دیدن نام برایان کرنستون (Bryan Cranston) در هر مجموعه تلویزیونی بیننده را ذوقزده میکند، زیرا تصویر شخصیت «والتر وایت» به طور دائم در ذهن ناخودآگاه بیننده حک شده است. کرنستون چه بخواهد و چه نخواهد، ایفا در نقش والتر وایت، به قدری برای مخاطب جاودانه شده که سخت میشود کرنستون را در یک پرسوناژ متفاوت تماشا کرد. پس از چند تجربه ناموفق و کوتاه در آثار سینمایی جیمز فرانکو (James Franco) و بسته شدن پرونده سریال پیت شیاد (Sneaky Pete) توسط شبکه آمازون، چهره پرفروغ ستاره اصیل عصر طلایی تلویزیون کمکم به فراموشی سپرده میشد اما با آغاز دهه جدید، کرنستون مجدد در یک مجموعه تلویزیونی ظاهر میشود که مکانیزم شخصیت، شباهتی بیچون و چرا به والتر وایت دارد. این همان چیزی است که بیننده از کرنستون میخواهد و به خواستهاش هم میرسد ولی بیننده رفتهرفته احساس میکند که دیدن یکشبه والتر وایت در یک اثر تلویزیونی دیگر او را راضی نمیکند، زیرا سریال Breaking Bad پیرنگ و خرده پیرنگهای هوشمندانهای دارد که منجر به درگیری جذاب شخصیتها با معضلها میکند، چیزی که در سریال عالیجناب (Your Honor) بهدرستی پیاده نشده است. با بازی مگ همراه باشید.
سریال Your Honor شروع خوبی دارد، شروعی که تداعی شروع ملتهب سریال The Night Of شبکه HBO است. آدام، فرزند مایکل دزیاتو (برایان کرنستون) ناخودآگاه با فرزند یکی از خاندان مافیایی شهر نیو اورلینز است، تصادف میکند. حاصل این تصادف، وقوع یک مرگ فجیع است. مایکل از راه میرسد و آدامِ ترسیده و از کنترل خارج شده (متأسفانه بازی هانتر دوهان بسیار بد است!) فاجعه رخ داده را به پدرش توضیح میدهد. واکنش کرنستون به فاجعه ضعف عجیب بازیگری اوست؛ به نظر میرسد تمام آن واکنشهای احساسی که در سریال Breaking Bad از خود به نمایش میگذاشت، در سریال Your Honor و بهخصوص در آن سکانس رنگ باخته است. مایکل برای تحویل دادن آدام به اداره آگاهی میرود ولی با دیدن خاندان بکستر، مایکل از انجام این کار صرفنظر میکند. فرار مایکل از اداره آگاهی خود آغازگر جرقه بحران قصه است. در قسمتهای بعدی، مایکل اقدام به اجرای اعمالی میکند که بحران را شکل میدهد. بحرانی که مدام بزرگ و بزرگتر میشود و بیننده انتظار دارد که حباب بحران به وجود آمده در قصه با پایانی معقول بترکد. متأسفانه چنین اتفاقی نمیافتد و بحران کاشته شده در قسمتهای دوم الی ششم، با بهوجودآمدن یک رابطه عاشقانه غیرضروری، ورود یک شخصیت خنثی ( مادر بزرگ آدام با بازی مارگو مارتیندیل) و خردهپیرنگ گزاف به گمراهی کشیده میشود.
