درست از همان لحظهای که اولین سکانس El Camino را میبینید یک چیز را با تمام وجود احساس خواهید کرد، اینکه این فیلم ساخته وینس گیلیگان(Vince Giligan) است؛ و این حس تا زمانی که تیتراژ پایانی تمام نشده با شما باقی میماند. شخصیتها، رفتارهایشان، صحبتهایشان، سبک کارگردانی، تصویر برداری، موسیقیها همه و همه تداعی گر حسهایی هستند که با تماشای سریال بی نظیر Breaking Bad به دست آوردیم و بدون شک خاطرات زیادی را برای شما زنده خواهند کرد. اگرچه جای تاسف دارد که داستان در گیر کنندهای برای فیلم نوشته نشده و ال کامینو بیشتر شبیه به یک قسمت طولانی از BB است تا یک فیلم مستقل و از این رو، ساخته جدید گیلیگان برای کسانی که BB را ندیدهاند تجربه عالی و لذت بخشی به جای نخواهد گذاشت. اما به شما قول میدهد که اگر از طرفداران بریکینگ بد و دیگر کارهای گیلیگان مانند Better Call Saul هستید، تا آخرین لحظه ال کامینو را با ذوق و شوق فراوان تماشا خواهید کرد. و ناگفته نماند که در دورانی که برخی از فیلمها کاری میکنند مخاطب بعد از تماشای آنها از خود بپرسد "این دیگه چی بود؟!" و ساعتها اینترنت را زیر و رو کرده تا فقط متوجه شود که مفهوم فیلم چه بوده، وجود کارگردانی مانند گیلیگان و فیلمی مانند ال کامینو ضروری است. البته آثار گیلیگان ممکن است در ظاهر ساده به نظر برسند، اما در باطن بسیار پیچیده و خاص بوده و مفاهیم بسیاری را در خود نهفتهاند. و زیبایی کار اینجاست که گیلیگان در آثارش به هیچ عنوان چیزی را فدای رساندن یک مفهوم خاص به مخاطب نمیکند و مطمئن باشید که این قضیه در مورد ساخته جدید او نیز صدق میکند.
نقطه آغاز داستان، درست انتهای قسمت نهایی و به یاد ماندنی بریکینگ بد یعنی Felina است؛ البته تعدادی فلش بک نیز در فیلم وجود دارد که شما را به زمان اسارت جسی و یا حتی قبلتر از آن برده تا برخی چیزهای گنگ را روشن کنند، اما اصل ماجرا در زمان حال شکل میگیرد. در واقع وظیفه فلش بکها این است که نشان دهند دلیل تصمیماتی که جسی در زمان حال اتخاذ میکند چیست و باید گفت که این وظیفه را به زیبایی انجام میدهند. در زمان حال، جسی بالاخره از زندانی که تاد و عموی او برایش درست کرده بودند فرار کرده اما حال مشکل بزرگتری دارد، تمامی پلیسهای کشور به دنبال او هستند و اگر سریعتر فکری بر ندارد باید بقیه عمرش را پشت میلههای زندان سپری کند. تمرکز اصلی داستان جسی است و تنها هدفی که فیلم دارد این است که نشان دهد او چگونه تلاش میکند تا زندگی گذشتهاش را فراموش کرده و زندگی جدیدی را آغاز کند؛ و از آنجایی که هیچ Twist یا راز بزرگی وجود ندارد که در انتهای فیلم فاش شود، ارتباط بر قرار کردن با داستان و یا شخصیتها برای کسانی که بریکینگ بد را ندیدهاند دشوار خواهد بود. چرا که همانطور که گفته شد، ال کامینو بیشتر به یک قسمت طولانی از سریال بریکینگ بد شباهت دارد تا یک فیلم مستقل و تنها هدف این قسمت طولانی این است که تکلیف جسی را مشخص کند.
