمی ناامید شده باشند، اما این اتفاقات برای کاراکترهای مورد نظر باعث ایجاد لحظاتی غیرقابل پیشبینی و خندهدار در فیلم شد؛ همانطوری که طی صحنههای مربوط به تیتراژ پایانی فیلم مشاهده کردید ددپول به زمان گذشته سفر کرد و پیتر را نجات داد، اما آیا او این کار را در قبال بقیه اعضای تیمش نیز انجام داد؟ ما فقط باید منتظر باشیم و ببینیم.
چگونه صحنههای مربوط به تیتراژ میتواند آینده X-Men را شکل دهد؟
نگاسونیک تینایج وسیله سفر در زمان کیبل را در صحنه میانی تیتراژ تعمیر میکند و در اختیار ددپول قرار میدهد، چه چیزی میتواند در این باره اشتباه پیش برود؟ اگرچه او کمی ناجور است، اما ددپول نیز همانند فرنچایز X-Men زیرمجموعه دنیای سینمایی فاکس محسوب میشود.
طی یک صحنه ما مشاهده میکنیم ددپول وارد صحنهای از فیلم X-Men Origins: Wolverine (محصول سال 2009) میشود، یعنی هنگامی که رینولدز برای اولین بار در نقش ددپول ظاهر شد، اگرچه به دلیل دوخته شدن دهانش در آن فیلم قیافه او چندان برای ما قابل تشخیص نیست؛ از آنجایی که طبق گفته رینولدز این نسخه از کاراکترش در آن فیلم نسخهای اشتباه بود، تجسم این کاراکتر برای او خاطرات خوشی را به همراه نداشت در نتیجه او برای اصلاح این اشتباه به گذشته سفر کرد؛ در این سفر او مبارزه خود را با ولورین متوقف کرده و به سر نسخه اصلی ددپول در آن فیلم شلیک میکند. سپس ددپول بار دیگر در زمان سفر میکند و به سر رایان رینولدز بعد از خواندن فیلمنامه فیلم Green Lantern شلیک میکند.
صحنه مربوط به تیتراژ با توجه به امکان سفر آسان و سریع به X-Verse تفکرات زیادی را در این خصوص ایجاد کرد، یک نمونه بارز از این طرز تفکر میتوان به بازکردن در برای سفر گروهی از کاراکترهای خاص به زمان آینده اشاره کرد؛ ددپول مرگ ونسا را شکست داد، به روزهای شوم گذشته بازگشت و به مقصر اصلی شلیک کرد، او همچنین پیتر و احتمالا تمام اعضای گروه اصلی X-Force را نجات داد؛ با تمامی این تفاسیر امکان بازگشت آن کاراکترها نیز وجود دارد.
حوادث فیلم Deadpool مربوط به زمان حال است، درحالی که حوادث فیلم بعدی فرنچایز X-Men یعنی Dark Phoenix در دهه 1990 و یک دهه بعد از اتفاقات فیلم X-Men: Apocalypse رخ میدهد؛ به لطف دستگاه زمانی که وید ویلسون در اختیار دارد او، کیبل و بقیه اعضای گروه X-Force میتوانند بدون هیچ دعوتی وارد حوادث اصلی فرنچایز X-Men شوند. آیا ما در آینده شاهد وقوع چنین اتفاقاتی در فرنچایز X-Men خواهیم بود؟ باید منتظر باشیم و ببینیم.
نظرات