مینی سریال Your Honor از یک تصادف ساده، یک بحران بزرگ میسازد و حل این بحران تنها بر دوش مایکل است. درحالیکه آدام مقصر اصلی فاجعه است اما بیشتر مایکل در رأس قصه قرار میگیرد و خود را به درودیوار میزند تا از این مخمصه فرار کند. گویا مایکل مقصر تنها و ابدی سریال است. این فرصت خودسر بودن مایکل کمک میکند که کرنستون به ستاره سریال تبدیل شود و عوامل تولیدکننده سریال Your Honor حباب بزرگ بحران را فراموش میکنند و میگذارند که کرنستون یکهتازی کند. به نظرم اگر هدفشان همین بوده است، Your Honor سربلند از آن بیرونآمده است. آدام به جز نمایش عذاب وجدانهای مصنوعی و تظاهر گونه که نشئت گرفته از بازی بد بازیگرش است، در قسمتهای پایانی، او در یکدنیای دیگری سیر میکند؛ رابطه عاشقانه با دختر خانواده مقتول که گویا علتی هم پشت این عمل آدام نیست، مکانیزم شخصیت او را خنثی میکند. آدام تا حدی درگیر این عشق غیرضروری میشود که یادش میرود در چند هفته یا چند ماه گذشته، دست به چهکار غیرقابلاجتنابی زده است.
سؤال اصلی که دقیقاً پس از قسمت دوم و سوم در ذهن بینندهای مثل من به وجود میآید این است که آیا وقوع این حجم از فجایع برای پیشبرد قصه لازم بود؟ سازندگان میتوانستند با محدودکردن دایره جنایی و دردسرهای مایکل، در همان قدمهای نخست او را با بکسترها روبرو کنند و کشمکش این دو خانواده را به جذابترین شکل در قصه گسترش دهند. رویآوردن پرونده قتل یک سیاهپوست که خود بازیچه عواقب تصمیمهای دشوار مایکل شده باعث میشود که خود بحران اصلی (افشای حادثه تصادف) از مرجع خارج شود و زیر سایه این خردهپیرنگ قرار گیرد. وقتی بیننده به اواسط سریال میرسد و میبیند که مدام تعداد پیرنگها افزایش مییابد، چنین احساسی به او دست میدهد که سریال Your Honor قرار است برای یکفصل دیگر تمدید شود. گویا قضیه همین بوده است که سازندگان پتانسیل لازم برای فصل دوم را در درون قصه پرهیاهو پیتر موفات (Peter Moffat) دیده بودند ولی انگار تصمیم قاطع مدیرهای شبکه Showtime یا مسائل دیگر اعم از وقفه طولانی تولید به علت ویروس کرونا، سازندگان به بنبست زمان برخورد و سعی میکنند تمام سؤالهای برآمده در سریال را در دو قسمت نهایی پاسخ دهند. آنها متأسفانه موفق نمیشوند و علاوه بر پاسخ ندادن بسیاری از سؤالها (نقش پلیسهای فاسد در پرونده قتل جونز، قاتل اصلی همسر مایکل، انتخابات شهردار و ...)، بیننده را با یک پایان بسیار ناامیدکننده روبرو میکنند.
سریال Your Honor آنچنان از منظر حقوقی معقول رفتار نمیکند، گاهی اوقات مایکل همانند یک کارآگاه جنایی از جنس پوآرو از صندلیاش بلند میشود و بهتنهایی معمای پرونده را رمزگشایی میکند و در قسمتهای پایانی که بخش عمده آن در دادگاه میگذرد، مایکل آنچنان زور و قدرت دارد که جلوی هر عضو از هیئت منصفه را بگیرد و حرفهای وکلا را قطع کند. Your Honor حرفهای تازهای نسبت به سریالهای درام قضایی همنوعش نمیزند.
مینی سریال Your Honor علیرغم شروع خوبش، خرده پیرنگهایی را در خلل قصه اصلی میکارد که متأسفانه تعداد آنها به حدی افزایش مییابد که باتوجهبه فرمت مجموعه، از پاسخ به سؤالها طفره میرود و پایانی معقول از قصهی پرفراز و نشیبِ موفات را به بیننده نشان نمیدهد. در Your Honor تنها شاهد یکهتازی کرنستون هستیم و این مورد ممکن است مخاطب را به یاد روزهای اوج او در Breaking Bad بیندازد.
نظرات