https://ns1.bazimag.com/index.php?id=11669&option=com_k2&view=item#sigFreeId4188681118
اما ال کامینو هر مشکلی را که در داستان دارد با شخصیت پردازی فوق العاده و سبک کارگردانی عالی گیلیگان جبران میکند. بدون شک یکی از نقاط قوت فیلم خود شخصیت جسی است که به لطف ایفای نقش عالی آرون پال به کارکتری به یاد ماندنی تبدیل شده. البته جسی پینکمنی که اینجا خواهید دید دیگر یک آدم متفاوت بوده که حاضر است برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری بزند و با توجه به اتفاقاتی که در طول این چند سال اخیر برای او افتاده این تغییر شخصیتی کاملا منطقی به نظر میرسد؛ اگرچه هنوز هم گاهی اوقات مانند یک پسر بچه ساده لوح و بی تجربه رفتار میکند. علاوه بر جسی، تعداد زیادی از شخصیتهایی که نقشهای مهم یا نسبتا مهمی را در بریکینگ بد ایفا کردند در ال کامینو نیز حضور دارند و اگرچه اکثرشان فقط در دو یا سه سکانس دیده میشوند اما در همان دو سکانس هم به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شدهاند. مسلما چیزی که در تک تک لحظات ال کامینو میدرخشد، ایفای نقش بی نظیر تمامی بازیگران فیلم است؛ البته جذابیت کارکترها فقط به خاطر این ایفای نقش عالی نیست، بلکه دلیل اصلیاش سبک کارگردانی رئال و بسیار واقعی گیلیگان است که تمامی آثار او را به اوج کمال میرساند. ناگفته نماند که گیلیگان هیچ بازیگر جدیدی را به کار نگرفته و دقت و حوصلهای که در پیاده سازی جزئیات کار به خرج داده باعث میشوند بعد از این همه سال هم مخاطب بتواند به راحتی وارد دنیای ساختگی او شود. اگرچه اضافه وزن جسی پلمونز(تاد) هرزگاهی توی ذوق شما خواهد زد، اما تقریبا تمامی جزئیات دیگر رعایت شده و هیچ چیز از جا نیفتاده است. لازم به ذکر است که با وجود داستان ساده، ال کامینو از فیلنامه قوی بر خوردار بوده که منطق و انسجام خود را در طول دو ساعت فیلم به خوبی حفظ میکند. رفتارها، صحبتها و تعامل کارکترها با یکدیگر به هیچ عنوان دور از منطق نیستند؛ و مهمتر از آن، اتفاقاتی که در طول فیلم میافتند اصلا بی هدف نبوده و یا سوالهای شما را جواب میدهند و یا لحظاتی منحصر به فرد را به وجود میآورند که فقط در آثار گیلیگان میتوان پیدا کرد. مهمتر از همه اینها این است که تمامی این اتفاقات و صحبتها میتوانند تاثیر خود را روی مخاطب بگذارند و دلیل اصلی این تاثیر گذاری، آشنایی قبلی مخاطب با شخصیتهای داستان است.
کار بسیار خوب تصویربردار فیلم نیز واقعا تحسین برانگیز است و باید از او به خاطر زحماتش قدردانی کرد. Cinematography ال کامینو واقعا فوق العاده است و فیلمبرداری تمامی لحظات فیلم به زیبایی هرچه تمامتر انجام شده و سکانسهای بسیار جذاب و دیدنی را به وجود آوردهاند. این فیلمبرداری خوب در کنار موسیقیهای زیبای Dave Porter مدام شما را یاد سکانسهای معروف BB و Better Call Saul انداخته و خاطرات زیادی را برای شما زنده خواهند کرد.
زمانی که در انتهای فیلم متن El Camino بر صفحه نقش میبندد شما دو چیز را احساس خواهید کرد؛ اول خوشحالی به خاطر اینکه یکی از کارکترهای محبوب شما پایانی که لیاقتش داشت را به دست آورد، و دوم ناراحتی به خاطر اینکه احتمالا کار گیلیگان با این دنیای بی همتایی که خلق کرده دیگر تمام شده(البته اگر Better Call Saul را در نظر نگیریم). جای تاسف دارد که عدم وجود داستان درگیر کننده و وجود نکاتی در داستان که فقط طرفداران BB از آنها مطلع هستند، مانع از این میشود که ال کامینو برای همه بینندگان به یک اثر شایسته توجه تبدیل شود. اما از طرفی دیگر، اگر با این دنیای ساختگی گیلیگان و شخصیتهایش آشنایی لازم را داشته باشید، ال کامینو برای شما یک اسپین آو بسیار دوست داشتنی خواهد بود که نه تنها جواب اکثر سوالهایتان را خواهد داد، بلکه یک پایان قابل قبول و رضایت بخش را برای یکی از محبوبترین کارکترهای تلویزیونی به شما تقدیم خواهد کرد.
نظرات